سلامت نیوز : چندی پیش یکی از مسئولان نیروی انتظامی از افزایش دزدی های خرد در پایتخت خبر داد. این در حالیست که بسیاری از مردم در چند ماه گذشته حتما یا دزدی از اتومبیلشان را تجربه کرده اند یا از اطرافیان خود در این باره چیزی شنیده اند.این اتفاقات و اتفاقاتی نظیر زورگیری چهار نفره که رسانه ای شد بسیار بر فضای روانی و احساس عمومی امنیت اجتماعی تاثیر گذار است. اما دلیل این اتفاقات چیست و چه طور می توان آنرا کنترل کرد؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبر آنلاین ؛ متاسفانه اکثر متخصصان علوم رفتاری و صاحبنظران و مسئولان در مواجهه با این پدیده در ابتدا مسایل اقتصادی را مقصر دانسته و معتقدند با افزایش شغل ها و در آمد ها قضیه فیصله میابد.گرچه این تئوری غلط نیست اما تمام ماجرا نیست چرا که رواج یک رفتار و سائقه انحرافی در جامعه به طور قطع دارای دلایل فرهنگیست که البته به دلیل در هم تنیده شدن مناسبات اجتماعی تمییز آن از انگیزه های اقتصادی دشوار است.

معمولا رفتارهای انحرافی در جوامع مختلف حاصل تضاد بین اهداف جامعه و راههای رسیدن به هدف به وجود می آید.مرتن جامعه شناس آمریکایی معتقد است چهار سنخ انحرافی در جامعه وجود دارند که حاصل تضاد بین اهداف و راههای رسیدن به آن در هر جامعه ای هستند.در هر جامعه ای افراد نرمال وجود دارند که اهداف جامعه و راههای معقول رسیدن به آن را قبول دارند اما سنخهای انحرافی کسانی هستند که در این زمینه مشکل دارند یا هدف را قبول ندارند و فراموش کرده اند و تنها به راهها و مناسک دل خوش کرده اند مثل آداب گرایان ،برخی هدف را قبول دارند اما به دنبال راههای انحرافی رسیدن به آنند مانند کسی که دزدی یا اختلاس میکند یا اینکه مانند تارکان دنیا نه هدف و نه راهها را قبول دارند.

دربرخی از کشورهای غربی مخصوصا در دوره مدرنیزاسیون اصل و در واقع هدف جامعه، موفقیت اقتصادی و کسب ثروت است البته انگیزه های مذهبی هم این هدف را تقویت می کنند که می گوید نظر خداوند بر کسیست که در کسب و کارش موفق می شود چنین جوامعی کودکان را از درون مدرسه برای موفقیت اقتصادی تربیت می کنند و رسانه های جمعی با تبلیغات آنرا قوام می بخشند.

اما مشکل جامعه ما از آنجاست که ما در تبیین اهداف جامعه برای نسل جوان دچار مشکل شده ایم . در حالی که جامعه ما جامعه ای از دیر باز اخلاق گراست و قناعت ،ساده زیستی ،صرفه جویی و بالاخره خلقیات خاص را سرلوحه و هدف خود می داند اما حضور پررنگ اقتصاد و فرهنگ سود جویی آن هم از نوع غیر مولد آن باعث شده است که اهداف اخلاق گرایانه به شدت در سایه قرار گیرد در این میان نقش گروههای مرجع و رسانه های جمعی بسیار پر رنگ است.

در حقیقت نسل جوان ما امروز موفقیت اقتصادی را هدف اصلی جامعه می پندارد چرا که در سطح جامعه و رسانه های جمعی اعم از داخلی و خارجی و برخی گروههای مرجع چیزی به جز این ندیده است و اخلاقیات را تنها به عنوان شعار و صورت بندی قضیه درک کرده است.اما نکته اینجاست که حتی اگر موفقیت اقتصادی را هم هدف اصلی این نسل قرار دهیم راههای رسیدن به آن برای بسیاری از جوانان فراهم نیست.جوان جامعه ما با کوله باری از اهداف و آرزوهای اقتصادی که توسط جامعه و رسانه ها ابعاد وحشتناکی یافته است وارد حوزه فعالیت اقتصادی ای می شود که در نهایت و در خوشبینانه ترین حالت، ماهی ششصد - هفتصد هزار تومان برایش عایدی دارد.در این حالت فرد یا باید آرزوها را تعدیل کند و یا راههای انحرافی را برای رسیدن به آرزوها امتحان کند و این می شود پایه فرهنگی انحراف که صورت بندی اقتصادی دارد.

نقش رسانه ها
چند ماه قبل مصاحبه با یک جوان موفق! از یکی از بخشهای خبری سیما پخش شد جوانی که اتومبیلی دویست میلیونی (شاید هم بالاتر) سوار بود و با افتخار می گفت من از راه حلال و با کار و کوشش به اینجا رسیده ام و....این مصاحبه در شرایطی پخش می شود که کشور ما در سخت ترین شرایط اقتصادی بعد از جنگ به سر میبرد و مسئولان می دانند که اکثریت جوانان جامعه ما نمی توانند از این کسب و کار حلال پر درآمد داشته باشند.این البته به علاوه سریالها، فیلمهاو محصولات فرهنگیست که همگی بر روی زندگی اشرافی زوم کرده اند از طرف دیگر در شبکه های ماهواره ای بر اساس اهداف جوامع خود برنامه ها پر است از آدمهای پولدار، خانه هایشان ،تفریحاتشان،طریق موفق شدنشان واز این دست برنامه ها که به نحوی جذاب مخاطب را به دنیای افسونگر ثروث و موفقیت می برد.حال در نظر بگیرید جوان کم پول قصه را که یا پای شبکه های وطنی و یا پای ماهواره چه قدر احساس حقارت و پوچی می کند.

جرایم یقه سپیدها
یکی دیگر از عوامل اصلی گم شدن اهداف و برگزیدن راههای انحرافی برای رسیدن به ثروت ،جرایم یقه سپیدان و گروههای مرجع است. شاید کسی نداند که اختلاس سه هزار میلیاردی و شنیدن اخباری نظیر آن در مورد اختلاس و سو استفاده های مالی کلان توسط مدیران عالی رتبه تا چه حد می تواند بر روی شبکه اعتماد چند جانبه مردم به یکدیگر در جامعه موثر باشد.

اتفاقاتی نظیر این به شدت وجدان عمومی را تخریب کرده و کم اطلاعی از سرنوشت مجرمان ،این تخریب را دو چندان می کند تقویت این حس عمومی که( همه دارند می زنند و می برند چرا ما نبریم) کمترین تاثیریست که دزدی های کلان بر روی ذهن مردم می گذارد.

در این میان گرچه بی کاری و مشکلات اقتصادی بر روی افزایش جرایم تاثیر به سزایی دارد اما نکته اینجاست که جامعه ما نسل جوان خود را بر اساس اهداف اخلاق گرایانه خود برای مواجهه با مخاطرات اجتماعی  و اقتصادی تجهیز نکرده است . این عامل بسیار موثرتر ازدیگر عوامل است چرا که به تجربه ثابت شده است که درخانواده هایی که به تربیت فرزندان خود به نحوی آگاهانه می نگرند این گونه جرایم حتی در سخت ترین شرایط اقتصادی خانواده کمتر اتفاق می افتد. چرا که سیستم الگو دهی خانواده به عنوان جامعه ای کوچک در تبیین اهداف اخلاقی درست کار کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha