به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان ؛ در این پژوهش ۲۸ مساله اجتماعی مورد پرسش واقع شدهاند که اغلب پاسخگویان از بیکاری، اعتیاد، فقر و طلاق به عنوان مهمترین مشکلات اجتماعی کنونی نام بردهاند. بررسی روند آسیبهای یادشده نشان میدهد که برخی از آسیبها همانند اعتیاد روندی کاملا صعودی دارد بهگونهای که میزان آن در یک دوره ۷ ساله تقریبا ۲ برابر شده است، نزاع نیز روندی صعودی دارد. روند سرقت نیز اگرچه نوسان دارد اما بیشتر صعودی است، روند آسیبهایی همچون خودکشی، فرار از خانه و قتل متغیر است و روند جرائم جنسی در ابتدای دوره مورد مطالعه صعودی بوده که بعد نزولی شده است. این مرکز ضمن بررسی برخی از شاخصهای مهم اجتماعی و جمعیتی کشور و با اسـتناد به نتایج سرشماری عمومی سال ۱۳۸۵ اعلام کرده هماکنون ۴۶/۶۸ درصد از کل جمعیت ۷۰ میلیونی کشور را شهرنشینان، ۴/۳۱ درصد را روستانشینان و ۱۴/۰ درصد را کوچنشینان تشکیل میدهند و از سال ۷۸ تا ۸۸ بیش از ۷درصد به میزان جمعیت شهرنشین کشور اضافه شده است.
در بررسی مسائل اجتماعی ایران در دانشگاه تهران این نکته مطرح شد که نخستین و مهمترین گام برای مقابله با مسائل اجتماعی باور به اجتماعی بودن این پدیدهها و توجه به این نکته است که ریشه آنها را باید درون جامعه جستوجو کرد. مسائلی همچون مهاجرت، شهرنشینی، فقر و نابرابری اجتماعی مجموعهای از مسائل اجتماعی هستند که بیشتر آسیبهای اجتماعی بهویژه در جوامع شهرنشین هستند. این مسائل بسیار متعددند و موضوع آن میتواند هر یک از جهات و ابعاد زندگی اجتماعی در هر سطح را شامل شود؛ مانند مسکن، بهداشت و بیکاری. حتی نوع و سبک زندگی نیز میتواند به پیدایی سلسله مسائل اجتماعی مانند بزهکاری، ارتکاب جرم، اعتیاد به الکل و فساد منجر شود. حتی چنانکه دکتر معیدفر، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اشاره میکند مسالهای چون اعتماد اجتماعی نیز میتواند یکی از مسائل اجتماعی باشد؛ وقتی اعتماد اجتماعی بهعنوان یک بحران اجتماعی مطرح میشود. «ریشه این بحران به مدرن شدن و تغییر گروههای هویتی و مرجع فکری جامعه برمیگردد. با این همه، اگر یک نیروی اجتماعی غالب و موافق دگرگونیها و هدایت آنان وجود داشته باشد و اصلاحات اجتماعی ضروری در مواقع لزوم صورت گیرند، چنین بحرانهای اجتماعی قابل کنترل و هدایت هستند.»
علم جامعهشناسی توجه خود را بیشتر به شرایط متمرکز کرده تا با توجه به آنها بتواند راهکار برای حل بحرانهای اجتماعی ارائه کند. بهعنوان نمونه فقر مشکلاتی برای افراد جامعه به وجود میآورد، از جمله سختی معیشت و دشواریهای اقتصادی طولانی، نبود فرصتهای مساعد در جامعه، ناتوانی در حفظ خود و خانواده، وقوع جرم و جنایت و... چه بحرانهای اجتماعی و چه آسیبهای اجتماعی لزوم پژوهشهای جامعهشناسی و ورود جامعهشناسان به حوزه آسیبشناسی و تصمیمگیریهای اجتماعی را بیشتر مشخص میکند. جامعهشناسان معتقدند قبل از ارائه راهکار باید مشکل و درد را شناخت، بنابراین جامعهشناسی با تبیین اجتماعی آغاز میکند و با آن پایان مییابد و اینگونه ما را در درک مسائل تا اندازه بسیار زیادی کمک میکند. حالا باید دید جامعه ایران چه مشکلات و بحرانهایی را از گذشته تا امروز گذرانده است؟ اکنون در کجا قرار دارد؟ و به کجا خواهد رفت؟ با این حال یکی از مسائل مورد توجه در بررسی مسائل اجتماعی واقعگرایی علمی است. محمدرضا خوشسیرت، جامعهشناس در این مورد میگوید: در بررسی اینکه چه عواملی باعث شکلگیری مسائل اجتماعی میشود، باید توجه کرد آسیبهای اجتماعی ریشه در مجموعهای از امور، پدیدهها و مسائل اجتماعی به هم پیوسته دارد (فقر با مسائلی همچون بیکاری، اختلاف طبقاتی و... در ارتباط است).
یک آسیب اجتماعی میتواند زمینه بروز آسیب دیگری شود. مثلا فقر میتواند موجب بروز روسپیگری، تکدیگری و... شود. بنابراین هرگونه اقدام درخصوص یک آسیب اجتماعی میتواند آسیب دیگری را تحتتاثیر قرار دهد، بهطوری که برخورد با پدیده فرار از خانه منجر به تغییر در میزان قاچاق زنان و دختران میشود. آسیبهای اجتماعی امری نسبی بوده از گروهی به گروه دیگر، از زمانی به زمان دیگر متفاوت است و بر اساس ارزشهای حاکم بر جامعه تعریف میشوند. پس ممکن است در یک منطقه پدیدهای بهعنوان آسیب تلقی شود ولی در منطقهای دیگر همان پدیده آسیب محسوب نشود. مانند پدیده خشونت علیه زنان که حدود و تعاریف آن در اقوام مختلف کشور متفاوت است. از سوی دیگر، دیدگاههای آرمانگرایانه برای رسیدن به جامعهای عاری از هرگونه آسیب اجتماعی برای برنامهریزی اجتماعی مناسب نیست. برای مثال یک هدف واقعگرایانه در زمینه اعتیاد میتواند این باشد که جلوی سیر تبدیل مصرف استنشاقی به مصرف تزریقی گرفته شود، غیرواقعگرایانه است.
در عوض، این اهداف که طی ۵ سال رابطه روسپیگری با فقر مزمن قطع شود یا این که سن روسپیگری از حد مشخصی پایینتر نیاید، واقعگرایانه است. برخی از مسائل اجتماعی هم جرم نیستند و جرم تعریف کردن آنها نهتنها گرهی از مشکل نمیگشاید، بلکه وضعیت را وخیمتر نیز میکند. یک مثال، در نظر گرفتن اعتیاد بهعنوان بیماری و نه جرم است. به هر رو بررسی مسائل و آسیبهای اجتماعی در گام اول نیازمند مشارکت دپارتمانهای جامعهشناسی و البته مشارکت دادن آنها در جریان آسیبشناسی مسائل اجتماعی و تصمیمگیریهاست. مسائل اجتماعی دربرگیرنده علل متفاوت اقتصادی تا سیاسی و اجتماعی هستند و قید مشارکت جامعهشناسان یکی از اصولیترین راههای برخورد با طیف انبوه آسیبهای موجود در جامعه است.
نظر شما