شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۶
سلامت نیوز : مهاجرت کلمه‌ای متداول است که همه آن را شنیده‌ایم و معنی لفظی آن را می‌دانیم؛ یعنی اینکه کسی که وطن خود را ترک کند و قصد زندگی در کشور دیگری دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ویستا ؛ امروزه با برجسته شدن نقش افراد فعال در پویایی جامعه و اقتصاد، مهاجرت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است؛ به این معنا که افراد بالغ و فعال یک جامعه به علتی که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت به جامعه‌ای دیگر مهاجرت می‌کنند. این مهاجرت از دو منظر برای جامعه‌ای که مهاجرت از آن انجام می‌شود، مورد توجه است؛ یکی بعد اقتصادی یعنی هزینه‌ای که جامعه برای رشد و تحصیل آنان متحمل شده است و دیگر آن که افراد فعال از کشور می‌روند و جمعیت کشور دچار پیری زودرس می‌شود. این دو مقوله، نگرش کلان به مسأله مهاجرت از نگاه اقتصادی است.با توجه به پدیده مهاجرت و رشد کم جمعیت که ممکن است برای آینده کشور خطرناک باشد امروز مسئولان بحث افزایش جمعیت را مطرح می‌کنند.بر پایه گزارش صندوق بین‌المللی پول، سالیانه بیش از ۱۵۰ هزار تحصیل کرده ایرانی از کشور خارج می‌شوند که خسارت مالی آن برابر با یک ششم کل بودجه کشور در سال ۱۳۸۷ و برابر با بیش از دویست میلیون بشکه نفت است.ادامه….

کار‌شناسان برآورد می‌کنند در سال ۲۰۱۰ بیش از پنج میلیون ایرانی در خارج از کشور بوده‌اند که بیشتر آن‌ها در آمریکای شمالی، اروپا، کشورهای حوزه خلیج فارس، ترکیه، استرالیا و به طور پراکنده در خاورمیانه ساکن هستند.جمع سرمایه ایرانیان مقیم خارج در سال ۲۰۰۰ به بیش از ۱.‌۳ تریلیون دلار می‌رسید. در سال ۲۰۰۰، واحد مرکزی خبر صدا وسیما اعلام کرد که ایرانیان بین دویست تا چهارصد میلیارد دلار در آمریکا، چین و اروپا سرمایه‌گذاری کرده‌اند که بخش عمده این سرمایه از ایران خارج شده است؛ اما تأثیر مهاجرت بر ساختار جمعیتی ایران بسیار بیش از این است.

بر پایه آمار، میانگین مرگ و میر در ایران پنج به هزار است که در سال به ۳۷۵۰۰۰ نفر بالغ می‌شود. در سال ۱۹۹۹ کانادا ظرفیت پذیرش مهاجر به این کشور را ۱۸۰ هزار نفر اعلام کرد.این درحالی بود که تنها از ایران ۲۲۰ هزار نفر برای مهاجرت به آنجا متقاضی شده بودند.این فقط امار درخواست مهاجرت به یک کشور است اگر در خواست دیگر کشور‌ها را هم در نظر بگیریم می‌توانیم بگویم امار مهاجرت از ایران با امار مرگ و میر برابری می‌کند یعنی به هر ۱۰۰۰ نفر ۵ نفر مهاجرت می‌کنند.

می‌توان نتیجه گرفت که در سال از جمعیت ایران ۳۷۵ هزار نفر مهاجرت می‌کنند. این در حالی است که در مرگ‌ومیر، افراد مسن و از کار افتاده بیشترین درصد را دارند در حالی که در مهاجرت بیشتر افراد، جوان و فعالند.این شرح اتفاقی است که در جامعه ایران در حال تأثیر گذاری بر اقتصاد است و درصد رشد و همچنین پیری زود رس جامعه را موجب می‌شود.حال پرسش اساسی این است که با چه نظریه جامعه‌شناسی می‌توان این پدیده را تجزیه و تحلیل کرد.از نظر دورکیم، در تشریح علل خودکشی آنچه بیشتر از هر عامل دیگر تأثیر دارد، همبستگی اجتماعی و یا یکپارچگی اجتماعی است که اعضای یک جامعه را به هم وصل می‌کند و با سست شدن آن، فرد برای رهایی از عضوبودن در آنجامعه خاص حتی حاضر می‌شود از عزیز‌تر عنصر هستی خود چشم بپوشند.

مهاجرت را اگر انصراف یا دل کندن افراد از جامعه خود تعریف کنیم، می‌توانیم آن را با خودکشی که نوع خشن‌تری از انصراف است، مقایسه کنیم و به تحلیل آن به پردازیم.علاوه بر این‌ها، همه روزه خبرهای متعددی بر خروجی خبرگزاری‌ها می‌بینیم که از کشته شدن مهاجران در حین مهاجرت خبر می‌دهند.این خبر‌ها از این حکایت دارد که فرد مهاجر برای رسیدن به هدف خود حتی حاضر می‌شود به شیوه‌هایی متوسل شود که جان او را به خطر اندازد.

با توضیح فوق مشخص می‌شود که مهاجرت هم آن چنان که ما فکر می‌کنیم، غیر خشن نیست.از طرف دیگر ما شاهد رفتارهای تبعیض آمیز با مهاجران در کشورهای هدف هستیم که در بعضی از مواقع حتی به تنفر گروه‌های اجتماعی علیه مهاجران دامن می‌زند و باعث رفتارهای خشن علیه مهاجران می‌شود در مواردی حتی خبر مرگ مهاجران بر اثر افزایش خشونت نیز منتشر می‌شود؛ اما مهاجران با آگاهی از همه خطرهای ذکرشده باز دست به مهاجرت می‌زنند.

این رفتار حکایت از آن دارد که جامعه‌ای که مهاجرت از آن انجام می‌گیرد، برای فرد مهاجر دیگر کشش و جاذبه‌ای ندارد و فرد از همه وابستگی به آن چشم پوشیده است.این وابستگی‌ها، شیوه‌های مشترک اندیشه (منطق، مفاهیم مکان و زمان، عقاید مشترک، هنجار‌ها و ارزش‌ها) را شامل می‌شود. کسی که خودکشی می‌کند هیچ‌گاه از مفاهیم بالا بری نمی‌شود و فقط با خود کشی از ادامه آن در وجود خود جلوگیری می‌کند.

اما مهاجر از این‌ها فرار می‌کند. البته او هیچ گاه نمی‌تواند و حتی نمی‌خواهد از همه ارزش‌ها و وجدان جمعی فرار کند، ولی به علت‌هایی که دورکیم در مطالعه خودکشی به آن‌ها اشاره کرده، عمل خود را توجیه می‌کند.

امیل دورکیم که در بحران انقلاب فرانسه تلاش کرد نظرات خود را ارائه کند، انواع خودکشی را به چهار نوع تقسیم می‌کند.
۱. خودکشی دیگرخواهانه (Altruistic)
۲. خودکشی خودخواهانه (Egoistic)
۳. خودکشی آنومیک (Anomic)
۴. خودکشی قضا و قدری (Fatalistic)

اگر بخواهیم این مفاهیم را با توجه به انواع مهاجرت باز تعریف کنیم چنین می‌شود.
۱. در این حالت فرد همبستگی کامل با جامعه دارد و در جامعه می‌ماند و خواسته‌ها و آرزوهای خود را در آن جستجو می‌کند.
۲. در این حالت همبستگی وجود ندارد بلکه با فشار دولت که تلاش می‌کند به هر نحوه خواسته خود را بر فرد تحمیل کند و بر محور خواسته‌های خود یک همبستگی تعریف کند، همه چیز در خواسته دولت تعریف می‌شود. فرد احساس می‌کند سرنوشت او برای جامعه مهم نیست بلکه فقط خواسته دولت مهم است. در این حالت افراد برای رسیدن به خواسته‌های خود اقدام به مهاجرت می‌کند.
۳. در این حالت در جامعه نظم خاصی حاکم نیست. در اینجامعه دولت حاکم است ولی قانون در آن حکم نمی‌راند، بلکه روابطه و نفوذ اعضای جامعه است که در این روند امور را تعیین می‌کند.
ممکن است برای یک جُرم چند نوع مجازات وجود داشته باشد و این بسته به قدرت افراد جامعه است. در این جوامع حتی برای کارهای عادی، پارتی و لابی و رایزنی و پول حرف اول را می‌زند و افراد چون تکلیف خود را با جامعه‌ای که در آن عضو هستند نمی‌دانند، به جای مهاجرت می‌کنند که حداقل یک قانون یکسان بر آن حکم می‌راند و آرامش نسبی به آن‌ها می‌دهد.
۴. به نظر دورکیم در ماجرت تقدیرگرانه، به دلیل فشارهای زیاد نظم اجتماعی برخی از اعضای جامعه دست به خودکشی می‌زنند.
۵. دورکیم در این زمینه توضیح زیادی نداده است ولی از مثال‌های که زده می‌توان دریافت این فشار در باره مسائل فردی است، یعنی جامعه فرد را در تنگنا قرار می‌دهد و او را محدود می‌کند و فرد ناچار به مهاجرت می‌شود.
۶. موردی که در بررسی اجتماعی تئوری خودکشی دورکیم به آن توجه نشده آن است که عده‌ای هم از سرناچاری و فرار از فقر، دست به خودکشی می‌زنند که آن را نمی‌توان در شرایط انامی و تقدیرگرایانه طبقه بندی کرد و این امر در مهاجرت بسیار بیشتر خود نمایی می‌کند؛ کسانی که در جامعه خود امید کم به آینده دارند، مهاجرت می‌کنند.

مهاجرت شاخص نسبتا قابل قبولی برای موفقیت مسئولان در جذب اعتماد عمومی برای ساخت آینده روشن است، چون وقتی عامه مردم به آینده جامعه خود امید داشته باشند مهاجرت نمی‌کنند. مثال روشن آن وضعیت اروپا و آمریکاست که با وجود مشکلات اقتصادی کسی از آنجا به کشور دیگری مهاجرت نمی‌کند.

با این بررسی درمی‌یابیم مهاجرت یک پدیده اجتماعی است، هر چند در کشور ما بسیار تلاش کرده‌اند آن را فرهنگی توصیف کنند. این در حالی است با کمی بررسی درمی‌یابیم شمار چشمگیری از مهاجرت کنندگان چه پیش و چه پس از مهاجرت، حتی نسبت به فرهنگ مذهبی پایبند بوده و هستند، ولی روال اجتماعی جامعه خود را تحمل نکرده و اقدام به مهاجرت کرده‌اند. با بررسی یک برنامه تلویزیونی که افراد مهاجر در آن شرکت کرده‌اند ۸۰ درصد آن‌ها اظهار می‌دارند که ایرانی‌های مهاجر حاضر نیستند در کشورهای هدف با هم ارتباط برقرار کنند. قریب به اتفاق آنان، این رفتار را نوعی محافظه کاری برای دور بودن از برخورد نظام اداری و قضایی در صورت برگشت احتمالی به کشور می‌دانند.
یعنی افراد تلاش می‌کنند برای فرار از فشار اجتماعی در آینده و هنگام بازگشت به کشور، در کشور هدف نا‌شناس زندگی کنند. این نشان می‌دهد کسانی که مسئول تعریف حد اجرای قوانین بوده‌اند، آنقدر در تعریف آن مبالغه کرده‌اند که افراد حتی در خارج از مرزهای جغرافیایی خود را از پاسخگویی مصون فرض نمی‌کنند و برای همین تلاش می‌کنند با سفارت ایران و ایرانیان کمترین ارتباط را داشته باشند.

ما با آگاهی از فشار اقتصادی و جمعیتی مهاجرت باید نسبت به رفتار اجتماعی خود بازنگری کنیم و لازم است در چند بخش اصلاحاتی را به اجرا بگذاریم:
۱ـ ایجاد فضایی برابر در جامعه براساس قانون اساسی که به آن تأکید کرده است، بدین معنا که با شفاف سازی قوانین از اعمال نفوذ افراد در آن جلوگیری کنیم و اگر جایی این اعمال نفذ اتفاق افتاد و مسئولان از آن اگاه شدند، باجدیت برای جلوگیری از آن اقدام کرده و به اطلاع عمومی برسانند تا افراد جامعه احساس ارامش کنند.

۲ـ در بخش خارجی نیز وزارت خارجه باید نسبت به سرنوشت همه ایرانیان مهاجر احساس مسئولیت کند و اصل مأموریت سفیران باید سرپرستی ایرانیان خارج از کشور تعریف شود، نه یک ماموریت خارجی به عنوان سخنگوی حکومت. اگر سفیران به وظیفۀ سرپرستی خود عمل کنند، ایرانی خود سفیر ارزش‌ها خواهد بود.

۳ـ در بخش فرهنگی هم باید بداینم که نمی‌توان با اجبار و زور، فرهنگ تولید کرد. پیش از ما قدرتمندان ساده اندیش این راه را تجربه کرده‌اند و آزموده را ازمودن خطاست. ما باید سیاست صبر و فرهنگ سازی را به اجرا بگذاریم و ارزش‌های والای خود را با ایجاد جو اقناع و افزایش آگاهی چون پیامبران به جامعه عرضه کنیم و مطمئن باشیم چنان که آن‌ها نتیجه گرفته‌اند ما هم نتیجه می‌گیریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha