دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۱
کد خبر: 64592

سلامت نیوز : صدای ناله کودکی که از اتاق عمل به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان سوانح سوختگی منتقل می‌شود، نگاه رهگذران را به خود جلب می‌کند. پرستار او را دلداری می‌دهد و می‌گوید:"خیلی بهتر شدی" و کودک که سر و صورتش در باند‌های کرمی رنگ پیچیده شده در میان درد، لبخندی رنگ پریده می‌زند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ؛ فریده امیدوار، آرزو طاهرآبادی، سیما مرادی، آصفه راک، سیما شادکام و ندا صالحی، شش میهمان شین‌آبادی بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان هستند که از هفته پیش معالجاتشان در اصفهان ادامه دارد.

به گفته فریدون عابدینی رییس بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان تیم پزشکی این بیمارستان در نخستین روزهای پس از حادثه آمادگی خود را برای پذیرش دانش‌آموزان آسیب دیده اعلام کرده بود، اما مسؤولان آذربایجان با گذشت حدود یک ماه از این حادثه، برای انتقال این دانش‌آموزان به استان‌های دیگر به فکر افتادند.

سیما مرادی، فریده امیدوار و آرزو طاهرآبادی، سه دانش‌آموزی هستند که هفته گذشته جراحی اتوگراف انجام داده‌اند و پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان از پیشرفت معالجات و جوابگویی بدن این دانش‌آموزان به درمان‌های انجام شده، صحبت می‌کنند.

به هر کدام از این دانش‌آموزان اتاق و پرستار ویژه اختصاص داده شده و علاوه بر آن حضور پر مهر مادر در کنارشان تسکینی بر دردهایشان است.

دور از چشم پرستاران با مادر "آصفه راک" که از انتقال دخترش به اصفهان راضی به نظر می‌رسد، سر صحبت را باز می‌کنیم. ما زبان کردی و او فارسی را به سختی متوجه می‌شود و می‌گوید: آصفه حدود یک ماه در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان تبریز بستری بود، اما هیچ پیشرفتی در درمانش مشاهده نمی‌شد در حالی که با گذشت شش روز از سفر به اصفهان، فرزندم قادر است در راهروی بیمارستان قدم بزند و روند بهبودی او سرعت گرفته است.

رییس بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان نیز از شرایط سه کودکی که جراحی اتوگراف انجام داده‌اند، اظهار رضایت می‌کند و به خبرنگار ایسنا می‌گوید: سه دانش‌آموز دیگر این هفته آماده می‌شوند تا در روزهای آینده تحت جراحی قرار گیرند.

برای هرگونه عیادت از این بیماران باید از هفت خوان رستم عبور کرد. با دانشجویان پزشکی پنهانی وارد بخش ICU می‌شویم، اما در اندک فرصت به دست آمده هم جایی برای گفت‌وگو نیست و تنها نگاهی به چهره‌های معصوم می‌اندازیم؛ نگاهشان با نگاه ما گره می‌خورد و با زبان بی‌زبانی از پشت شیشه‌های دودی رنگ ICU میپرسند تحصیل در مدرسه کوچک روستایی چه گناهی است که تاوان آن را باید این گونه بپردازیم؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha