سلامت نیوز : بی میلی برخی از زوج های جوان به بچه دار شدن تنها به یک علت خاص محدود نمی شود. در واقع، به جای این که در جست وجوی علت به نگرش درباره بچه دار شدن و آرزوها و تمایلات فکر کنیم، باید به عواملی که این نگرش را به وجود می آورد توجه کنیم. «سپیده دانایی» نوشت: در گذشته، یکی از اهداف اساسی از زندگی، ارتباط و تشکیل خانواده این بود که صاحب فرزند شوند و فرزندانشان در کار و تامین مخارج زندگی و پیشبرد برنامه های خانواده کمک حال آن ها باشند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خراسان ؛ چرا برخی زوجین نمی خواهند بچه دار شوند :

۱) با تغییراتی که در جوامع و سبک زندگی مردم به وجود آمد، در نگرش و هدف های زندگی مشترک نیز تغییرات اساسی ایجاد شد.بعضی از زوج ها خود را مهیا نمی بینند که بتوانند مسئولیت های فرزند را بپذیرند چون مهارت های زندگی را به درستی فرا نگرفته اند.در واقع، ما به بچه هایمان یاد نداده ایم چگونه زندگی کنند، چگونه خانواده شان را اداره کنند و چگونه مسئولیت های داشتن فرزند را بپذیرند.آن ها برای تربیت فرزند آماده نشده اند و به همین دلیل، قبول این مسئولیت برایشان سخت است،چون شیوه فرزندپروری را نیاموخته اند. آن هایی هم که تصمیم به بچه دار شدن می گیرند به یک بچه قانع هستند و حتی تصور داشتن چند فرزند برایشان سخت است.

۲) عامل دیگری که باعث کاهش تمایل به داشتن فرزند می شود وضعیت اقتصادی است.بسیاری از زوج های جوان امنیت شغلی ندارند، درآمدشان کافی نیست و ثبات اقتصادی ندارند.آن ها با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه می رسند که درآمدشان تنها کفاف زندگی روزمره خودشان را می دهد و صرف تامین هزینه مسکن، خورد و خوراک و پوشاک می شود و دیگر نمی توانند از پس مخارج یک نفر دیگر برآیند.

۳) علت دیگری که زوج های جوان مطرح می کنند این است که هنوز برای ما زود است که بخواهیم بچه دار شویم. ما خودمان هنوز مزه زندگی را نچشیده ایم و می خواهیم زندگی خودمان را داشته باشیم، بگردیم و تفریح کنیم. در واقع، آن ها از خانواده پدر و مادری شان جدا شده اند و برای خودشان زندگی جدیدی تشکیل داده اند و چون از سلطه خانواده خارج شده اند، دوست دارند زندگی مستقل را تجربه کنند.

۴) موضوع دیگر الگوهایی است که زوج ها در زندگی می بینند. مسائلی مثل طلاق، نابه سامانی زندگی زناشویی، دعوا، اختلاف و... باعث می شود این ذهنیت در آن ها شکل بگیرد که در زندگی مشکلات زیادی وجود دارد و وجود بچه کار را سخت تر می کند. در واقع، نوعی نگرانی در زوج ها به وجود می آید که باعث می شود اعتمادی به زندگی خانوادگی شان نداشته باشند و نوعی اضطراب و ترس از بچه دار شدن داشته باشند.

آن ها الگوهای کمی از زندگی موفق پیش رو دارند و کمتر متوجه لذت و زیبایی داشتن بچه می شوند، چون خانواده هایی که دوروبرشان هستند بیشتر خانواده های مشکل دارند و الگوی خوبی در اختیار ندارند. فکر می کنند با داشتن بچه استقلالشان را از دست می دهند، اسیر زندگی روزمره می شوند، تفریحات و روابط زندگی شان کمتر می شود و برعکس، ناملایمات افزایش می یابد.

چه باید کرد؟

اما چه کنیم که زوج های جوان پی ببرند که هدف از ازدواج و تشکیل خانواده می تواند داشتن بچه هم باشد و تولد بچه و داشتن فرزند همیشه با دشواری همراه نیست و پدر و مادرشدن لزوماً فرد را از زندگی شخصی اش باز نمی دارد و محدودش نمی کند؟ باید توجه داشته باشیم که وجود بچه یعنی داشتن یک همراه و شریک در زندگی که نقش مهمی در هیجانات فرد دارد، به طوری که نبودش نوعی احساس کمبود ایجاد می کند. وقتی پای صحبت کسانی که بچه دار نشده اند می نشینیم، می بینیم بعد از گذشت سال ها از زندگی مشترکشان حالا خلاء نداشتن فرزند را حس می کنند. بیشتر آن ها می گویند اگر بچه داشتیم بهتر بود. آن ها از آرزوها و رویاهایشان می گویند. مثلاً می گویند اگر دختری داشتم، الان می توانستم با او درد دل کنم و همراهی داشتم و با او به فلان مکان می رفتم.

یا اگر پسری داشتم، الان این کار را می کردیم و زندگی مان این جوری نبود. نمی توان انکار کرد که وجود بچه به لحاظ عاطفی، احساسی و روانی نقش مهمی در زندگی دارد و خیلی از کسانی که در جوانی تمایلی به بچه دار شدن نداشته اند بعدها نظرشان عوض می شود و فکر می کنند بچه می توانست محرمی برایشان باشد و همراهی شان کند. بنابراین لازم است که زوج های جوان مهارت های لازم برای فرزندپروری را بیاموزند و با علم و آگاهی با این مسئله روبه رو شوند و تصمیم بگیرند. همچنین اگر خانواده ها از زوج ها حمایت و تلاش کنند ذهنیت های منفی و الگوهای نادرست را از آن ها دور کنند، می توانند کمک موثری باشند تا همسران جوان بدون ترس و دغدغه درباره پدر و مادر شدن تصمیم بگیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha