چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۳

بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی، بداقبال‌ترین گروه بیماران در ایران هستند. آنها، زندگی شان و لحظه‌های عمرشان تنها ‏وابسته به یك تیغ جراحی است اما جامعه، حضورشان را و بیماری شان را باور نداشته و جدی نمی‌گیرد.

آنها « باطل» شده‌اند
سلامت نیوز :بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی، بداقبال‌ترین گروه بیماران در ایران هستند. آنها، زندگی شان و لحظه‌های عمرشان تنها ‏وابسته به یك تیغ جراحی است اما جامعه، حضورشان را و بیماری شان را باور نداشته و جدی نمی‌گیرد. بیمارانی كه در ظاهر ‏نه از درد جسمی شكوه دارند و نه گرفتار صف‌های طویل داروهای كمیابند اما روح‌شان و آن بخش از عمق شان كه از دید غیر ‏مسلح پنهان مانده، گرفتار دردی است كه شاید علم پزشكی هیچگاه نتواند برای چنین دردی، علاج مدونی بیابد. از 50 سال قبل تا ‏امروز، تنها راه مداوای آلام روحی این بیماران، تن سپردن به جراحی و تغییر جنسیت است در حالی كه هویت شان هم در پی این ‏تغییر، بی تردید دستخوش دگرگونی خواهد شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از  اعتماد ؛ چرا كه آنها در بطن روح‌شان خود را انسانی از جنسی دیگر می‌بینند كه قصور در ‏این میان هم بر گردن یك نقص ژنتیكی بوده و بس. اما در ایران، باور غالب فرهنگی و اجتماعی، مخالف و منزجر از مداوای ‏این بیماران است. نمونه‌های بیمارانی كه به سبب اعتراض به جنسیت خود و اقدام برای بهبود زندگی، از سوی خانواده رانده شده ‏و كانون گرم خانه را به لقای جبران یك قصور ژنتیكی بخشیده‌اند كم نیست و فراوانند امروز زنان و مردانی در گوشه و كنار این ‏شهر و دیگر شهرهای كشور كه هویتی تازه را در شناسنامه‌یی نو، به دوش می‌كشند. در حالی كه ماه‌ها و سال‌هاست كه خانواده ‏وجود و حضور آنها را مهر «باطل شد» زده است. ‏ عمده مشكلی كه بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در ایران را گرفتار می‌كند، تامین هزینه درمان و جراحی تغییر جنسیت است ‏‏. هر چند كه برای این جراحی، هیچ رشته دانشگاهی وجود نداشته و جراحان عمومی در صورت تمایل، با گذراندن چند واحد ‏تخصصی صاحب مهارت در این جراحی می‌شوند.

اما ظرافت‌های این نوع جراحی كه هویت تتمه عمر یك انسان را در گروی ‏خود دارد آنقدر پیچیده است كه تعداد علاقه‌مندان به فراگیری دانش آن، هم در ایران و سایر كشورها بسیار انگشت‌شمار بوده .علاوه ‏بر آنكه به نظر می‌رسد، صرفا مهارت و تبحر، مجوز ورود جراح به اتاق عمل نباشد زیرا اگر نتواند این بیماران، درد آوار شده ‏بر روح‌شان و این بیماری نادر را درك و باور كند، هیچ كدام از آن حجم مهارتی كه در دانشگاه آموخته به كار نخواهد آمد. به ‏همین سبب است كه امروز در شهر تهران، كمتر از انگشتان دست هستند جراحانی كه این بیماران حاضرند هویت امروز خود را ‏به لغزش تیغ جراحی آنها بسپارند. اما با این حال، این درك و باور هم قیمتی دارد. قیمتی كه پرداختش برای این بیماران كه ‏عمدتا به سبب طرد شدن از خانه و خانواده، در فقر مطلق ایام می‌گذرانند، تقریبا به غیر ممكن می‌ماند. هزینه جراحی بیماران ‏مبتلا به اختلال هویت جنسی هیچ دخلی به قیمت دلار ، ارز و دولت‌های بر سر كار ندارد هر چند كه با منش و تفكر اجتماعی ‏متولیان بهداشت و درمان بسیار مرتبط است و به همین سبب بود كه در دولت‌های هشتم و پیش از آن و در حالی كه روال صدور ‏مجوز تغییر جنسیت از سال 1380 در سازمان پزشكی قانونی كشور جاری بود، كمترین حمایت مالی از این بیماران صورت نگرفت ‏زیرا متولیان وقت بهداشت و درمان، قائل به اهمیت مداوای این بیماران نبوده و تعداد آنها را در حدی نمی‌دانستند كه نیازمند توجه ‏باشند.

چنانكه وعده تشكیل كمیته ویژه در وزارت بهداشت در سال پایانی فعالیت دولت هشتم آنقدر به تعویق افتاد كه به فراموشی ‏سپرده شد. در همان زمان حتی سازمان‌های بیمه‌گر بر این باور بودند كه درمان این بیماران، جراحی زیبایی به شمار می‌آید. ‏سال‌های 84 و 85 و در زمانی كه هزینه عمل جراحی این بیماران، حدود 5 میلیون تومان برآورد می‌شد، سازمان بهزیستی ‏كشور برای نخستین‌بار موفق شد اعتبار ویژه كمك به هزینه درمان آنها از دولت دریافت كند. 20 میلیون تومان برای كل بیماران ‏در سراسر كشور. رقمی كه حتی با احتساب سختگیرانه تخصیص كمك 500 هزار تومانی برای هر بیمار، فقط قادر به حمایت ‏از 40 نفر بود. ‏ فقدان حمایت‌های اجتماعی از این بیماران هم در همان دوران در اوج خود بود و از آنجا كه فقر، هرگونه زهد و پاكدامنی را به ‏سوی مخالف هدایت می‌كند بسیاری از این بیماران، در ورطه آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد و فحشا گرفتار شدند كه می‌توانست جای خالی حمایت‌های مالی و معنوی دولت و خانواده را به گونه‌یی متفاوت پر كند. ‏ سال 86 اما سرفصل «حمایت از افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی» در موافقتنامه‌های بودجه‌یی كشور گنجانده شد و به همین ‏واسطه، 600 میلیون تومان اعتبار برای كمك به جراحی این بیماران در اختیار سازمان بهزیستی كشور قرار گرفت.

رییس وقت ‏سازمان بهزیستی كه ایام قابل توجهی را در مسند مدیریت در سازمان پزشكی قانونی؛ نهاد قضایی مسوول و متولی صدور مجوز ‏تغییر جنسیت برای این بیماران، سپری كرده بود، با نگاهی قائل به لزوم توجه به این بیماران كه آسیب دیده اجتماعی هم به شمار ‏می آمدند، با انتخاب یك مشاور برای مددكاری این بیماران، دستور به برگزاری جلسات هفتگی با حضور متولیان قضا و قانون داد ‏تا در آن جلسات كه بیماران هم از جمله مدعوین بودند، مشكلات و واقعیت‌های این بیماری نادر از زبان گرفتاران آن بیان و علنی ‏شود. ‏ با تغییرات دولت در سال 88، روند حمایت از بیماران دچار وقفه‌یی طولانی شد تا از سال گذشته و پس از روی كار آمدن ‏رییس جدید در سازمان بهزیستی كه نگاه او هم به رفتارهای مددكارانه نزدیك است، مجددا اعتباراتی از سوی وزارتخانه متبوع ‏برای حمایت از درمان بیماران در نظر گرفته شد. هر چند كه یك عامل مهم، مانع از ایجاد پوشش حمایتی صددرصد برای تمام ‏مبتلایان به اختلال هویت جنسی در ایران می‌شود و آن، پنهان بودن بخش عمده‌یی از بیماران، به ویژه ساكنان شهرهای دور ‏افتاده به علت باورهای فرهنگی غالب در آن نواحی است.

بنابراین، آن تعداد كه از پیله برون آمده و سر به اعتراض برمی‌دارند، ‏به اندازه همان تعداد، برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد و به ازای یك سوم آن تعداد، بودجه تخصیص داده می‌شود. سازمان‌های ‏بیمه‌گر هنوز حاضر به پذیرش هزینه جراحی این بیماران و درمان‌های جانبی الزامی همچون لیزر درمانی، روان درمانی و ‏استفاده از پروتز نبوده و در حالی كه این بیماران عمدتا به علت ماهیت بیماری خود از موقعیت‌های شغلی و ایجاد درآمد متعارف ‏محروم می‌شوند، درمان عموما، نیمه تمام می‌ماند. روان درمانی پس از جراحی، از مهم‌ترین درمان‌های فراموش شده است كه ‏به همین سبب هم این بیماران، حتی پس از جراحی موفق و كامل، چنان با مشكلات تغییر جنسیت و هویت خود درگیر می‌شوند كه ‏انزوای ناخواسته، اختلالات روانی همچون افسردگی و حتی تمایل به خودكشی همخانه دایم‌شان می‌شود، چنانكه بر اساس نتایج ‏تحقیقات ناپیوسته، 40 الی 60 درصد این بیماران بعد یا قبل از تغییر جنسیت خودكشی می‌كنند.

‏باوجود آن كه ایران تنها كشور جهان است كه پس از انجام جراحی برای این بیماران، شناسنامه آنان بدون كوچك‌ترین اشاره به ‏هویت پیشین تغییر كرده و شناسنامه جدید با هویت جدید صادر می‌شود وممنوعیت از شغل یا سایر مناسبت‌های اجتماعی برای این ‏بیماران مورد مذمت قانون بوده و حتی علمای فقه و شریعت هم تمام احكام دینی و حقوق مدنی و اجتماعی قائل برای یك شهروند را ‏درباره این بیماران لازم‌الاجرا می‌داننداما امروزه هزینه عمل جراحی هربیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی در ایران، در محدوده ارقام 15 الی 25 میلیون تومان در نوسان ‏است. اگر بیمار گرایش زنانه داشته و عمل جراحی او، تغییر جنسیت مرد به زن باشد، دستمزد جراح 15 میلیون تومان و در ‏صورت تغییر جنسیت زن به مرد این رقم به 25 میلیون تومان افزایش می‌یابد. این رقم را باید از هزینه‌های جنبی اما الزامی ‏همچون تامین و پیوند پروتز و لیزر درمانی جدا دانست كه ارقام این بخش از درمان هم به فراخور قیمت بازار متغیر است. ‏

هر چند كه در مقایسه با دهه 70 و حتی سال‌های نخست دهه 80 كه بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در ایران، محروم از هر ‏گونه جایگاه اعتباری و مالی و اجتماعی در نگاه دولت و سیاست‌گذاران كشور بودند، امروز، تخصیص اعتبار 350 میلیون تومانی ‏برای كمك به هزینه‌های درمانی آنها یك قدم موثر و حتی قابل توجه است اما در حالی كه هزینه درمان به موازات سایر هزینه‌ها ‏افزایش یافته و این بیماران كه می‌توان اغلب‌شان را فقیرترین فقرای كشور لقب داد، از بدیهی‌ترین حقوق خود در جامعه هم محروم ‏شده‌اند، حتی پرداخت 10 درصد از هزینه 15 یا 25 میلیون تومانی جراحی برای آنها به معنای صرف نظر كردن از ادامه مسیر ‏درمان است و در میان این بیماران كه موفق به دریافت مجوز از سازمان پزشكی قانونی شده‌اند بسیار می‌توان سراغ گرفت كه ‏درمان را نیمه كاره رها كرده یا حتی از اقدام برای درمان هم چشم پوشیده‌اند. اگر معیار برآورد تخمینی از تعداد بیماران را، ‏استاندارد جهانی قرار دهیم، امروز و در ایران حدود شش هزار بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی زندگی می‌كنند؛ شش هزار انسان، ‏گمشده در لایه‌هایی كه محكوم به طرد و فراموشی است. ‏

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha