او در حالی از واگذاری مسئولیت جنگلها به مردم سخن به میان میآورد كه از سویی جنگلها جزو منابع ملی و نیازمند حفاظت ویژه هستند و از سوی دیگر تاكنون بارها مسئولان خطر از بین رفتن این سرمایه ارزشمند را گوشزد كردهاند.منتقدان حرفهای محمدیزاده را هم سند قرار دادهاند كه میگوید: «سالانه 800 میلیون هكتار جنگل برای مصارف صنعتی قطع میشود و باید یك فرصت 10 ساله برای تنفس به جنگلها داد.» اما دفاع او از حرفهای گفته شده از سوی رئیسجمهور در صحن مجلس شورای اسلامی، به واكنش منتقدان منجر شده است. هادی كیادلیری، رئیس جامعه جنگلبانی كشور در گفتوگو با تهرانامروز حرفهای رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست را هم غیركارشناسی میداند. محمدیزاده میگوید: «بنا به گفته رئیسجمهور 14 میلیون هکتار جنگل در کشور داریم که بهترین ادارهکنندگان و حافظان آن مردم هستند و سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها نیز همین اعتقاد را دارند.» به اعتقاد او اجرای این طرح به معنای ورود دام به جنگل بیش از ظرفیت آن نبوده و دامی مازاد بر توان جنگل به آن وارد نخواهد شد. این درحالی است كه كیادلیری میگوید: «اكنون دامهای موجود در جنگلهای غرب 2برابر بیشتر از ظرفیت جنگلهای زاگرس است.»
گلهها، نهالها را خوردهاند
كیادلیری بحث را به جنگلهای زاگرس میكشد و میگوید: «شما یك نهال یك ساله، دوساله، سه ساله یا حتی 30 ساله هم در این جنگلها پیدا نمیكنید. چون گلهها آنها را خوردهاند.» او میپرسد با این وضع جنگلها چطور میخواهند زادآوری كنند؟ كیادلیری بحث پیشنهاد رئیسجمهور برای تهیه علوفه از بلوط را پیش میكشد و میگوید: «اصلا یكی از مشكلات، نبود بلوط كافی در زمینهای جنگلی است.» به گفته او نیروی سم گلهها آنقدر خاك را كوبیده است كه عملا یك جوانه نمیتواند رشد كند.
او با یادآوری هزینههای بسیار زیادی كه از سوی جهاد كشاورزی در دهههای گذشته برای صیانت از جنگل و طرح خروج دام پرداخت شده، میگوید: «با توجه به صرف این اعتبارها و انجام تلاشها، چطور میتوان دوباره گلهها را به جنگل بازگرداند.» گلههایی كه البته هرگز به صورت كامل از جنگلها خارج نشدهاند و همواره یكی از دلایل اصلی تخریب جنگلها و جلوگیری از زادآوری آنها هستند. همچنین محمدیزاده در حالی برخلاف سكوت سازمان جنگلها، از طرح رئیسجمهوری دفاع میكند كه یك روز پیش از سخنان رئیسجمهوری خواستار خروج دامها از جنگل شده بود. كیادلیری با بیان مشاركت مردم در حفاظت از جنگلها میگوید: «شاید مشاركت مردم برای حفاظت از جنگلها لازم باشد، اما قطعا به این صورت كه با گله وارد جنگلها شوند و از بذرهای بلوط استفاده كنند نه فقط به حفاظت از جنگل منجر نمیشود كه در نهایت به بیابانی شدن كشور منجر میشود.»
به گفته او، اگر دامها بخواهند وارد جنگل شوند از آنجاییكه دیگر نهال 30 ساله هم در جنگلها پیدا نمیشود، هر چوپان و هر دامدار باید تبر بردارد و به جان درختان جنگل بیفتد. آن زمان نه فقط این سرمایههای ملی از بین میرود بلكه سیلابها هم به جان مردم منطقه میافتند. همان طور كه جنگلتراشیها اكنون سیلابها را به جان مردم شمال انداخته و از خسارت مالی گذشته و به خسارت جانی رسیده است. اشاره او به تازهترین خسارت جانی ناشی از سیلاب در شمال كشور كه به مرگ چند نفر منجر شد، است.
بحران پشت بحران
وضع محیطزیست كشور اصلا خوب نیست. گزارشهای وزارت بهداشت تایید میكند كه سال گذشته 4500 نفر در تهران بر اثر آلودگیها جان خود را از دست دادهاند. آمار دیگری مجموع مرگها بر اثر آلودگیها در سراسر كشور را 45 هزار نفر معرفی میكند. 22 استان درگیر ریزگردهای خطرناك عربی هستند كه با آغاز فصل بهار دوباره به آسمان كشور هجوم میآورند و نفس كشیدن را برای بسیاری از شهروندان ایرانی سخت میكنند. هنوز هم راه حل اجرایی برای آن پیدا نشده است. دریاچه ارومیه خشك شده و بسیاری آژیر قرمز ورود توفانهای نمكی به استانهای شمال، شمال غرب و شرق كشور را كشیدهاند.
توفانهایی كه زندگی گیاهی، جانوری و انسانی را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. هرچند «محمدیزاده» رئیس سازمان محیطزیست میگوید كه برداشتهای اشتباهی از سخنان رئیسجمهور شده است: «متاسفانه ارائه این طرح، قضاوتهای شتابزدهای از سخن رئیسجمهور را در پی داشت که نادرست بوده و به هیچ عنوان صحیح نیست.» رئیسجمهور گفته بود: «زمانی که این اقدام انجام شد استدلال مسئولان این بود که دام میرود به جنگل و جنگل را تخریب می کند اما بهترین حافظان جنگل دامداران هستند و اگر ما این 14 میلیون هکتار جنگل را به آنان برگردانیم بیش از 14 هزار اشتغال ایجاد میشود.» احمدینژاد در ادامه گفته است: «حداقل 6 میلیون تن بلوط در جنگل تولید میشود که از بین میرود این در حالی است که کل علوفه وارداتی کشور 7 میلیون تن است که سال گذشته در همین زمینه نیز دچار مشکل شدیم. برای چه باید این 6 میلیون تن بلوط از بین برود و ما هیچ استفادهای از آن نبریم. بنابراین باید تصمیمات خود را عوض کنیم»
به گفته رئیسجمهور در همین جنگلها میشود گیاهان دارویی پرورش داد اما ما این 14 میلیون هکتار را از بهرهبرداری خارج کردیم و اگر محدودیت استفاده از آن را برداریم یک ثروت عظیم برای ملت خواهد شد. حال بسیاری میپرسند آیا یك روستایی برداشت دیگری از این سخنان خواهد داشت و چه كسی میتواند جلوی كشاورز و دامداری كه اكنون هم از درختان جنگلی به جای سوخت فسیلی استفاده میكند را بگیرد؟ درختانی كه به گفته كیادلیری هر هكتار آنها 4 درجه هوا را كاهش میدهد. كربن گیری میكند و مهمتر از آن آب را در خاك ذخیره میكند.» به گفته او 40 درصد آب مصرفی كشور را همین جنگلهای غرب تامین میكنند.
او شك ندارد كه اگر جنگلها به دست مردم بیفتند، نه فقط از جنگل چیزی باقی نمیماند كه كشاورزی هم نابود خواهد شد. چون با قطع درختان و ریشه كن شدن آنها، زمین سست میشود و نمیتواند آبی را در خود نگه دارد. او سیلابها را نشانه خشكسالی میداند. بنابراین بعد از چند سال پر از سیلاب، دیگر آبی در زمینها باقی نخواهد ماند تا بخواهند از طریق آن كشاورزی كنند. او میگوید: «كشور الان مشكل بیابانزدایی دارد و ما باید در گفتن راهكارها دقت داشته باشیم.» كیادلیری با یادآوری طرح رئیسجمهور برای تامین علوفه دامها از بذرهای بلوط میگوید: «نمیتوان یك مشكل را با ایجاد یك مشكل دیگر حل كرد. شاید در كوتاه مدت جواب بدهد اما قطعا در بلند مدت به یك بحران تبدیل خواهد شد كه خسارات بسیار زیادی به بار خواهد آورد.»
هرچند سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری گفتوگوی كارشناسان خود با رسانهها را درباره سخنان اخیر رئیسجمهوری منع كرده و حرفی از سوی روسای این سازمان شنیده نمیشود اما پیشنهادرئیسجمهوری در حالی هفته جاری در بهارستان مطرح شد كه چند روز پیش از آن «منوچهر سرداری»، مدیرکل دفتر امور مراتع سازمان جنگلها و آبخیزداری کشور، دام و دامدار مازاد را چالش اساسی سازمان جنگلها عنوان كرده است. حال زمانی كه سخن از واگذاری مدیریت جنگلها به مردم از سوی رئیس سازمان محیطزیست به میان میآید این سوال از سوی افكارعمومی مطرح میشود كه آیا جنگلها و منابع طبیعی مگر جزو منابع ملی نیستند؟ آیا میشود منابع ملی را به مردم واگذار كرد؟
نظر شما