به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ اگر همانچه در همین برنامه چشمانداز 20ساله و برنامه توسعه چهارم پیشبینی شده بود ادامه پیدا میکرد، حتما امروز چنین وضعیت بحرانی را در آلودگی هوا نداشتیم. در برنامه سوم و چهارم توسعه دولت موظف به کاهش آلودگی هوا و رساندن وضعیت هوای هشت شهر کشور به وضعیت استاندارد بود تا سال 83 دو کار مهم در همین راستا انجام شد: حذف سرب از بنزین و ارتقای استاندارد خودروها به یورو2. اما در دولت نهم طوری برخورد شد که انگار برنامهای وجود نداشته است. همه علاقهمند بودند همهچیز را از نقطه صفر دوباره شروع کنند. بیش از هفت سال است که کمیته جامع آلودگی هوا تعطیل است و خروجی نداشته و این بیبرنامگی است که ما را به این نقطه رسانده است که بعد از این سالها درباره آلودگی هوا بپرسیم: «چرا به نتیجه نرسیدهایم و چه باید کرد؟» در ماههای اخیر با کلی تاخیر بازنگری برنامه جامع کاهش آلودگی هوا ابلاغ شده است، اما چقدر زمان در اثر این تاخیر از دست رفت؟
آلودگی هوا فقط مسئله تهران نیست و نبوده؛ بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا با این مشکل مواجه بودند، برنامهریزی کردند و الان هوای پاک و سالم دارند؛ یک نمونه آن توکیو است که نخستین برنامه جامع کاهش آلودگی هوا با توجه به تجربیات این شهر نوشته شد؛ نمونه متاخر که بسیار هم موفق بوده مکزیکوسیتی است که با یک برنامه 10ساله توانست مشکل آلودگی هوا را حل کند؛ چراکه همه دستگاههای خود را ملزم به حرکت در چارچوب آن میدانند، اما در ایران برنامه و قانون داریم، اما در اجرا کسی خود را متعهد به آنها نمیداند و این بدعت بیقانونی در همین دولت نهم و دهم گذاشته شد. متاسفم که باید بگویم برنامهریزی در کشور ما از جایگاه خود خارج شده است؛ به نحوی که براساس آمارها 75درصد از برنامه چهارم توسعه اجرا نشده است.
وزارت نفت برای استانداردکردن بنزین و وزارت صنایع برای استانداردکردن خودرو و قانون دارد و شورای شهر نیز در این زمینه مصوباتی دارد، اما این قوانین اجرا نمیشود. سوال من این است که چرا مجلس به عنوان یک دستگاه نظارتی بیتفاوت است و نمایندهای نیست که بپرسد چرا این قوانین اجرا نشده و نمیشود؟ به دلیل منافع چه کسی یا چه کسانی؟
آلودگی هوا مسئلهای نیست که بتوان آن را یکشبه حل کرد. برای حل مشکل آلودگی هوا باید برنامه و چشمانداز داشت و مطابق آن عمل کرد این تجربهای است که در همه شهرهایی که با این معضل مواجه بودند و آن را حل کردند قابل بررسی است. اغلب آنها با برنامههای 10ساله مرحلهبهمرحله پیش رفتند تا توانستند مشکل آلودگی هوا را حل کنند.
برنامه جامع کاهش آلودگی هوا در سال 83 برای کلانشهرها کلید خورد و من به عنوان مسئول شاهد افتتاحیه آغاز اجراییشدن این طرح بودم. در چهار سال اول دولت نهم این طرح به کلی متوقف شد؛ در حالی که در همین سالها وضعیت هوای کشور به دلیل پدیده ریزگردها رو به بدترشدن گذاشت. مقصود این نیست که در این سالها در دولت نهم و دهم هیچ کاری انجام نشده باشد، اما اقدامات دولت موثر نبوده است و بیشتر میتوان گفت مقطعی و واکنشی با رویکرد کوتاهمدت بوده و چهبسا در مواردی هم اصولا برعکس خط کاهش آلودگی هوا عمل کرده است.
در دولتهای هفتم و هشتم به دلیل اینکه گازوییل تولیدی استاندارد نبوده و 7هزارppm گوگرد داشت، همچنین به دلیل نبود دیگر استانداردها در موتورهای دیزلی، شمارهگذاری این نوع خودرو در شهرهای بزرگ ممنوع و این ممنوعیت به صورت جدی پیگیری شد، اما دولت نهم این مصوبه را حذف کرد و پس از آن هم شمارهگذاری خودروهای دیزلی برای شهر تهران را از سر گرفتند در حالی که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است ذرات حاصل از دیزل سرطانزاست یا همین مصوبه مجلس درباره معاینه فنی خودروها. در بسیاری از کشورها سن فرسودگی خودروها پنجسال اعلام میشود و بعد در ایران ما قانون میگذاریم که تازه بعد از پنجسال خودروها برای معاینه فنی مراجعه کنند؟ این یک قانون نیست، بلکه میتواند همه برنامهها و معادلات را بر هم بریزد. اینجا سازمان محیطزیست باید اثرگذار میبود که نبود. اگر بخواهم بیطرفانه بگویم دولت در این دوره در اجرای برنامههای کاهش آلودگی هوا عقب مانده است؛ در وهله اول از برنامهها، در وهله دوم از سازمانهای دیگری که در زمینه آلودگی هوا فعال هستند و در وهله سوم از مردم و مطالباتی که آنها برای کاهش آلودگی هوا داشتند و دارند.
شهرداریها در این سالها بهمراتب فعالیت موثرتری برای کاهش آلودگی هوا داشتند تا دولت. این فعالیتها در شهرداری بینقص نبوده، اما تداوم داشته است. براساس برنامهریزی انجامشده الگوی حملونقل شخصی باید از 75درصد به 25درصد تغییر مییافت و بالعکس سهم حملونقل عمومی از 25درصد به 75درصد میرسید. در این زمینه هماکنون تغییرات جدی ایجادشده و بهنسبت 40به60 رسیدهایم این یک حرکت رو به جلوست، اما تامیننشدن اعتبارات تکلیفی دولت برای حملونقل عمومی محدودیتهایی ایجاد کرده است و چهبسا اگر این مشکل نبود در این زمینه دستاوردهای بهتری داشتیم.
سازمان حفاظت محیطزیست باید توضیح بدهد که چرا کمیته جامع کاهش آلودگی هوا تعطیل شده است؟ وزارتهای بهداشت و صنایع باید گزارش بدهند که در این سالها در راستای وظایفی که به آنها محول شده چه کردند؟ از سوی دیگر این داستان مجلس است. وقتی مجلس مصوبهای را تصویب میکند که مغایر با همه طرح و برنامههایی است که برای کاهش آلودگی هوا باید اجرایی شود، نماینده دولت کجاست؟ مراجعه به معاینه فنی برای خودروهای نو بعد از دو سال انجام میشد که متاسفانه مجلس شورای اسلامی در بحث جرایم، موضوع معاینه فنی را از دو سال به پنج سال افزایش داد. در حالی که در بسیاری از کشورهای دنیا این زمان برای معاینه فنی خودروها یک سال است؛ این مصوبه یعنی عقبماندگی بیشتر. در شهرداری و شورا همه تلاششان را به کار گرفتند که این مصوبه تصویب نشود، اما دولت چه کرد؟ متاسفم رییس دولت همچنان به عنوان یک رقیب دیرینه به شهردار تهران نگاه میکند و در سایه این کشمکشها سالانه هزاراننفر به دلیل آلودگی هوا جانشان را از دست میدهند؛ چه کسی مسئول جان هزاراننفر است؟ نتایج برنامههای کاهش آلودگیها متوجه مردم بود برای اینکه مردم بهتر زندگی کنند، برای اینکه بتوانند نفس بکشند، اما از سال 84 به بعد همه این برنامهها که ماحصل صدها ساعت کار کارشناسی بوده کنار گذاشته شد.
پیش از این دولت نهم و دهم هر شهری برنامه خودش را داشت، اهواز، شیراز و اگر متوقف نشده بود وضعیت اهواز امروز وضعیت دیگری بود، اما در نظام مدیریتی ما افرادی هستند که گویی همهچیز را باید از صفر شروع کنند و ماحصل این رویکردها افزایش بیماریها، سرطان و مجموعهای از خسارتهای هنگفتی است که این روزها دیگر بر کسی پوشیده نیست.
نظر شما