هیچ وقت کسی نمیتواند بفهمد در سال ۹۰ چند پزشک یا پرستار به انواع بیماریهای عفونی و غیرعفونی واگیردار مبتلا شدهاند اما ما میدانیم که این پزشکان وجود دارند.
از اتاق عمل چه خبر؟!
دکتر همایون حسینی فوق تخصص بیماریهای عفونی در گفت و گو با« قانون» از ابتلای سالانه چندین تن از پزشکان و جراحان به بیماریهای مختلف در اتاقهای عمل خبر میدهد و میگوید: «آمار درستی از میزان ابتلای پزشکان به بیماریهای مختلف وجود ندارد، اصولا آمار درستی از هیچ چیزی که نشان از بیمسئولیتی عدهای باشد در کشور وجود ندارد، بعضی از بیماریها باید ثبت شوند یعنی به محض اینکه پزشکی به بیماریهایی مانند انواع سرطان، ایدز، هپاتیت، سل و... برخورد کرد باید بیماری و دلایل ابتلا را ثبت کند و به ارگانهای مرتبط گزارش دهد، با این وجود هیچ وقت کسی نمیتواند بفهمد مثلا در سال ۹۰ چند پزشک یا پرستار به انواع بیماریهای عفونی و غیرعفونی واگیردار مبتلا شدهاند اما ما میدانیم که این پزشکان وجود دارند.»
دکتر حسینی ادامه میدهد: «البته ابتلا به انواع بیماریها در بسیاری موارد قابل اجتناب است به ویژه در اتاقهای عمل که همه نکات ایمنی رعایت میشوند اما فشار کار مخصوصا در بیمارستانهای دولتی بالاست و بعضی نکات مغفول میمانند و همین نکات کوچک در بسیاری موارد باعث بروز فجایعی مثل ابتلا به بیمارهای خطرناک و کشنده میشوند، بنابراین در وهله اول باید به فکر استاندارد سازی فعالیت پزشکان بود، جراحی که روزی بالای 20 عمل جراحی انجام میدهد معلوم است که ضریب خطایش بالا میرود و هر لحظه ممکن است خطایی انجام دهد که منجر به حادثه برای بیمار یا خودش شود.»
کابوس ایدز رهایمان نمیکند
بعضی بیماریها مانند ایدز، هپاتیت یا سرطانها تنها بیماری نیستند بلکه آنقدر ترسناک به نظر میرسند که میتوانند به کابوس تبدیل شوند. دکتر مهدیه سرمدی جراح عمومی میگوید: «برای ما که عمده فعالیتمان را جراحی در بیمارستانهای دولتی تشکیل میدهد و حجم کار آنقدر بالاست که خطاهای انسانی را چند برابر میکند بیماریهایی مانند ایدز کابوسی است که رهایمان نمیکند.» دکتر سرمدی میگوید: «البته ترسهای روزها و سالهای اول با حالا قابل مقایسه نیست، اوایل هربار که سوزنی توی دستمان میرفت یا حین کار دستمان را میبریدیم با وجود انجام آزمایشهای مختلف باز هم چندین شب راحت نمیخوابیدیم، تا چند روز، حتی چند ماه هر نشانهای را در بدنمان تعبیر به ابتلا به ایدز میکردیم اما الان دیگر حساسیت سابق را نداریم با وجود اینکه خطر هم چنان باقی است.»
مینو محرز رئیس انجمن حمایت از بیماران مبتلا به ایدز به« قانون» میگوید: «من هر سال از ابتلای چند پزشک به بیماری ایدز با خبر میشوم، البته بیماریهای دیگری هم هستند که پزشکان را تهدید میکند اما من بیشتر از ابتلای آنها به این بیماری مطلع هستم حتی چند سال پیش یکی از پزشکان مبتلا به این بیماری فوت کرد، ما بارها به پزشکان، پرستاران و سایر کادر بیمارستانی تاکید میکنیم که نکات ایمنی را رعایت کنند، از دستکش و سایر وسایل ایمنی استفاده کنند اما ظاهرا فشار کار آنقدر بالاست که باز هم تعدادی از این مراقبتها غفلت میکنند.»
پرستاران خط اول خطرات
با توجه به بررسیهای انجام شده به نظر میرسد پرستاران بیشتر از سایر گروههای فعال در بخشهای درمانی در معرض ابتلا به انواع خطرات قرار دارند. محبوبه کیانی پرستار یکی از بیمارستانهای دولتی میگوید: «همه گروههای بیمارستانی در خطر هستند، چند وقت پیش یکی از دانشجویان جراحی در اتاق عمل و حین انجام جراحی به ایدز مبتلا شد، چند وقت قبلتر هم یکی از بچههای علوم آزمایشگاهی به علت وارد شدن میکروبی ناشناخته به بدنش مدتها در کما بود و هنوز هم به طور کامل سلامتیاش را به دست نیاورده اما پرستاران بسیار بیشتر از بقیه در معرض خطر هستند چون اولین گروهی محسوب میشوند که با بیماران آن هم با حجم زیاد و به طور فشرده در ارتباط هستند.» شاید بد نباشد به سراغ کسی برویم که رنج ابتلا به بیماری حین انجام وظیفه را چشیده باشد.
پرستار جوانی که در مرکز اورژانس یکی از بزرگترین مجتمعهای بیمارستانی کشور که همواره پذیرش تعداد کثیری از بیماران را عهدهدار است، به بیماری سل دچار شده و ناخواسته آن را به خواهر ۱۰ساله و مادرش نیز انتقال داده است. پرستاری که دلجویی مسئولان از او منجر به کم کردن هزینه دو میلیونی انژیوگرافی به صورت ماه به ماه از حقوقش بوده است! این پرستار ۲۷ساله در خصوص نحوه ابتلایش به بیماری سل میگوید: «در بخش اورژانس مشغول فعالیت بودم. با توجه به شرایط اضطراری این محیطها، معمولا بیماران بدون اطلاع از علامت خاص بیماری به بیمارستان مراجعه کرده وما هم به طور مستقیم با آنها در ارتباط هستیم. من هم در حالی که اصلا فکرش را نمی کردم در حین کار به سل مبتلا شدم.
من حتی گمان هم نمیکردم که روزی این گونه بیمار شوم. حدود یک ماه به طور مداوم تب داشتم و فکر میکردم که ناشی از آنفلوآنزا باشد اما رفته رفته سرفهها شدیدتر و همراه با خونریزی شد و بعد از انجام آزمایشهای مختلف، تشخیص ابتلا به سل در حین کار برایم داده شد و من بدون اطلاع از بیماری خود به خانه رفته و خواهر ۱۰ ساله و مادرم را هم درگیر این بیماری کردم و از این بابت دچار عذاب وجدان شدهام.
خستگی ۱۹ساعت کار، فکر ماسکزدن را از سر بیرون میکند
این پرستار ۲۷ساله با اشاره به خستگی ناشی از فشار کار پرستاری، می گوید: «پرستاران پیوسته در بخش اورژانس مشغول به کار هستند و با وجود روزانه ۱۹ساعت کار با استرس و نجات جان بیماران، کسی از همکاران به فکر حفظ ایمنی جان خود نمیافتد. » او ادامه میدهد: «با توجه به وضع موجود، در اورژانس از هر بیماری پذیرش میشود به طوری که افراد معتاد و کارتن خواب و همچنین اتباع افغانی بیجا و مکان که هر کدام از اینها میتوانند ناقل بیماریهای مختلف باشند بدون هیچگونه ایزوله شدنی وارد اورژانس شده و ما پرستاران موظف به رسیدگی و مراقبت از این افراد هستیم که نتیجه آن ابتلای کادر درمانی به بیماریهای مختلف است. »
این پرستار مسلول تنها از دلجویی همکارانش یاد میکند و میگوید: «همکاران و سرپرستار بخش از من دلجویی کردند ولی رئیس بیمارستان حتی به عیادت من هم نیامد و پیام برخی از مسئولین به من این بود که درصورت نیاز به آنژیوگرافی، هزینه دو میلیون تومانی آن به صورت ماه به ماه از حقوقم کسر خواهد شد و اصلا نگران این موضوع نباشم. » این پرستار مبتلا به سل فقدان نیرو و عدم حمایتهای مالی مناسب از پرستاری را از مشکلات اصلی این قشر میداند و میگوید: «از قانون بهره وری هیچ خبری نیست و ما به علت کمبود نیرو مجبور به اضافه کاری هستیم. البته هر کاری سختیهای خاص خود را دارد اما یک پرستار هر لحظه ممکن است به ایدز، بیماریهای پوستی و ویروسی دچار شود. رضایت شغلی و تامین اقتصادی حداقل کاری است که تلاشهای پرستاران را مقداری پاسخ میدهد. »
او از اوضاع موجود در مورد وعدههای شغلی و مالی به پرستاران ابراز نارضایتی میکند و میگوید: «از زمان دانشجویی که ما کار بالین انجام میدهیم تا به امروز هر ساله وعده و وعیدهایی به پرستاران داده میشود و عملی شدن این وعدهها به آرزویی محال برای ما پرستاران تبدیل شده است.»
نظر شما