به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران خانههای مجردی را سرمنشاء اولین خطاها و اشتباهات زندگی فرد میداند و مهاجرتهای بیرویه، نبود زمینه اشتغال، بحرانهای اقتصادی و کمشدن تمایل جوانان به ازدواج را از عوامل مهم گسترش آنها میداند. او البته تاثیر تبلیغات فرهنگی غرب و رواج سبک زندگی غربی را هم انکار نمیکند.
بر همین اساس، طلایی عوامل مختلفی را در رفع این معضل موثر میداند که از راهکارهای اقتصادی مثل توزیع عادلانه ثروت، ایجاد شغلهای واقعی و جلوگیری از رواج دلالبازی تا راهکارهای فرهنگی مثل ترویج آموزههای دینی را شامل میشود:
دلیل جنجالیشدن مصاحبه شما درباره خانههای مجردی چه بوده است؟
پرداختن به موضوعات اجتماعی همیشه حساسیتهایی با خود به همراه دارد. در رصد اخبار مربوط به مصاحبه اخیر بنده، میتوان بهوضوح ورود دو جریان را مشاهده کرد؛ در یکسو رسانههای بیگانهای قرار دارد که تاکنون از هیچگونه بدخواهی و بدطینتی در قبال جامعه و نظام دریغ نکرده است و در سوی دیگر رسانهها و دلسوزانی داخلی هستند که به دنبال رفع و چارهسازی مسائل اجتماعی هستند که جا دارد از همه این دلسوزان به پاس پیگیریها و تحلیلهای مناسب تشکر کنیم.
آیا لزوما خانههای مجردی یک پدیده نامطلوب است؟
اینکه ظهور خانههای مجردی محمل آسیبهای گسترده اجتماعی است، اصلی انکارناپذیر است. به عقیده کارشناسان در خانههای مجردی که به دلایل و بهانههای مختلف شکل گرفتهاند، تجربه اولین خطاها و اشتباهات در زندگی فرد صورت میگیرد که اگر بخواهیم به چند مورد آن اشاره کنیم، میتوان از اولین تجربه استعمال موادمخدر، مصرف مشروبات الکلی، تجارب غیرمشروع جنسی و بسیاری موارد دیگر نام برد؛ چیزی که امروز گریبانگیر جامعه ماست. از این منظر وقوع زندگیهای فردی و خانهنشینیهای مجردی، بنیانگذار مسائل و معضلات متعددی در جامعه است.
چه عواملی موجب گسترش خانههای مجردی شده است؟
سیاستگذاریهای اشتباه و بدون مطالعات لازم و کارشناسی، انبوهی از جمعیت مهاجر را در شهرها پدید آورده است که نه توان تشکیل خانواده دارند و نه تمایلی به آن. این اتفاقی است که در جوامع شهری روی داده است. براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 70درصد جمعیت کشور در شهرها زندگی میکنند. این حجم انبوه جمعیت شهری با میانگین سنی 29سال، آماری معادل 1/7درصد خانوارهای یکنفره را تشکیل دادهاند که نسبت به سال 1385 تفاوت معناداری در رشد آن مشاهده میشود. این موارد در کنار بالابودن سن ازدواج برای پسران با میانگین7/26درصد و دختران با میانگین 4/23درصد متحمل آسیبهای فراوانی شده که کمترین آن ازدواجهای غیررسمی و خانهنشینیهای مجردی است. در کنار این آمارها، رشد هزینههای زندگی در کلانشهرها و نبود اشتغال مناسب و پایدار برای جوانان، فرصتهای تشکیل خانواده را از آنها دریغ کرده است. البته نباید تاثیر ماهوارهها و رواج سبک زندگی غربی را نیز نادیده انگاشت. شبکههای ماهوارهای با ترویج سبک زندگی غربی که در آن پایبندی بسیار ناچیزی به سنتهای زندگی وجود دارد، نیازهای برآوردهنشده نسل جوان کشور را در سیطره تاثیرگذاری خود قرار میدهد.
آیا خانههای مجردی براساس سبک زندگی غربی گسترش یافته یا مشکلات داخلی هم در ایجاد آن نقش داشته است؟
در ایجاد خانههای مجردی و آسیبهای اینچنینی، قبل از هرگونه علتیابی خارجی باید به علل و عوامل داخلی نگاه کرد. به طور طبیعی هم اگر بخواهیم نگاهی واقعگرا داشته باشیم، زمانی که ضعف و سستی در پیکر یک موجود زنده آشکار میشود، بیماریها و آسیبهای بیرونی میتوانند خود را بروز و ظهور دهند. جامعه انسانی نیز به واسطه اینکه ترکیبی از موجودات اجتماعی و زنده است و با عناصر متعددی، همچون فرهنگ، نمادها، نهادها، ارزشها و هنجارها، قوانین و موارد متعدد دیگر، هویت یک موجود زنده را مییابد، زمانی که در کارکرد هریک از این موارد سستی و ضعفی مشاهده شود، جایگزینهای خارجی و غیراستاندارد جای مولفههای سابق را میگیرد و اینجاست که آسیبها ظهور و بروز پیدا میکند. این کاملا منطقی است اگر ادعا کنیم در یک جامعه رنجور که در حالت تدافعی فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است، احتمال بروز هرگونه بیماری اجتماعی وجود دارد. در چنین جامعهای بهراحتی مردم با پذیرش فرهنگهای بیگانه از الگوهای رفتاری آنها پیروی میکنند و بهمرور ارزشها و هنجارهای خود را به فراموشی میسپارند. نمادها کاملا تغییر میکند و بر همین اساس نهادها نیز کارویژههای نخستین خود را از دست میدهند یا با تغییر شکل و کارکرد مواجه میشوند.
اکنون جامعه ما نیز در بعضی از حوزههای اجتماعی در حالت تدافعی قرار گرفته است. این تدافعیعملکردن در کنار مسائل متعدد دیگر کمک کرده است جوانان برای سرپوشگذاشتن به نیازهای زیستی و روانی خود به سمت الگوها و شیوههای نوینی حرکت کنند که رواج گستردهای در غرب دارد و یکی از آنها همین خانههای مجردی است؛ غفلت نهادها و سازمانهای متولی نیز به گسترش این آسیبها دامن زده است.
چه دستگاهها یا نهادهایی بیشترین نقش را در ایجاد این خانهها داشته و چه نهادی مسئول رسیدگی به این وضعیت است؟
تمامی دستگاههایی که در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور فعالند، در این باره مسئولیت دارند. پدیده زندگی مجردی یا ازدواجهای غیررسمی معلول یک علت نیست که سازمان یا نهاد خاصی را مسبب آن در نظر بگیریم؛ بنابراین با درنظرگرفتن تمامی شرایط و مجموعه عوامل، باید همه نهادهای این حوزهها را مسئول دانست و دقت در ارتقای عملکرد تمامی دستگاههای متولی کشور را در نظر گرفت.
چه راهکارهای اقتصادی در جلوگیری از گسترش خانههای مجردی موثر است؟
اولین اقدام اصلاح و تقویت نظام تولید، انباشت و سرمایهگذاری ثروت در کشور است. جمعشدن بخش اعظم ثروت و سرمایه کشور در بخشهای دلالی و غیرتولیدی فرصتهای اشتغال مناسب و پایدار را از جامعه و جمعیت جوان آن گرفته است. یک جوان بیکار یا بدون شغل پایدار با درآمد اندک به طور قطع انگیزه لازم را برای ازدواج و تشکیل خانواده نخواهد داشت؛ بنابراین در برابر نیازهای خود و واقعیتهای زندگی به سمت بهدستآوردن کمترین امکانات حرکت میکند که نتیجه آن تولید ثروتی با کمترین مقدار است و در نتیجه آن باید منتظر مسائل متعدد اجتماعی، از قبیل مهاجرتهای شهری، زندگیهای مجردی، ازدواجهای غیررسمی و... بود. دومین کاری که میتوان انجام داد توزیع عادلانه و عاقلانه ثروت در بین اقشار ضعیف و حساس جامعه است. زمانی که فرصتها و امکانات تنها در اختیار عدهای معدود قرار بگیرد، کیفیت عمومی زندگی طبقه متوسط و پایین جامعه زیر استانداردهای معمولی یک زندگی عادی قرار میگیرد و به همین مناسبت برخورداری از امکانات اولیه تشکیل یک خانواده نیز از جوانان به عنوان اقشار حساس اجتماعی گرفته میشود. بنابراین وضع نظام مالیاتی کارآمد و با نظارت دقیق، کمک شایانی به توزیع عادلانه ثروت در بین تمام اقشار جامعه خواهد داشت.
چگونه میتوان از راهکارهای فرهنگی برای جلوگیری از رشد این پدیده استفاده کرد؟
تقویت ارزشها و هنجارهای فرهنگی و قوانین بازدارنده لازم که بتواند نهادهای حساس جامعه، همچون خانواده و فرهنگ، را از آسیبهای متعدد و فزاینده حفظ کند، از راهکارهای فرهنگی مهم است. تاکید بر آموزههای دینی و کاربردیسازی مفاهیم آن به شیوهای که جامعهپسند و جذاب باشد تاثیر مستقیمی در کاهش اثرگذاری فرهنگها و سبکهای زندگی غربی دارد. لازم است به دنبال تقویت ارزشهای فرهنگی جامعه و تولید و بازتولید آنها باشیم و به شیوههای کاملا مدرن این ارزشها را به جامعه منتقل کنیم. در این میان از کمک کارشناسان و جامعهشناسان خبره نیز باید سود جست.
نظر شما