سه‌شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۹
سلامت نیوز : شاید بسیاری از زوج‌های نابارور فكر كنند همین كه با هم به توافق برسند كه بخواهند كودكی را به فرزندخواندگی بپذیرند، كافی است و بعد از آن تنها كار مهمی كه پیش‌رو دارند گرفتن تائیدیه از بهزیستی است، اما بسیاری از روان‌شناسان و مشاورانی كه از نزدیك با مقوله فرزندخواندگی در ارتباط بوده‌اند، نظر دیگری دارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ آنها می‌گویند فرزندخوانده گرفتن هم برای خودش آداب و رسومی دارد. زوجی كه می‌خواهد كودكی را به فرزندخواندگی بپذیرد، باید خود را برای این تغییر بزرگ و مهم آماده كند؛ تغییری كه با باید‌ها و نبایدهایی در مقوله فرزندخواندگی همراه است.

به این بهانه با دكتر سیدحسن علم‌الهدایی، روان‌شناس و استاد دانشگاه فردوسی مشهد به گفت‌وگو نشستیم. دكتر علم‌الهدایی، معاون امور اجتماعی اسبق سازمان بهزیستی نیز بوده كه در سال‌های خدمت خود تجربه‌های فراوانی در مقوله فرزندخواندگی و چالش‌های پیش‌روی آن داشته است.

آقای دكتر! خانواده‌ای كه قرار است كودكی را به فرزندخواندگی بپذیرد، در اولین گام چگونه باید خود را برای این شرایط آماده كند؟

پدر و مادر چه خود دارای فرزند باشند و چه سرپرستی كودكی را قبول كرده باشند باید ویژگی‌هایی داشته باشند كه از لحاظ شخصیتی، فكری، روحی، روانی و سلامت جسمی امكان رشد و تربیت صحیح را برای فرزندخوانده فراهم كنند، در ضمن چون كودكی كه به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شود، در مقایسه با كودكان عادی شرایط حساس‌تری دارد، والدین برخی ملاحظات رفتاری را در ارتباط با فرزندخوانده‌ها باید رعایت كنند.

وضع مالی زوج‌ها تا چه اندازه در صلاحیت آنها برای فرزندخواندگی مهم است؟

هر چند موضوع توان اقتصادی زوجی كه متقاضی فرزندخوانده هستند یكی از عوامل تعیین‌كننده است، اما به این نكته مهم توجه داشته باشید كه این توان اقتصادی حتما نباید در سطح بسیار عالی باشد، زیرا هم‌اكنون ما موارد متعددی از خانواده‌های عادی را می‌بینیم كه با این ‌كه والدین از نظر اقتصادی در وضع معمولی یا حتی پایینی هستند، اما فرزندان آنها تحصیلات‌شان را تا مقاطع عالی ادامه می‌دهند.

آنچه مهم است این كه اگرچه ما معتقدیم زوجی كه تمایل به گرفتن فرزندخوانده دارند حتما نباید از نظر اقتصادی دارای شرایط ایده‌آل باشند، به هر حال باید از حداقل‌ها نیز برخوردار باشند، چون باید بخشی از اموال خود را به نام فرزندخوانده كنند.

آیا زوج‌هایی كه از نظر سطح تحصیلات و شغل در جایگاه بالایی از جامعه قرار دارند برای داشتن فرزندخوانده نسبت به سایر متقاضیان صلاحیت بیشتری دارند؟

سطح تحصیلات والدین چه بخواهند فرزندخوانده داشته و چه خود صاحب فرزند شده باشند، در تربیت فرزند تاثیرگذار است، اما این‌ كه بگوییم اگر زن و شوهر هر دو استاد دانشگاه، پزشك یا مهندس باشند پس محیط خانوادگی آنها محیط مناسبی برای تربیت فرزند است، استدلال قطعیت یافته‌ای نیست.

گاهی می‌بینیم یك سرایدار مدرسه فرزندانش تا درجه عالی از تحصیلات دانشگاهی پیش می‌روند و در مقابل آنها، خانواده‌ای هم وجود دارد كه پدر و مادر دارای تحصیلات عالی هستند، اما فرزندشان پس از گرفتن دیپلم رغبتی به ادامه تحصیل ندارد و ترجیح می‌دهد شغل آزاد را دنبال كند.

البته ما تاثیرگذاری سطح تحصیلات والدین را در این‌ كه تلاش بیشتری برای تربیت فرزندان خود به‌كار می‌برند، انكار نمی‌كنیم. به هر‌حال مهم این است كه آنها والدین خوبی باشند و احساس كنند، می‌توانند فرزندخوانده خود را به نحو مطلوبی تربیت كنند و تمام تلاش خود را برای رشد شخصیت او در ابعاد مختلف تحصیلی، اجتماعی و روحی و روانی به كار ببرند.

هم‌اكنون یكی از مهم‌ترین مواردی كه در قانون فرزندخواندگی روی آن تاكید می‌شود، نداشتن سوءپیشینه زوج‌های متقاضی فرزندخواندگی است، اما به نظر می‌رسد در این زمینه نقص قانونی وجود دارد. این‌ كه اگر این سوءپیشینه به دلیل جرم غیرعمد مانند تصادف رخ داده باشد به نظر شما آیا این عادلانه است كه آن خانواده برای همیشه صلاحیت داشتن فرزندخوانده را از دست بدهد؟

در مقوله سوءپیشینه به هر حال تصمیم‌گیری نهایی به عهده قاضی پرونده است. زمانی می‌بینیم این سوءپیشینه در مورد جرم‌های بسیار محرز مانند قتل، اختلاس، آدم‌ربایی، سرقت مسلحانه است كه در این شرایط قطعا والدین صلاحیت داشتن فرزندخوانده را ندارند، چون ناهنجاری‌های اخلاقی آنها می‌تواند روی تربیت كودكی كه به فرزندخواندگی داده شده، تاثیر منفی بگذارد.

درخصوص جرایم غیرعمد مانند تصادف كه به آن اشاره كردید، اگر قاضی پرونده تشخیص دهد نوع جرم و سابقه محكومیت آن روی تربیت فرزندخوانده تاثیر منفی نخواهد گذاشت، همچنان این زوج می‌توانند صلاحیت پذیرفتن فرزندخوانده را داشته باشند.

به نظر بنده نیز قانون باید در زمینه جرایم غیرعمد استثنا قائل شود، در ضمن بیشتر از این‌ كه گذشته زوج متقاضی فرزندخواندگی مهم باشند شرایط حال آنها مهم و قابل بررسی است.

آیا لازم است خانواده‌ای كه فرزندخوانده‌ای می‌پذیرد، شهر یا محله‌ای را كه در آن زندگی می‌كند را (حتی برای مدتی كوتاه) تغییر دهد؟

معمولا زوج‌هایی كه كودكی را به فرزندخواندگی می‌پذیرند به دو دلیل ممكن است ترجیح دهند محل زندگی خود را تغییر بدهند. اول از ترس انگ زدن مردم درباره این ‌كه كودك خودشان نیست و فرزندخوانده آنهاست و دیگر این ‌كه نارسایی جسمی و مشكلی را كه موجب شده آنها نتوانند فرزندی به دنیا بیاورند، از دیگران پنهان كنند.

متاسفانه چون ما ایرانی‌ها با برخی واقعیت‌ها درست و منطقی مواجه نمی‌شویم، همین مساله زمینه‌ای می‌شود برای برخی برخورد‌های نادرست از سوی اطرافیان و نگرانی‌هایی برای والدینی كه كودكی را به فرزندخواندگی پذیرفته‌اند، در حالی كه اگر این تابوها شكسته شود و زوجی كه كودكی را به فرزندی قبول می‌كند از این كار نه‌تنها شرمسار نباشد بلكه مورد تشویق اطرافیان هم قرار بگیرد، دیگر هیچ زوجی به تغییر محل زندگی پس از قبول كودكی به فرزندخواندگی حتی فكر هم نخواهد كرد.

به نظر شما آیا والدین باید بستگان و اطرافیان خود را در جریان این ‌كه كودكی را به فرزندخواندگی پذیرفته‌اند، قرار دهند و در واقع آنها را در این زمینه توجیه كنند؟

مهم‌ترین نكته‌ای كه یك زوج باید در مقوله فرزندخواندگی به آن توجه كنند این است كه آنها در درجه اول باید خودشان آمادگی روحی و روانی لازم را برای پذیرفتن فرزندخوانده پیدا كرده باشند.

از طرفی تجربه سال‌ها فعالیت بنده در بهزیستی این توصیه را به والدینی كه دارای فرزندخوانده هستند، می‌دهد كه اگر بستگان و اطرافیان زوجی كه كودكی را به فرزندخواندگی گرفته‌اند متوجه این موضوع نشده باشند پس به اطلاع‌رسانی نیاز نیست، اما برای فامیل درجه یك مانند پدر و مادر زوج یا بستگانی كه میزان ارتباط با آنها بیشتر از سایر فامیل است بهتر است این موضوع گفته شود و به نظر بنده حتی زوج باید در این زمینه با این افراد صحبت و در نحوه برخورد با فرزندشان آنها را توجیه کنند.

نكته مهم این ‌كه رفتار والدینی كه فرزندخوانده دارند در نحوه برخورد اطرافیان با این كودك بسیار تاثیرگذار است، چرا كه رفتار والدین خود می‌تواند الگویی برای رفتار بستگان و اطرافیان این خانواده باشد.

آقای دكتر! با توجه به سابقه طولانی فعالیت در بهزیستی و لمس موضوع فرزندخواندگی و چالش‌های پیش‌روی آن، به نظر شما آیا طی این سال‌ها مقوله فرزندخواندگی در جامعه ما و در برخوردهای مردم جاافتاده است؟

بنده با وجود سال‌ها سابقه كار در بهزیستی و لمس از نزدیك مشكلات و چالش‌های موجود در بحث فرزندخواندگی باید بگویم متاسفانه هنوز در اجتماع این موضوع بخوبی جانیفتاده و باید فرهنگ برخورد با مقوله فرزندخواندگی و نحوه رفتار با این كودكان در جامعه ارتقا پیدا كند.

نگرانی از بابت این ‌كه این فرزند آیا مشروع است یا نه، تلاش برای تغییر محل زندگی و پنهان كردن موضوع از اطرافیان از ترس برخوردهای نادرست همه نمونه‌هایی از همین نگرش‌ها و باورهای نادرستی است كه هنوز نسبت به مقوله فرزندخوانده‌ها و كودكان پرورشگاهی در جامعه وجود دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha