1- باید با تحلیل سیستمی و از منظر رفتارشناسی به این قضیه نگاه كرد. بدون تردید هیچ پزشكی علاقه ندارد وقت و انرژی و توان و مجموعه فعالیتهای درمانی و پژوهشی خود را در مراكز مختلف پراكنده كند ولی واقعا چرا شاهد آن هستیم كه عموم پزشكان مجبور به در پیش گرفتن این رویه شدهاند، لابد مشكل و مسالهیی وجود دارد كه مانع از تمركز امور شغلی پزشكان شده است. باید به جای حذف صورت مساله به تجزیه و تحلیل این موضوع پرداخت و بهجای تلاش در زمینه ممنوعیت اشتغال پزشكان در بیمارستانهای متعدد، باید به دنبال ریشههای این معضل بود و آنها را مرتفع ساخت.
2- برنامه پنجم توسعه كشور در تبصره 2 ماده 33 به صراحت به این موضوع پرداخته است كه در صورتی كه پزشكان كه در مراكز آموزشی، درمانی دولتی و عمومی غیردولتی هستند از اشتغال در بیمارستانهای بخش خصوصی و خیریه منع شوند، باید تعرفه خدمات درمانی برایشان متناسب با قیمت واقعی تعیین شود. اتفاقا به همین دلیل نیز تاكنون و بعد از گذشت دو سال از برنامه پنجم توسعه، این ماده اجرایی نشده است. چراكه منابع مالی آن تدارك نشده است. بالاخره بیتردید عدم اجرایی شدن این ماده در طول این دوسال، مواجه شدن آن با یكسری موانع اجرایی بوده است كه هنوز برطرف نشدهاند.
3- پزشكی كه در مراكز دولتی اقدام به ارائه خدمات میكند برای تامین هزینههای خود آیا مجاز نیست در ساعات خارج از ساعات موظفی، در بیمارستانهای خصوصی مشغول به ارائه خدمات شود. به مانند سایر مردم كه ممكن است در خارج از ساعات موظف خود در بخش خصوصی مشغول به فعالیت شوند. آیا از لحاظ حقوقی خدشهیی بر این موضوع وارد است؟
4- آیا سازوكارهای بیمارستانی به گونهیی محدود است كه الزاما تنها در ساعاتی كه پزشك در بیمارستان حاضر است امكان پشتیبانی از بیمار وجود دارد؟ در این صورت كه پزشك باید به صورت 24ساعته در بیمارستان حضور فیزیكی داشته باشد.
5- اگر اشكالات این قانون نادیده گرفته شود، مسلما مراكز درمانی دولتی و دانشگاهی دچار مشكل خواهند شد. زیرا، تا زمانی كه برای این قانون تامین اعتبار نشود، نمیتوانیم به اجرای موفق آن امیدوار باشیم. متاسفانه وضعیت نظام درمان كشور به گونهیی شده است كه مشكلات كمبود بودجه سیستم بهداشت و درمانگاه بر دوش مردم و گاه بر دوش پزشك سنگینی میكند.
6- بسیاری از صاحبنظران اعتقاد دارند كه یكی از مشكلات ریشهیی نظام درمانی ما، واقعی نشدن تعرفههاست. به دنبال تعرفههای غیرواقعی و چشم بستن بر واقعیت است كه انحراف از برنامهها و اسناد بالادستی پیش میآید. وقتی واقعیت با امكانات همخوانی نداشته باشد، متاسفانه اقداماتی نظیر زیرمیزی نیز به وجود میآید. اما اگر تعرفهها واقعی باشد از یك سو پوشش بیمهیی به عنوان پشتیبان بیمار هزینههای درمانی وی را تامین میكند و از یك سو پزشك نیز به دنبال فعالیت در چند بیمارستان نخواهد رفت و آفات حوزه درمان نظیر زیرمیزی نیز به صورت سیستمی كاهش پیدا میكند.
منبع : اعتماد
نظر شما