چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۸
سلامت نیوز : تا همین چند سال پیش، كمتر كسی گمان می‌كرد بی‌توجهی به محیط‌زیست، رشد اعتیاد و تاثیر نامطلوب بر امنیت را در پی داشته باشد اما این روزها، نگاهی به آسیب‌های ناشی از حاشیه‌نشینی در اطراف كلانشهرها كه در پی خشكیدن تالاب‌ها رخ داده، نشان می‌دهد حفظ محیط‌زیست رابطه‌ای معكوس با افزایش آسیب‌های اجتماعی دارد. هرچند بسیاری به چشم افراد آسیب‌زا به حاشیه‌نشینان نگاه می‌كنند اما كارشناسان معتقدند این افراد در حقیقت قربانی سیاست‌گذاری‌های نادرست و برنامه‌ریزی‌هایی هستند كه در آن همه جوانب امر دیده نشده است. در حالی كه خشكیدن تالاب سه گانه هامون، سالانه میلیاردها دلار به كشورما آسیب می‌رساند؛ نه قراردادهای امضا شده بین ایران و افغانستان، افغان‌ها را ملزم كرد كه حقآبه هامون را بپردازند و نه رایزنی‌های وزارت امور خارجه!

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛  انگار نوبتی هم كه باشد نوبت هامون است كه از میان فهرست تالاب‌های ایران محو شود. هامون پس از دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین حوضه آبی كشور بود اما این روزها در فهرست مونترو (فهرست تالاب‌های آسیب دیده و در معرض آسیب) قرار دارد و این امر زندگی افرادی كه معیشت وابسته به هامون داشته‌اند را از اساس دگرگون كرده است. این تنها سرنوشت حاشیه‌نشینان هامون نیست كه باید برای ادامه حیات به مهاجرت تن دهند و در كنار كلانشهرها ساكن شوند، حاشیه‌نشینان تالاب‌های شادگان و گاوخونی هم سرنوشتی مشابه با آنها دارند. بسیاری از اهالی شادگان و ورزنه و روستاهای اطراف آنها، ترك روستا یا شهر خود را بر زندگی با فقر و بی‌آبی ترجیح داده‌اند. به گفته سردار بهمن كارگر، معاون اجتماعی پیشین ناجا، «گسترش بی‌رویه حاشیه‌نشینی یكی از مشكلات عمده و اساسی در امر مدیریت شهری است كه نمی‌توان نسبت به آن بی‌تفاوت بود.» او می‌گوید: «از آنجا كه حاشیه بر متن تاثیر مستقیم دارد، اتفاقات سال‌های اخیر نشان داده است، افرادی كه در حاشیه كلانشهرها سكونت دارند و در بیشتر موارد از شهرهای كوچك‌تر و حتی كشورهای همسایه مهاجرت كرده‌اند، با ورود به كلانشهرها، با معضلاتی مانند بیكاری، مشكلات اجتماعی، فرهنگی و... روبه‌رو می‌شوند. از سوی دیگر، حاشیه‌نشینی معضلی است كه چاره‌جویی برای حل و تعدیل جدی و فوری آن باید در دستور كار قرار گیرد، زیرا مشكلاتی از این گونه، متن شهر را نیز تحت تاثیر قرار داده و میزان رشد و پیشرفت آن را تا حد قابل‌توجهی كاهش می‌دهد.»

دكتر داور شیخاوندی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در این‌باره به تهران‌امروز می‌گوید: «تجربه در كشور ما نشان داده است كه حاشیه‌نشینی تاثیر سوء بر امنیت و رشد توزیع و مصرف موادمخدر دارد. هنوز خاطره محله‌ای به نام خاك‌سفید كه با برخورد قاطع نیروی انتظامی از اسم‌و‌رسم افتاد از اذهان مردم پاك نشده است. در گذشته نیز محلاتی در حاشیه تهران وجود داشتند كه در آن تن‌فروشی صورت می‌گرفت.» به گفته او، حاشیه‌نشینی ناشی از مهاجرت بی‌رویه فقرا از روستاها و شهرهای كوچك به كلانشهرهاست كه درنتیجه عدم توجه تصمیم گیران و برنامه‌ریزان و اجراكنندگان برنامه‌ها به روستاییان و ساكنان شهرهای كوچك انجام می‌شود. آنها ابتدا برای كار و كسب منزلت و رفاه بیشتر و زندگی بهترمهاجرت می‌كنند. اما این نیمه پر لیوان است. حضور این افراد در خانه‌هایی با دیوارهای موقتی و حتی سقف‌های دائمی كه غیرقانونی ساخته می‌شوند مشكلاتی را برای جوامع شهری و دولت‌ها به‌وجود می‌آورد.

شیخاوندی می‌گوید: «همیشه عده‌ای قلیل از حاشیه‌نشینان از طریق كارقانونی ثروت كسب می‌كنند و برای بقیه سمبل می‌شوند. آنها هم به حاشیه شهرها مهاجرت می‌كنند اما در شرایط فعلی كه بیكاری برای شهرنشینان وجود دارد، مهاجران چه كاری می‌توانند پیدا كنند كه آنها را به ثروت برساند. عده‌ای از آنها جذب كارهای فصلی می‌شوند و عده‌ای دیگر كه نمی‌خواهند با دستمزد كارهای فصلی روزگار را بگذرانند، به كارهایی نظیر توزیع موادمخدر می‌پردازند.» او با اشاره به سایر آسیب‌ها می‌افزاید: «هرچند آمار دقیقی از نزاع‌ها در این ناحیه در دست نداریم اما بی‌گمان تعداد نزاع و استفاده از سلاح سرد در بین این افراد كه خرده فرهنگ متفاوتی را با خود به شهر آورده‌اند، كم نیست.» او با انتقاد از عملكرد دولت می‌گوید: «تنها یارانه دادن به روستاییان و افرادی كه در شهرهای كوچك زندگی می‌كنند كافی نیست. باید كارآفرینی و سرمایه‌گذاری برای آنها در دستور كار قرار گیرد.»

ماجرای هامون و تالاب شادگان

پس از دریاچه پریشان و ارومیه، تالاب شادگان نیز روی خشكی به خود دید. مردم بومی منطقه معیشت خود را از طریق صید سنتی پرنده و ماهی، كشاورزی و دامداری می‌گذراندند. اما از آنجایی‌كه طی سال‌های اخیر سدهای متعددی در بالادست حوزه رودخانه زهره، ‌الله و جراحی احداث شده دیگر آبی در شادگان باقی نمی‌ماند تا گاومیش‌هایی كه زندگی مردم به آنها وابسته است، سیراب شوند!

از سوی دیگر حقآبه تالاب هامون، در افغانستان مهار شده و به مزارع خشخاش می‌ریزد تا علاوه بر تمام زیان‌هایی كه خشكی هامون به ساكنان منطقه تحمیل كرده است، هزینه‌ای نیز برای مقابله با عرضه، كاهش تقاضا، درمان، پیشگیری و بازتوانی در حوزه موادمخدر به كشور تحمیل كند. حرف از چندهزار دلار نیست!‌ به گفته محمد مسعود زاهدیان مدیركل پیشین مقابله با عرضه ستاد مبارزه با موادمخدر «هر ساله 800 میلیون دلار برای مبارزه با موادمخدر در كشور هزینه می‌شود.»اما این همه ماجرا نیست. مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر تاكنون، بیش از چهار هزار شهید و 12 هزار جانباز به جا گذاشته است. 40 سال پیش در معاهده‌ای بین ایران و افغانستان، مقرر شد كه ایران سالانه 850 میلیون مترمكعب حقآبه از هیرمند به ویژه در فصول گرم سال و روزهای خشكسالی داشته باشد. میزان حقآبه ایران از رود هیرمند در سال‌های بارندگی نرمال و بالاتر، تنها 26 مترمكعب در ثانیه بوده است اما افغان‌ها سیلاب‌های بهاری را در قالب این حجم 850 میلیون مترمكعبی در سال محاسبه می‌كنند در حالی كه ایران این قبیل آبها را كنترل ‌ناشدنی و خارج از معاهده می‌داند.

روی دیگر سكه

با اینكه وزارت بهداشت طی دو، سه سال گذشته بارها از موج سوم ایدز گفته است و نسبت به آن هشدار داده‌ اما هنوز معتادان تزریقی رتبه اول را در بین مبتلایان به ایدز دارند. گفته می‌شود 70 درصد مبتلایان‌به اچ.‌آی. وی را معتادان تزریقی تشكیل می‌دهند؛ معتادانی كه بیشتر آنها برای مصرف موادمخدر به حاشیه شهر پناه می‌برند، جایی كه به‌دلیل تسلط نداشتن نیروهای انتظامی بر آن، بدل به كانون‌های جرم‌خیز شده‌اند. تعداد معتادان حرفه‌ای در ایران البته به نقل از آمارهای رسمی حدود 2/ 1 میلیون نفر معادل 4/ 2 درصد از جمعیت بزرگسال این كشور گزارش شده است. تعداد ناقلان شناسایی شده ویروس اچ.آی.وی حدود 24 هزار نفر اعلام شده اما كارشناسان از جمله دكتر مینو محرز، رئیس مركز تحقیقات ایدز و حسینعلی شهریاری، رئیس كمیسیون بهداشت كشور باید آمارهای واقعی را 4 تا 5 برابر میزان ثبت شده در نظر گرفت. تنها ایدز نیست كه جوانان ایرانی را تهدید می‌كند. عوارض و تبعات منفی مبارزه با قاچاق و توزیع موادمخدر، سوق یافتن درصد قابل توجهی از جوانان و نوجوانان در خط قاچاق، توزیع و سوء‌مصرف موادمخدر است. رشد طلاق در سال‌های گذشته و از هم گسیختگی كانون‌های خانوادگی و افزایش جرم و بزه نیز از عوارض قاچاق موادمخدر به كشور و اعتیاد جوانان ایرانی است.

دكتر سعید خراطها، آسیب‌شناس در این باره به تهران‌امروز می‌گوید: «تغییر شرایط اقلیمی زیان‌های اقتصادی و اجتماعی به‌دنبال دارد. نقصان در نظام معیشتی مردم یك منطقه، بدون شك پیامدهای اجتماعی دربردارد. فقر، بیكاری، ضعف در آموزش‌ و مهاجرت از جمله این پیامدها هستند.» او ادامه می‌دهد: «مهاجران، روستای خود را ترك می‌كنند و در حاشیه شهرها ساكن می‌شوند. به این ترتیب نظام جمعیتی روستا دچار تغییر شده مباحثی چون ازدواج و طلاق را هم تغییر می‌دهد. افراد به‌دنبال معیشت جایگزین هستند و از این نظر كه در مجاورت افغانستان قرار گرفته‌اند، قاچاق موادمخدر به یكی از مشاغل پایه آنان مبدل می‌شود. اما مهاجران نیز به شغل‌های كاذب روی می‌آورند و در حاشیه شهرها با ورود به باندهای تبهكاری، به رونق اعتیاد به موادمخدر كمك می‌كنند. آنها بخشی از زنجیره قاچاق می‌شوند.» خراطها معتقد است: «افزایش شیوع موادمخدر علاوه بر تمامی آسیب‌هایی چون افزایش طلاق و كاهش سلامت روان، مشكلاتی چون درگیری با ماموران نیروی انتظامی را نیز سبب می‌شود. این افراد كه خود آسیب دیده هستند، آسیب‌زا می‌شوند اما واقعیت این است كه آنها قربانیان این رخداد هستند.»

او می‌گوید: «تمدن‌های بزرگ همیشه در كنار آب شكل گرفته است اما با تخلیه نیروهای كار از روستا مناطقی كه در دوره‌های متعدد تاریخی نقطه آغاز تاریخ و فرهنگ بوده‌اند خود تبدیل به حاشیه می‌شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha