دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۰
سلامت نیوز : پروسه‌های پیچیده درمان بیماران همیشه داستان‌های عجیب خود را دارد. خانواده‌ها بنا بر بضاعت مالی خود تمام تلاششان را برای بهبود عضو خانواده می‌کنند و هر چقدر حساسیت خانواده روی بیمار بیشتر باشد، طبعا عده‌ای از این حساسیت می‌توانند بهره هم ببرند. بیمارانی که حتی بیمه مستحکمی پشتوانه آن‌ها نیست و خانواده‌هایشان برای پرداخت هزینه‌های کمرشکن درمان چوب حراج به زندگی‌شان می‌زنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ نمونه این افراد را می‌توانیم در اطرافمان به راحتی پیدا کنیم. فقط کافی است سری به بیمارستان‌های خصوصی سطح شهر بزنیم تا تلاش خانواده‌ها را برای بستری کردن افراد در این بیمارستان‌ها تحت هر شرایطی شاهد باشیم. خانواده یکی از همین بیماران به مدت یک سال درگیر پروسه‌های درمانی در بیمارستان‌های خصوصی تهران بودند و در نهایت چیزی جز مرگ عایدشان نشد.

بیماری با سابقه تعویض دریچه میترال در سال 1382، پس از بروز برخی مشکلات و اطلاع از نارسایی مجدد دریچه میترال و آئورت و تریکوسپید، برای جراحی نزد یکی از معروف‌ترین جراحان ایران می‌رود. این پزشک در قبال حضور در اتاق عمل یکی از بیمارستان‌های خصوصی 30‌میلیون تومان دستمزد طلب می‌کند. این دستمزد طلب شده توسط پزشک ارتباطی به هزینه بیمارستان و دستمزدی که جراح از بیمارستان می‌گیرد نداشته و در جایی هم درج نمی‌شود. بیمار که بازنشسته آموزش‌وپرورش بود برای گرفتن بیمه تکمیلی خود به بیمه آتیه‌سازان حافظ در شهریور‌ماه سال 1390 مراجعه و مبلغ چهار‌میلیون و 800‌هزار تومان از بیمه تکمیلی خود دریافت کرد. روز بستری بیمار علاوه بر برگه بیمه آتیه‌سازان حافظ مبلغ 15‌میلیون به طور علی‌الحساب به حسابداری بیمارستان پرداخت کرد و دو روز بعد تحت عمل جراحی قرار گرفت. عملی که برای حصول اطمینان از حضور جراح در صحنه عمل بابت فیلمبرداری 300‌هزارتومان از خانواده بیمار گرفته شد. بیمار پس از این‌که اعلام شد عمل وی موفقیت‌آمیز بوده به‌ آی.‌سی.‌یو منتقل شد و پس از دو هفته از بیمارستان مرخص شد و پنج‌میلیون دیگر به بیمارستان پرداخت کرد.

بیمار دو هفته بعد برای گذاشتن باتری به بیمارستان مراجعه کرد و در قبال انجام عمل آقای دکتر و هزینه‌های بیمارستان 20‌میلیون پول پرداخت شد. بعد از مرخصی بیمار از بیمارستان از طرف مشاور آقای دکتر اعلام شد که یک مشاوره بعد از عمل به صورت گروهی برای خانواده‌ها برگزار می‌شود که باید خانواده‌ها در آن حضور پیدا کنند. در این جلسه در قبال کتب آقای دکتر و همچنین هزینه مشاوره که به عهده یک خانم دکتر بود صد‌هزار تومان دیگر پول پرداخت شد.

اما ماجرا به همین جا ختم نشد. بیمار پس از بازگشت به خانه با کاهش وزن و نفس‌تنگی روبه‌رو شد و بعد از مراجعه به جراح در یکی از بیمارستان‌های خصوصی به مدت 10 روز بستری شد تا ضربان قلب وی کنترل شود. بیمار که دیگر از بیمه تکمیلی برخوردار نبود (هرچند بیمارستان ذکر شده با بیمه آتیه‌سازان حافظ قرارداد نداشت) پس از مرخصی از بیمارستان هشت‌میلیون تومان به بیمارستان پرداخت کرد و 15 روز بعد به دلیل نفس‌تنگی مجددا به جراح مراجعه کرد و جراح این بار او را به بیمارستانی که در آن جراحی شده بود ارجاع داد. در همین روزها سازمان بازنشستگی کشوری با بیمه ایران و بیمه طلایی قرارداد بست و بیمار تنها 20‌درصد حق فرانشیز به بیمارستان پرداخت می‌کرد که مبلغ فرانشیز بالغ بر دو‌میلیون تومان بود. این بستری شدن‌های متناوب به دلیل جمع شدن آب در ریه بیمار و آریتمی قلبی پنج‌مرتبه تا پایان سال 90 ادامه داشت. بیمار در 15 فروردین سال 91 به دلیل کاهش 30 کیلیویی وزن و کاهش ضربان قلب و نفس‌تنگی مجددا در همان بیمارستان بستری شد.

درست در همین تاریخ مشکلات بیمه ایران و سازمان بازنشستگی کشوری کار را به جایی رساند که آموزش‌وپرورش بازنشستگان را مجددا زیر پوشش یكی از بیمه‌های مطرح كشور برد. خانواده بیمار با امید این‌که بتوانند از بیمه آتیه‌سازان برای دوره جدید درمان پولی دریافت کنند، به این بیمه رجوع کردند و بیمه گفت چون هنوز یک سال مالی از گرفتن هزینه جراحی بیمار نگذشته بیمار نمی‌تواند از خدمت یک‌میلیونی بیمه آتیه‌سازان برای بستری در بیمارستان استفاده کند و بیمار کاملا آزاد در بیمارستان خصوصی بستری شد. درست 15 روز پس از بستری شدن پزشکان لازم دانستند برای پی بردن به علت کم‌خونی و کاهش وزن بیمار از وی آزمایش بن‌مرا «مغز استخوان» بگیرند و همچنین آب ریه بیمار، که دیگر با دارو خشک نمی‌شد، نیاز داشت که در اتاق عمل کشیده شود و برای فرستادن بیمار به اتاق عمل باید 18‌میلیون به حسابداری بیمارستان داده می‌شد. در 45 روز آخر بیمه طلایی با سازمان بازنشستگی دچار مشکل شد و بازنشستگان مجددا تحت پوشش بیمه [ ...] قرار گرفتند و خانوده بیمار با مراجعه به بیمه برای دریافت کمک‌هزینه درمان با این مسئله مواجه شدند که چون سال مالی بیمه از خرداد هر سال تا خرداد سال بعد بسته می‌شود، لذا چون طی این زمان بیمار برای عمل جراحی قلب باز هزینه کمک‌درمانی گرفته، دیگر نمی‌تواند از بیمه استفاده کند و بیمار با هزینه شبی یک‌میلیون تومان باید در هتل باقی بماند...

در این 45 روز آزمایش مغز استخوانی از بیمار به عمل آمد که هزینه آن حدود یک‌میلیون تومان بود و پس از انجام آن پزشک قلب اعلام کرد که آب ریه بیمار باید با یک جراحی سرپایی، توسط یکی از جراحان سرشناس قفسه سینه خالی شود. 24‌ساعت به جراحی مانده بیمارستان اعلام کرد که برای دریافت جواب مثبت مالی و قبول جراحی توسط آقای دکتر باید 18‌میلیون تومان به‌حساب بیمارستان واریز شود. تهیه این هزینه در مدت 24‌ساعت تقریبا غیرممکن بود و خانواده بیمار با تامین 14‌میلیون به بیمارستان مراجعه کردند، اما حسابداری با نپذیرفتن پول اعلام کرد تا زمانی که هزینه به طور کامل پرداخت نشود بیمار تحت عمل جراحی قرار نمی‌گیرد. خانواده بیمار با مراجعه به مدیر امور مالی بیمارستان از او درخواست یک فرصت 24‌ساعته کردند. اما مدیر مالی گفت ‌که این بیمارستان هزینه هتلینگ از بیماران دریافت می‌کند و در قبال آن غذایی در حد معروف‌ترین رستوران‌های تهران و همچنین پزشکان حاذق در اختیار بیماران قرار می‌دهد. خانواده بیمار با مشکلات فراوان چهار‌میلیون دیگر تامین کردند و بیمار به مدت 15‌دقیقه به اتاق عمل رفت. این اتفاق یک هفته بعد مجددا تکرار شد و بیمارستان اعلام کرد که بیمار باید برای تخلیه ریه سمت راست نیز مجددا به اتاق عمل برود و 10‌میلیون تومان دیگر پرداخت کند و پس از 40 روز به خانه بازگشت.

بیمار دیگر توانایی راه‌رفتن نداشت و به پیشنهاد جراح به بیمارستان قلب شهید رجایی در تاریخ 15‌خرداد منتقل و در بخش سی.‌سی.‌یو بستری شد. پزشکان بیمارستان رجایی از خانواده بیمار درخواست کردند که جراح قفسه سینه که در بیمارستان خصوصی مداوای او را بر عهده داشته است به بالین وی بیاید. ابتدا پزشک معالج از این‌کار امتناع کرد و بعد از خواهش‌های مکرر خانواده بیمار و همچنین نامه‌های بیمارستان رجایی در قبال 10‌میلیون برای ویزیت بیمار به بیمارستان آمد. در 45‌روز‌ آخر در بیمارستان خصوصی هیچ کاری برای بیمار انجام نشد و به گفته پرستاران خود بیمارستان، پزشکان به علت حساسیت خانواده با علم به بهبود نیافتن بیمار و تنها برای دریافت هزینه بیمار را در هتل خود نگه داشتند.

یک هفته پس از بستری‌شدن توسط پزشکان بیمارستان اعلام شد که مشکلی در دریچه آئورت عمل‌شده بیمار وجود دارد و علت اصلی بروز این مشکلات ضمن ازبین‌رفتن ریه همین مسئله است و بیمار باید هرچه سریع‌تر جراحی شود؛ هر چند امکان جراحی در آن زمان برای وی وجود ندارد. چند روز بعد به علت نفس تنگی شدید بیمار برای زنده‌ماندن به دستگاه ونتیلاتور وصل شد و 63‌روز به دستگاه ونتیلاتور وصل بود و در این مدت بارها توسط آنژیوگرافی و همچنین اکوکاردیوگرافی تشخیص پزشکان این بود که دریچه‌های تعویض‌شده او اشکالات بسیاری دارد. در تمام این مدت بیمار نیاز به داروهایی داشت که تقریبا در ایران پیدا نمی‌شد. یکی از این داروها آنتی‌بیوتیکی به نام «کول‌ایستین» بود که در ایران پیدا نشد و خانواده بیمار برای تهیه آن مجبور شدند از طریق یکی از بستگان این دارو را از انگلستان تهیه کنند. بیمار به دلیل ضعف جسمانی مدام دچار عفونت بیمارستانی می‌شد و مجبور به تهیه آمپول‌هایی به نام «لینه‌زولید» بود که هر عدد از این آمپول‌ها 180‌هزار تومان قیمت داشت و بیمار برای هر دوره درمان باید 12‌آمپول تزریق می‌کرد و این داروها آزاد بود و بیمه پرداخت آن را قبول نمی‌کرد. همچنین داروهای ریه مانند کامبیونت و پولمیکرت داروهایی بودند که تنها در بیمارستان‌های خاص مثل مسیح دانشوری در دسترس بیماران قرار می‌گرفتند و بیمار برای تهیه هر 40‌عدد از این داروها 500‌هزار تومان پرداخت می‌کرد.

در تاریخ پنج‌مهر بیمار مجددا دچار عفونت بیمارستانی شد و پس از ایست قلبی به کما رفت و کلیه‌های وی از کار افتاد و هر روز دیالیز شد و سرانجام در 12‌مهر سال 91 به علت نارسایی قلبی جان سپرد و خانواده برای تحویل جسد وی از بیمارستان 12‌میلیون تومان پول پرداخت کرد، ولی جراح بزرگ قلب باوجود تمام مدارك موجود مبنی بر درمان نادرست بیمار مسئولیت این مسئله را نپذیرفت و اعلام کرد که جراحی به خوبی انجام شده و مشکل مکانیکی قلب حل شده است و بیمار نارسایی بطن راست قلب دارد و امیدی به بهبود وی نیست. این در حالی است که هنگام عمل دکتر عنوان کرده بود هرچند شانس زنده‌ماندن بیمار بسیار پایین است، اما در صورت زنده‌ماندن می‌تواند زندگی عادی خود را از سر بگیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha