چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۲

سالانه سه تا شش هزار مرگ مغزی اتفاق می‌افتد و این مربوط به مرگ‌هایی است که تشخیص داده شده است وگرنه، تعدادی از مرگ‌های مغزی اصلا تشخیص داده نمی‌شود و این اولین مشکل در زمینه فراهم آوری اعضا از طریق مرگ مغزی است.

نجات یک تا هفت نفربا اهدای اعضا

سلامت نیوز : اهدای اعضای بدن کسانی که پیش از بروز حادثه کارت اهدای عضو می‌گیرند، هم خانواده هایی که در موقعیت پیچیده رضایت دادن یا رضایت ندادن هستند و هم کسانی که عضوی دریافت می‌کنند تا زنده بمانند را با مسایل پیچیده احساسی و هستی شناسانه درگیر می‌کند. در این میان، وضعیت خانواده‌ها بیشتر از همه قابل تأمل است. آنها می‌توانند با یک امضا جان عده ای را نجات دهند در حالی که، در شرایطی هستند که به دنبال کورسو‌های امید برای بازگشت عزیز حادثه دیده شان می‌گردند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ در چنین شرایطی شایعه‌ها و باور‌های نادرست به سراغ شان می‌آید و آنها را وسوسه می‌کند رضایت ندهند و این در حالی است که به گفته رییس واحد فراهم آوری اعضا از مرگ مغزی دانشگاه شهید بهشتی هر فرد مرگ مغزی شده می‌تواند با اهدای اعضا، جان یک تا هفت نفر را نجات دهد. کتایون نجفی زاده در گفت و گو با آرمان با تشویق خانواده‌ها به دادن رضایت برای اهدای عضو، به برخی شایعه‌ها و نگرانی‌ها در این زمینه پاسخ می‌دهد.

بر اساس آمارهای رسمی‌آمار مرگ مغزی در ایران نسبت به بسیاری از کشور‌ها بیشتر است. با این وجود میزان اهدای عضو توسط افراد مرگ مغزی شده پایین است. با توجه به اینکه در حال حاضر نزدیک به 20 هزار بیمار نیازمند ارگان‌های حیاتی بدن وجود دارد چرا روند تأمین این اعضا از مرگ مغزی قابل قبول نیست؟

بگذارید قبل از هر چیزی این نکته را عنوان کنیم که میزان بالای مرگ مغزی در ایران یک واقعیت بد و ناراحت‌کننده است. به دلیل آمار بالای تصادفات، سالانه سه تا شش هزار مرگ مغزی اتفاق می‌افتد و این مربوط به مرگ‌هایی است که تشخیص داده شده است وگرنه، تعدادی از مرگ‌های مغزی اصلا تشخیص داده نمی‌شود و این اولین مشکل در زمینه فراهم آوری اعضا از طریق مرگ مغزی است. باز تأکید می‌کنم اینکه مرگ مغزی زیاد است ناراحت کننده است و ما امیدواریم با پایین آمدن حوادث به ویژه سوانح رانندگی این نوع مرگ کاهش پیدا کند اما، وقتی اتفاق رخ داده است می‌شود با اهدای عضو، جان دیگران را نجات داد و بحث ما هم اینجا روی همین موضوع متمرکز است. باید میزان تشخیص مرگ مغزی و فعالیت‌های مراکز اهدای اعضای بدن بهبود پیدا کند تا جان شهروندانی که به هر دلیل نیازمند اعضای حیاتی بدن برای زنده ماندن هستند نجات پیدا کند.

پس دلیل اینکه میزان فراهم آوری اعضای بدن از طریق مرگ مغزی پایین است عدم تشخیص مرگ مغزی یا حداقل تشخیص به موقع است؟

این در واقع یکی از دلایل است. زمانی که بخواهیم عددی ارائه بدهیم که قابلیت مقایسه داشته باشد آمار در میلیون می‌دهیم. آمار در میلیون یا PMP ایران در زمینه اهدای عضو 5.7در میلیون است. این عدد در کشور‌های اروپایی بین 10 تا 20 است و برای اسپانیا که بالاترین PMP را دارد 34.3 در میلیون است. بر این اساس، ما با سقف PMP در زمینه اهدای عضو فاصله زیادی داریم. با این وجود، باید توجه کرد که در ایران تنها 15 مرکز اهدای عضو و 43 مرکز شناسایی وجود دارد که بسیاری از آنها فعالیت قابل قبولی ندارند. علاوه بر این، ما حدود 12 سال است که این کار را شروع کرده ایم و اسپانیا حدود 47 سال است. لازم است به این موضوع توجه شود که PMP مرکز پیوند اعضای شهید بهشتی 26.6 در میلیون است و فاصله چندانی با اسپانیا ندارد. این مرکز در این زمینه در خاورمیانه اول و در جهان ششم است. این در حالی است که در سال 84، PMP مرکز شهید بهشتی 5 بود و ما با یک سری فعالیت‌ها توانستیم این رقم را بهبود ببخشیم.

در حال حاضر هر هفته بین 25 تا 30 رضایت اهدای عضو در مرکز پیوند اعضای شهید بهشتی گرفته می‌شود و این مرکز حدود یک میلیون کارت اهدای عضو صادر کرده است به این معنی که، شهروندان می‌آیند و کارتی دریافت می‌کنند و این کارت به مثابه رضایت آنها به اهدای عضو در صورت مرگ مغزی شدن است . اگر دیگر OPU‌ها نیز با اجرای طرح هایی موفق به بهبود PMP خود شوند بیمار نیازمند به اعضای حیاتی وجود نخواهد داشت و حتی مقدار زیادی از کلیه‌ها برای عمل پیوند از مرگ مغزی تأمین می‌شود. مشکل بزرگ ما این است که در بسیاری از شهر‌های کشور مرکز اهدای عضو وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد عملکرد قابل قبولی ندارند. اتفاق افتاده است که از شهر‌های دیگر کسانی برای اهدای عضو به مرکز شهید بهشتی مراجعه کرده اند. این طبیعی است که بسیار از شهروندان اگر در چنین شرایطی قرار بگیرند به دلیل بی اطلاعی یا دور بودن حتا در صورت تمایل به اهدای عضو، از این کار منصرف شوند.

به جز این مشکلات به نظر می‌رسد موانع مهم‌تری سر راه اهدای عضو در ایران وجود دارد. برای مثال اینکه خانواده‌ها نظر خوبی نسبت به اینکه جسد عضو خانواده شان مورد جراحی قرار بگیرد ندارند.

بله. این مسئله مهمی‌است و البته میزان زیادی از نگرانی بی مورد و به دلیل نداشتن اطلاعات درست است. برخی خانواده‌ها خیال می‌کنند در صورت جراحی و برداشت عضو، جسد از شکل می‌افتد و برای مثال مثله می‌شود. اصلا اینطور نیست. برداشت اعضای حیاتی مانند قلب، ریه ،پانکراس، کبد و کلیه با ایجاد یک شکاف کوچک انجام می‌شود که پس از عمل محل شکافته شده بخیه می‌شود و مثل این است که یک عمل جراحی ساده انجام شده باشد و به هیچ وجه جسد از شکل نمی‌افتد. حتا در برداشت قرنیه چشم هم جوری کار انجام می‌شود که تشخیص اینکه چنین برداشتی انجام شده امکان پذیر نیست.

مسایل دیگری هم هست؛ نگرانی از اینکه فرد مرگ مغزی شده به زندگی باز گردد و همچنین نگرانی از قاچاق اعضای بدن.

این دو مسئله هم تأثیر زیادی روی اهدای عضو می‌گذارد. درباره بازگشت فرد مرگ مغزی شده به زندگی باید گفت که چنین چیزی امکان پذیر نیست. مرگ مغزی با کما فرق می‌کند. در کما ممکن است فرد بعد از سال ها به زندگی برگردد اما، در مرگ مغزی فرد در نهایت تا دو هفته زنده می‌ماند و آن هم به دلیل دستگاه هایی است که به زنده بودنش کمک می‌کند. ما منکر معجزه نیستیم اما، معجزه در این مورد مثل این است که مرده زنده شود چرا که، مرگ مغزی به هیچ وجه قابل بازگشت نیست و خانواده‌ها باید به این توجه کنند که با اهدای عضو در واقع، به حیات عضو خانواده شان کمک کرده اند و پس از مرگ عضو حیاتی عزیزشان تا مدتی به زندگی ادامه می‌دهد. هر فرد مرگ مغزی با اهدای اعضای حیاتی بدن خود می‌تواند جان یک تا هفت نفر را نجات دهد و با اهدای دیگر اعضای و بافت‌ها می‌تواند به زندگی یک تا 43 نفر کیفیت بهتری ببخشد و افرادی را از معلولیت نجات دهد.درباره قاچاق اعضای بدن هم باید گفت که چنین چیزی در ایران وجود ندارد.

دلایل شما برای این موضوع چیست؟

عمل پیوند اعضا به دلیل اینکه ماندگاری اعضای حیاتی خیلی کم است به این صورت که فرد اهدا‌کننده باید در همان اتاقی که دریافت کننده مورد عمل جراحی قرار می‌گیرد باشد و بلافاصله پس از برداشت عضو، انتقال انجام شود. منظور از این حرف این است که درباره اعضای حیاتی مانند قلب که چهار تا شش ساعت ماندگاری دارد عملا امکان برداشت و انتقال عضو از جایی به جای دیگر وجود ندارد. شاید عنوان شود که فرد مرگ مغزی شده به بیمارستانی که در واقع محل قاچاق اعضا است منتقل می‌شود و عمل پیوند صورت می‌گیرد. چنین امکانی شاید وجود داشته باشد اما بعید است. از طرف دیگر، ما وقتی به روند اهدای عضو توجه کنیم می‌بینیم کار ساده‌ای نیست و ساز و کار پیچیده و نظارت دقیقی وجود دارد. مراحل اهدای عضو متعدد و پیچیده است و تا زمانی که فرد به مرحله نهایی اهدای عضو برسد بارها بررسی و آزمایش انجام می‌شود.

اول در بیمارستان مبدأ فرد توسط یک پزشک که معمولا پزشک عمومی‌است مرگ مغزی تشخیص داده می‌شود. رضایت نامه ای که آنجا از خانواده گرفته می‌شود رضایت نامه اهدای عضو نیست بلکه رضایت نامه انتقال بیمار است. بعد از آن در مرکز اهدای عضو چهار گروه پزشک معتمد وزارت بهداشت یعنی متخصص داخلی اعصاب، جراحی اعصاب،داخلی و بیهوشی، مرگ مغزی را تأیید می‌کنند و تازه پس از این‌ها پزشک قانونی که معتمد قوه قضاییه و وزارت بهداشت است تأییدات و رضایت نامه‌ها را بررسی و آن وقت عمل پیوند اعضا انجام می‌شود. علاوه بر این، در ایران قوانینی وجود دارد که قاچاق اعضا را تقریبا غیر‌ممکن می‌کند. این عمل کاملا زیر نظر دولت انجام می‌شود و از طرف دیگر اهدای عضو توسط یک ایرانی به یک غیر ایرانی و بر عکس غیر قانونی است.

شما اشاره‌ای به این موضوع داشتید که فعالیت‌های مرکز پیوند اعضای شهید بهشتی میزان رضایت به اهدای عضو را بالا برده و این مرکز حائز رتبه برتر جهانی شده است. این فعالیت‌ها مشخصا چه فعالیت‌هایی هستند؟

همانطور که عنوان شد دادن اطلاعات درست به شهروندان و فرهنگسازی در این زمینه میزان اهدای عضو را بیشتر می‌کند. ساختن فیلم هایی در این زمینه و استفاده از سفیران فرهنگی مانند بازیگران و ورزشکاران مفید است و شاید گام اول این باشد که جلوی ساخت فیلم‌هایی که اطلاعات نادرست در این زمینه به مردم می‌دهند، گرفته شود. فیلم‌ها و سریال‌هایی ساخته می‌شود که در آن فرد مرگ مغزی زنده می‌شود. باید جلوی چنین فیلم هایی گرفته شود چون، بزرگترین ضربه را به اهدای عضو می‌زند و باعث می‌شود بیماران نیازمند اعضای حیاتی بدن که به شدت جانشان تهدید می‌شود از دریافت اعضای مناسب محروم شوند. از طرف دیگر، ما در مرکز شهید بهشتی با استفاده از روش‌های روان شناسی اقدام به گرفتن رضایت می‌کنیم که بسیار موفق بوده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha