به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ وقتی در خیابان بلند قدم میزنی، اولین چیزی که توجه را به خودش جلب میکند کودکانی هستند که در گوشهوکنار به چشم میخورند. این کودکان چهار دستهاند. یک عده همراه والدین خود آمدهاند، یک دسته عابرند و عبورشان به این خیابان افتاده، این دو دسته میآیند و میروند بیآنکه دغدغه کی آمدن و کی رفتن داشته باشند و بیآنکه... اما دو گروه دیگر آمدهاند تا لقمه نانی به کف آورند، گروهی با گدایی و دسته دیگر با فروش چیزی به عابری. کودک کنار خیابان بلند، نشسته و با عبور هر رهگذری هقهق گریهاش بلندتر میشود و زمانی که کسی نمیآید خودش را با تکه چوبی که در دست دارد، سرگرم میکند. اینجا در خیابان بلند، گدایی نوع رایجی از کسب درآمد شده که بیشتر کودکان و زنان ابزار آن شدهاند در حالی که بر طبق قانون، استفاده ابزاری از زنان و کودکان حتی در تبلیغات بازرگانی منع شده است.
کودکان دیگری که کوچکترند نیز برای گدایی آورده شدهاند، به همراه کسی که خود را پدر یا مادر آنها معرفی کرده و ادعا میکند گداییاش برای خرج درمان یا سیر کردن او است. کودکان بیشتر نمیدانند برای چه آمدهاند زیرا با دارو یا ماده مخدری آرام گرفتهاند تا مردم بیشتر دلشان بسوزد. جستهوگریخته آماری از کودکان نوزادی که برای گدایی کرایه داده میشوند، به گوش میرسد؛ کودکانی که باید در سرما و گرما در کناری آرام بگیرند، تا کسی که آنها را آورده، پولی جمع کند و بعد سهم والدین کودک را بپردازد. این کودکان همان افرادی هستند که در پنج یا شش سالگی، کف آمار سن اعتیاد میشوند، چراکه در نوزادی به آنها مخدر خوراندهاند تا آرام باشند و حالا باید مصرف کنند تا زنده و سر پا بمانند.
مهمترین چیزی که دلیل گدایی در خیابان بلند شده، فقر و بیکاری است ولی آنچه بیشتر در رفتار گدایان دیده میشود، دروغگویی است و تلاش برای فریب عابرانی که بخشی از آنها دارایی بیشتری ندارند و جریان زندگیشان تکرار ماجرای صورت سرخ و سیلی است. این شرایط خیابان بلند فرضی است هر چند بنابر همه شواهد با خیابانهای طبیعی ما یکسان است.
نظر شما