پژوهشها خبر از افزایش سن ازدواج میدهد، بنابراین خانههای مجردی میتواند زمینهای برای روابط نامشروع ایجاد كند. از سوی دیگر امكان ترویج نوع خاصی از اعتیاد به مواد روانگردان وجود دارد كه در غفلت مسئولان در سالهای اخیر در حال گسترش است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ این در حالی است كه پیش از این در سال 89، سازمان ملی جوانان در گزارشی اعلام كرده بود كه 30 درصد از جوانان در كلانشهرهای تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز و اهواز زندگی مجردی دارند. بسیاری از كارشناسان ریشه برخی از آسیبهای اجتماعی را زندگی مجردی میدانند. به گفته آنها این روش زندگی نه محصول فرهنگ اسلامی- ایرانی است و نه برای جامعه كاركرد دارد. از آن جمله مرتضی طلایی، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران است كه روز گذشته از افزایش زندگی دختران و پسران دانشجو بدون ازدواج رسمی زیر یك سقف خبر داده است. به گفته او زندگی مجردی دانشجویی در شهر تهران در محلههای شمال شهر پدیده جدیدی از نوع آسیبهای اجتماعی است که پیامدهای خطرناکی دارد.
مرتضی طلایی گفته است: «متاسفانه گزارشهایی مبنی بر تشکیل زندگیهای مجردی در شمال شهر تهران داریم که در آن دختر و پسر دانشجو بدون ازدواج رسمی زیر یک سقف زندگی میکنند. هنوز آمار رسمی در ابن بخش اعلام نشده است اما این معضل و پدیده جدید قطعا آسیبهای جدیدی را به همراه خواهد داشت.»
زندگی مجردی: آسیب یا توانمندی؟
دكتر بهرام بیات، جامعه شناس در این باره به تهران امروز میگوید: «زندگی مجردی در كلانشهرها كمكم در حال تبدیل به یك شبه الگو از زندگی است. آیتمهایی هم در آن دخیل است. در شرایط موجود داشتن خانه خودش نوعی سرمایهگذاری است. حتی توانایی اجاره كردن خانه هم برای جوان مجرد میتواند یك امتیاز مالی محسوب شود. برخی از خانوادهها هم هستند كه به جوان در این راه كمك میكنند. اما زندگی در خانههای مجردی بیشتر برای پسران دیده میشود تا برای دختران. هرچند دیده شده دختران نیز در كلانشهرها این نوع از زندگی را انتخاب میكنند. گذشته از آن گاهی دیده شده كه مرد خانواده نیز خانه دومی اجاره كرده تا بتواند برخی كارها از جمله فعالیتهای كاری خود را به آن منتقل كند.»او ادامه میدهد: «این امر میتواند زمینهساز آسیب زدن به چارچوب و استحكام خانوادهها باشد. این روند میتواند به عنوان یك شبه الگو در یك دهه اخیر، مورد بررسی قرار گیرد چون شواهد و قرائن و آمارها روند رو به رشد آن را نشان میدهد.»
افزایش سن ازدواج آسیبزاست
گاهی سلیقه جوانها با سلیقه پدر و مادر یكی نیست و هیچ كدام از طرفین هم توانایی راه آمدن با دیگری را ندارد. این علت بسیاری از جوانان برای ترك خانه پدری است تا به قول خودشان اختیار خانه مجردی جدید را در دست خود داشته باشند.دكتر بیات میگوید: «البته این پدیده مثل تمام پدیدههای اجتماعی دیگر هم پیامدهای مثبت دارد و هم پیامدهای منفی. در دورانی كه زندگی مدرن آرامش و فضای امن و خصوصی افراد را از آنها گرفته تنها زندگی كردن شاید بتواند تا حدی این مقوله را جبران كند اما از آنجا كه فرآیند اختلال در خانواده را در سالهای گذشته در نظام اجتماعی كشور شاهدیم، این امر میتواند اثرات مخربی هم داشته باشد.»
او در تشریح وضع موجود میگوید: «پژوهشها خبر از افزایش سن ازدواج میدهد، بنابراین خانههای مجردی میتواند زمینهای برای روابط نامشروع ایجاد كند. از سوی دیگر امكان ترویج نوع خاصی از اعتیاد به مواد روانگردان وجود دارد كه در غفلت مسئولان در سالهای اخیر در حال گسترش است. یكی میخواهد با استعمال مواد روانگردان نظامی گنجوی شود و دیگری میخواهد خودش را لاغر كند و...و وقتی بستر و ظرفیت در خانه مجردی فراهم باشد، امكان افزایش آسیبها هم وجود دارد.»
او راهكار را منع جوانها از داشتن خانههای مجردی نمیداند و میگوید: «نه عقلا و نه شرعا نمیتوانیم مانع آنان شویم بلكه باید زمینههای بروز اختلال در خانواده را از بین ببریم. هر پدیده اجتماعی برای بروز پیدا كردنش، 2 تا 3 دهه زمان برده است. این كج كاركردی و بد عمل كردن در دهههای اخیر درباره خانواده و سیاست گذاریهای مربوط به آن بود كه امروز شاهد چنین پدیدهای هستیم.»
تفاوت از زمین تا آسمان است
حتی فیلمهای سینمایی پخش شده از رسانه ملی نیز گواه این است كه این نوع از زندگی در جوامع غربی كاملا پذیرفته شده است. دكتر بیات در مقایسه جامعه ایرانی با جوامع غربی میگوید: «در جوامع غربی چنین رخدادی البته خیلی هم خوب تعبیر میشود چون كاركرد داشت و نیازها را مرتفع میكرد. هر چند هر پدیده اجتماعی دو وجه دارد و نباید آن را كاملا سیاه دید اما در جامعه ما به عنوان یك جامعه اسلامی كه الگوهای فرهنگی متفاوت دارد و بر پایه دین استوار است، نمیتوان تفسیری مشابه جوامع غربی از این پدیده داشت.» دكتر بیات ادامه میدهد: «با در نظر داشتن وجه منفی این پدیدهمیتوان گفت كه چنین پدیدههایی لكههای سیاهی هستند كه طی فرآیندی كج كاركردی دولتهای پیشین در برهههای زمانی متفاوت در حوزه خانواده نمایان شدهاند.»
این جامعه شناس به روند اختلال در جامعه اشاره كرده و ادامه میدهد: «یكی از وظایف خانواده، فرایند انتقال هنجارهای اجتماعی، فكری، دینی و ... است. اما در خانواده امروزی از دختران تنها انتظار درس خواندن دارند. دختر، 22 ساله است، لیسانسش را گرفته اما نمیتواند یك غذای ساده بپزد. در حالی كه در نسلهای گذشته یك دختر 12ساله خانهای را میچرخاند. در مورد پسران هم همین امر صادق است. یكی از اختلالها همین است. آموزههای نسل كنونی برای زندگی كافی نیست و آموزههای اجتماعی هم دردی را از آنان دوا نمیكند.»
او میگوید: «خانواده مجموعهای است كه كاركردهایی دارد. پدر و مادر برای تامین مایحتاج اقتصادی در چند جا مشغول به كار هستند و دیگر وقتی برای تربیت، آسایش و آینده نگری ندارند. از طرف دیگر خانواده در چنین شرایطی مورد هجمه نهادهای بیرونی از جمله رسانهها قرار گرفته است و متاسفانه آنطور كه باید بر تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم رسانهها نظارتی وجود ندارد.»
نظر شما