وضعیت دارو و درمان کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون ؛ شکی نیست که بالای ۵۰ درصد از مواد اولیه بسیاری از داروهای تولیدی کشورمان را از خارج وارد میکنیم و در این شرایط شاهد این هستیم که تحریمها علیه ایران گسترده شده است بنابراین تمام وزارت خانهها باید تشخیص دهند که چه چیزهایی را وارد کشور کنند و چه سیاستی به کار بگیرند که این کالاهای وارداتی را به سمت تولید داخل و خود کفایی پیش برند. مسئولان باید یک برنامه پنج ساله تدوین کنند تا سالانه حداقل ۲۰ درصد از وابستگیها کاهش یابد. امروزه برخی از کارخانههای تولید داروی خارجی، که از آنها دارو میگیریم، متعلق به اروپا است و کارکردن با بانکهای ترکیه هم سختیهای خودش را دارد. بنابراین باید منشا ورود دارو به کشور را افزایش دهیم. امروزه اقتصاد ما وابسته به نفت است در حالی که نباید اقتصادمان را وابسته به نفت میکردیم و باید در مورد دارو نیز وابسته به یک کشور یا یک مبادی ورودی دارو نباشیم، بلکه ورودیها را متعدد کنیم.
اکنون برای واردات دارو وابسته به چه کشورهایی هستیم؟
وابستگی دارویی ما به خیلی از کشور هاست به نوعی که بالای ۵۰ و یا شاید هم بالای ۷۰ درصد مواد اولیه مورد نیاز داروسازیهایمان را از خارج وارد میکنیم.
پس اینکه مسئولان و دولتمردن ادعا میکنند ۹۰ درصد داروهای مورد نیاز کشورمان را در داخل تولید میکنیم، ادعایی غیر واقعی است؟
آقایان درست میگویند اما مساله این است که دارو با مواد اولیه تولید میشود و مواد اولیه مورد نیاز تولید دارو را به خارج وابستهایم. برای کاهش وابستگی به واردات دارو، کمیسیون بهداشت اقداماتش را انجام داده و در مجلس هم بررسی شده است. از نظر من باید برای خودکفایی هدف کاهش وابستگی را بگذاریم. من اطلاع دارم که وزارت بهداشت و درمان توانایی لازم را دارد که سالانه ۲۰ درصد از وابستگی خود بکاهیم.
به نظر شما هم اکنون داروهای ساخت داخل کیفیت لازم را ندارند که مجبور به واردات دارو هستیم؟
ممکن است درصدی از تولید دارو
تکنولوژیهای روز بخواهد و برای تولید آنها مشکلاتی را داشته باشیم، اما
اگر این برنامه سالانه را اجرا کنیم و براساس آن، پلانهای اجرایی بریزیم و
اطمینان داشته باشیم، آنگاه سال دیگر درصد قابل توجهی از مشکلات دارویی
کشور را نداریم. و هدف گذاری سالانه برای کاهش وابستگی بهترین کار است.
البته این هدف گذاری باید هم در بحث دارو و هم در بحث تجهیزات پزشکی باشد.
از طرف دیگر ما میتوانیم توریسم آموزشی و درمانی داشته باشیم. امروزه
تعدادی از دانشجویان برای آموزش به خارج از کشور میروند که هیچ احتیاجی به
این کار نیست.
باید برای آنها برنامهریزی کنیم. یک تعداد توریستهای درمانی خوب داریم که باید اینها را سامان دهی کنیم. ما میتوانیم با رایزنیهایی از طریق سفارت خانهها، این فعالیتها را در اختیار بگیریم. امروزه برخی از داروهایی که وارد میکنیم، اثر بخشی ندارد وبرای کشور هزینهبر است که میتوانیم آنها را حذف کنیم. ضمن اینکه همچنان وابسته به واردات برخی داروها هستیم. به همین خاطر، وزارتخانهها دستورالعمل وارداتی دارند. اگر بتوانیم بر اساس دستورالعملی که پزشکان نوشتند، عمل کنیم، آنگاه در بحث داروها صرفه جویی کردهایم و از طریق توریست درمانی و آموزش میتوانیم درآمد داشته باشیم. اینها از تعهدهای وزارتخانه است.
آیا مردم باید تاوان این گرانیها و نبود دارو را بدهند؟
این موضوع در مورد افراد نیازمند شدیدتر است. الان توان مالی مردم پایین آمده و هزینههای بیمارستانها بالا رفته است. هزینههای هتلینگ بیمارستانها بالا رفته و هزینه سوخت ۴ برابر شده است. بنابراین باید اعتبار مورد نیاز را در اختیار بیمارستانها بگذاریم تا مردم آسیب نبینند. امروزه اگر سیستمهای دولتی از بخش درمان حمایت نکنند، بیمارستانها برای تامین هزینههایشان با مشکل مواجه میشوند و آن را به مردم منتقل میکنند که در نهایت مردم با مشکل مواجه میشوند. افزایش قیمت انرژی، افزایش خرید کیتها، آزمایشگاهها، رادیولوژیها و سایر خدمات درمانی مشکلساز شده و اگر از مراکز درمانی حمایت نکنیم، با مشکل مواجه میشوند.
قراربود ۱۰ درصد از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، به بحث دارو و درمان اختصاص پیدا کند، تکلیف چه شد؟
اتفاق خاصی نیفتاد و مانند بخش صنعت و کشاورزی، در مورد درمان مردم هم ادامه پیدا نکرد بنابراین بودجهای به سمت درمان نیامده است. اگر هم بحث بود که ۱۰ درصد درآمد ناشی از اجرای هدفمند کردن یارانهها به بخش درمان اختصاص پیدا کند، برای این بود که به مراکز درمانی کمک شود تا آنها هم بتوانند ارائه خدمات دولتی به مردم را حفظ کنند و از سوی دیگر این خدمات درمانی دولتی را ارتقاء بدهند. باید بدانیم که اگر دولت به بخش درمان کمک نکند، با خطرات زیادی مواجه میشویم.
اگر دولت توانایی پرداخت یارانه نقدی سهم درمان کشور را ندارد، چرا میخواهد سهم یارانههای نقدی مردم را بالا ببرد؟
بحث ما فقط به اختصاص سهم هدفمندی یارانهها مختص نمیشود. دولت باید از منابع دیگر برای بهداشت و درمان هزینه کند. در همه کشورها، بهداشت و درمان جزو ۳ اولویت اول است ولی متاسفانه درمان در کشور ما جزو اولویتهای هفتم و هشتم به حساب میآید.
مگر قرا نبود ۱۰ درصد هدفمندیهاپرداخت شود؟ آیا بودجه درمان کشور باید از محل دیگری پرداخت شود؟
این درست است که باید ۱۰ درصد از محل اجرای هدفمندی یارانهها به بخش درمان داده شود، ولی آقایان این کار را نکردند و همه درآمد هدفمندی یارانهها را به سمت پرداختهای نقدی به مردم هدایت کردند.
پیشنهاد شما به عنوان یک پزشک یا عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس چیست؟
با ابزار مختلف میتوان برای درمان، بودجه تعریف کرد که بحث تفاوت ارزی نیزیکی از آنهاست. آقایان میتوانند تفاوت بین ارز مرجع و فروش ارز در مرکز مبادلات را به بهداشت و درمان اختصاص بدهند.
پیش بینی شما از وضعیت حال بهداشت و درمان با این شرایط روستاها و مناطق محروم چیست؟
اگر از مراکز درمانی حمایت نکنیم، خدمات دولتی کاهش پیدا میکند و کمترین اتفاق این است که کیفیت ارایه خدمات کم میشود.
آیا مناطق محروم بیشتر دچار مشکل میشوند یا بحران سراسری میشود؟
در همه عرصهها کیفیت درمانی کم میشود و حتی ممکن است کمیتهای آن هم دچار مشکل شود. اما در مجموع بحث این است که اگر از بخش درمان حمایت نکنیم، حتما کیفیت ارائه خدمات درمانی کاهش مییابد.
نظر شما