سلامت روانی پدر یك عامل مهم در تكامل كودك است پدرانی كه در طول بارداری همسرشان احساس افسردگی و ترس را تجربه میكنند، فرزندانی ناآرام دارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ فرزانه، مادر نادر كوچولو كه پدری پرخاشگر دارد، معتقد است این مشكلات هرطوری هست به بچهاش منتقل شده است.آیا واقعا مشكلات روحی پدر به جنین نیز سرایت میكند و جنین میتواند صدای او را تشخیص بدهد؟جالب است بدانید جدیدترین تحقیقات نیز حرف فرزانه را تائید میكند. پژوهشگران معتقدند نهتنها در زمان جنینی این فشارهای عصبی بركودك اثر میگذارد، بلكه بعد از به دنیا آمدن او نیز رهایش نمیكند.بررسی 31 هزار كودك نروژی و والدین آنها نشان میدهد استرس و اضطراب پدر بر تكامل عاطفی و رفتاری كودك وی موثر است.
تمرین آرامش برای والدین
اگر جنینی در شكم خود دارید بهترین زمان برای شما و همسرتان است كه برخود مسلط بودن و آرامش و زندگی به دور از تنش را تجربه كنید.مشكلات زندگی هرچه باشد فكركردن به آن چیزی را بهتر نمیكند و تنها حاصل آن به وجود آوردن نسلی پراضطراب است.اگر واقعا در خانواده كوچك خود مشكل دارید، سعی كنید قبل از بارداری آن را حل كنید و اگر مهمان كوچك دیگری در بدن شما حضور دارد، بهتر است از یك مشاور كمك بگیرید و دوران آرام و لذتبخشی را تجربه كنید.
نوزادتان به هردوی شما آن هم در شرایطی آرام و مهربان نیاز دارد.همه میدانیم كه سلامت روانی مادر طی دوران بارداری و پس از آن بر سلامت كودك تاثیرگذار است. اختلالات روانی شدید در مادر، سلامت و تكامل روانی كودك را تحت تاثیر قرار میدهد.
اما سلامت روانی پدر نیز یك عامل مهم در تكامل كودك است.جالب است بدانید پدرانی كه در طول بارداری همسرشان احساس افسردگی و ترس را تجربه میكنند، فرزندانی ناآرام دارند.پژوهشها نشان میدهد بین سلامت روانی پدر و تكامل كودك او ارتباط وجود دارد، یعنی كودكانی كه در سه سالگی بیشترین مشكلات عاطفی را داشتند، متعلق به پدرانی بودند كه استرس روانی آنها بالا بود.
علی رضایی، مشاور خانواده اعتقاد دارد علاوه بر رفتار پدران عصبانی و اثری كه این رفتار در پریشانكردن ذهن همسر باردارشان دارد، خصوصیت خشن آنان از طریق وراثت نیز به كودك منتقل میشود و بعد از تولد آموختن رفتاری كه كودك از پدر میبیند، عامل سومی است كه دو عامل قبلی را تشدید میكند، بنابراین سلامت روانی پدر نیز نقش تعیین كنندهای در تكامل كودك دارد.این روانشناس توصیه میكند: برای اینكه فرزند خوشخلقی به جامعه روانه كنید، اول از همه خودتان خوش خلق باشید و رفتار تند فرزندتان را تنها پای مادرش ننویسید.
نقزدن ممنوع
«وای خدای من قیمت سوخت ممكن است چند برابر شود و قیمت حاملهای انرژی چند برابرتر! خانه گران است و اضافهكاریها را حذف كردهاند. مدیرمان بیانصاف است و ممكن است خیلیها را تعدیل كند!بچه این كامپیوتر را خاموش كن كلی پول برق میآید... .»
وقتی بابا این حرفها را میزند بچهها با خودشان فكر میكنند: «عجب اشتباهی كردهاند كه به این دنیا آمدهاند، اما حیف كه راه برگشتی نیست! یعنی بابا به خاطر این كه او خرج دارد و برایش سخت است غر میزند...؟»
نرگس، مادر یك دختر كوچولوی پنج ساله و دارای همسری است كه گاهی از زندگی گلایه میكند. او میگوید: یك روزصبح متوجه شدم دخترم كیف خود را برداشته و از خانه رفته است. آنقدر ترسیدم كه داشتم میمردم. به سرایدار و همه همسایهها زنگ زدم و حتی با پلیس هم تماس گرفتم، اما خوشبختانه خیلی زود سرایدار آپارتمان زنگ زد و گفت كه بعد از تماس من، دخترم را دیده است كه دارد از در پاركینگ بیرون میرود و وقتی پرسیده كجا میروی، جواب داده كه میخواهم تنها زندگی كنم و مستقل باشم!
نرگس میگوید: «شب قبل پدرش در مورد هزینه مهدكودك و اقساط بدهیهایمان كلی غر زده بود و فكر میكرد كه دختر پنج سالهمان چیزی نمیفهمد.»محققان معتقدند گفتن همه گرفتاریهای زندگی در مقابل بچهها مشكلی را حل نمیكند، اما بچهها را به زندگی بدبین میكند. آنها فكر میكنند در برابر همه مشكلات حتی نمیتوانند در جامعه آدم مفیدی شوند و قد راست كنند.
من داور نیستم
«شما چی فكر میكنید كه بچه را وسط میگذارید و با هم دعوا میكنید و بعد هم از بچه كوچولوی شش ساله خود در مقابل هم داوری میخواهید؟»این را مامانبزرگ میگوید و بعد هم دست مریم را میگیرد تا با خود به خانه ببرد و به پسر و عروسش میگوید: وقتی خوب با هم دعوا كردید و قرار گذاشتید كه دیگر این كار را ادامه ندهید، بیایید و دخترتان را ببرید.
مریم شش ساله یواشكی به مامانبزرگ زنگ زده بود و به او گلایه كرده بود كه: «مامانبزرگ یه چیزی به مامان بابا بگو! آنها با هم دعوا میكنند و بعد با هم قهر میكنند و آنوقت مرا پیغامرسان میكنند كه بقیه دعوایشان را به آنها بگویم. بعد هی به من میگویند: اون بیخود كرد با تو! بعد هم كه مثلا دلخور میشوند هی مامان منو میكشه كنار كه تقصیر بابات بود كه اینطوری كرد و آنطوری و بعد هم بابا همین كار را میكند. به خدا دیگر دیوانه شدم از دستشان! بیا منو ببر دختر خودت بشوم!»
اولین و مهمترین الگوی كودكان والدین آنها هستند. كودكان از دو سالگی معنی خشم، غم، ناراحتی، شادی، شعف، خنده و گریه را بخوبی درك میكنند و نسبت به آن عكسالعمل نشان میدهند.كودكان در هر سنی كه باشند مشاجره و صدای بلند را دوست ندارند. در بعضی از مشاجرات، زن و شوهر به هم بیاحترامی كرده و گاهی از الفاظ بدی استفاده میكنند و مرتكب خشونت میشوند.
اگر همسرتان را كتك بزنید، فرزندتان را از خود متنفر كردهاید و اگر او را متهم كنید و ناسزا بگویید كودك را به خانواده بدبین میكنید. پس با هم حرف بزنید بدون اینكه صدایتان را بالا ببرید. اگر دیدید دارید عصبانی میشوید به بحث ادامه ندهید.
اگر جلوی فرزندتان از همسرتان عذر خواهی كنید یك عمل بسیار خوب را به او آموختهاید: «اینكه اشتباه خود را بپذیرد و عذرخواهی كند.» هیچوقت پای فرزندتان را میان مشاجرات باز نكنید.
در مقابل كودك با همسرتان مهربان باشید و محبت خود را به علت حضور فرزندتان پنهان نكنید.رفتار شما با همسرتان در برابر كودك یك فیلم آموزشی برای او محسوب میشود پس هر چه میخواهید فرزندتان بیاموزد همان را رفتار كنید و خودتان بیاموزید.
اگر تنها در برابر فرزندتان مشاجره كنید و محبتتان را پنهان كنید، فرزند شما فكر میكند پدر و مادرش از هم متنفرند پس همانطور كه گاهی از محبت به همسرتان خجالت میكشید از توهین به او هم در برابر فرزندتان شرمسار باشید.
نظر شما