سلامت نیوز : کمتر
از یک ماه قبل گزارشی در سایتهای خبری منتشر شد که در آن یکی از محققان
مرکز LSU درباره جهش ژنتیکی موشهای تهران هشدار داده و گفته بود پایتخت
ایران این روزها با موشهایی در سایز گربهها مواجه است که مقابله با آن به
یکی از دغدغههای شهرداری بدل شده است. اما دکتر دیوید بیکر، دامپزشک
حیوانات آزمایشگاهی در مرکز LSU در گفتوگو با مجله «هافینگتون پست» اعلام
کرده بود که امکان ندارد این موشها به یکباره با جهش ژنتیکی تبدیل به چند
برابر سایز سابق خود شوند. او در این گفتوگو تاکید کرده بود که «تقریبا در
تمام جهشهای ژنتیکی شناسایی شده، جهت جهش مضر بوده و در جهت نقطه ضعف آن
نوع بوده، نه مزیت و قوت آن مگر در فیلمهای علمی– تخیلی که به گونه دیگری
تصویر میشود.»
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ این مجله در ادامه برآورد کرده بود که در تهران ۲۵ میلیون موش صحرایی وجود داشته باشد و هماکنون تلاشها برای نابودی آنها حتی شبها بهصورت شکار از سوی تک تیراندازها، ادامه دارد و تا کنون بیش از ۲۲۰۰ موش بزرگ به این روش و با استفاده از تفنگ شکار شدهاند. اما در گفتوگوی زیر، ادعاهای مطرح شده در این مجله از سوی یکی از محققان کشور در حوزه موش مورد بررسی قرار گرفته و بعضا نیز رد شده است. قاسم علی اکبر، پژوهشگر ایرانی که سالهای طولانی صرف تحقیق در زمینه موجودات مهاجم بهخصوص رتها نموده در این گفتوگو با تایید جثه 5 کیلویی موشهای تهران، عامل این افزایش وزن و جثه را در مسائل دیگری میداند، همچون افزایش فلز جیوه در زبالههای شهری.در گزارشی که مرکز تحقیقاتی «LSU» منتشر کرده بیش از هر چیز به جهش ژنتیکی تاکید شده و آمده است که موشهای تهران به خاطر جهش ژنتیکی به این جثه بزرگ رسیدهاند.
آیا تحقیقات شما این موضوع را تایید میکند؟
در این تحقیق دکتر دیوید بیکر امکان جهش ژنتیکی بهصورت یک باره را غیرممکن دانسته چرا که این چنین تغییراتی بهطور طبیعی، هر چند میلیون سال یکبار رخ میدهد و من نیز تا حدودی با این اظهارات موافق هستم. اما در قسمتی دیگر دکتر بیکر در جهت رد ادعای جهش ژنتیکی میگوید که در تمام جهشهای ژنتیکی شناسایی شده، جهت جهش مضر بوده و در جهت نقطه ضعف آن گونه به حساب میآید، نه مزیت و قوت آن که این موضوع از نظر من درست نیست و جای بحث دارد. از اظهار نظر ایشان چنین بر میآید که بزرگی جثه را دلیل بر مزیت و قوت آن حیوان میداند و بدین دلیل جهش ژنتیکی را مردود میداند اما با کمیتامل به سادگی متوجه میشویم که بزرگی جثه در این اندازه برای موشها نه تنها باعث مزیت و قوت آنها نیست، بلکه باعث شده که رتها اولا بسیار کند باشند و ثانیا به احتمال بسیار زیاد چون هم اندازهای برای خود در جمعیت نمییابند قادر به تولید مثل نباشند. از طرفی این بزرگی جثه باعث میشود که نتوانند از منافذ و لانه موشهای دیگر استفاده کنند و بیشتر در دید صیادان قرار گیرند که مجموعه این موارد بر عکس آنچه از هیبت این جانور و عقیده دکتر بیکر به نظر میآید، نشان از ضعف و آسیبپذیری موشهای تهران دارد.
دکتر بیکر در این گزارش گفته است که دلیل بزرگی رتها تا به این اندازه، متوقف نشدن رشد آنها بعد از بلوغ بوده است، آیا این گفته میتواند درست باشد؟
رشد در موجودات عموما در دو مقطع قبل از بلوغ و بعد از
بلوغ تقسیم بندی میشود. آنچه در بین پستانداران بیشتر مشهود بوده، رعایت
یک قانون ثابت در اینگونه عملکردها است و آن داشتن تناسب دو عامل سرعت و
زمان است. بدین ترتیب هر کجا سرعت بالا باشد زمان کوتاه میشود و در هر کجا
سرعت کم باشد زمان طولانی. برای هر کدام از این دو مورد نیزبا توجه به
دستورالعمل ژنتیکی یک زمان شروع و یک زمان بسته شدن و پایان وجود دارد. به
هر دلیل این زمانبندی به هم بخورد، میتواند عارضه داشته باشد. در عارضه
حاصل از بههم خوردن زمانبندی در عملکرد اجزا در زمان کوتاه و با سرعت
بالا، ما بیشتر شاهد اختلالات فیزیکی خواهیم بود و در عارضه حاصل از بههم
خوردن زمانبندی در عملکرد اجزا آنهم درزمان طولانی و سرعت کم، بیشتر شاهد
اختلالات غیرفیزیکی خواهیم بود.
حال با توجه به توضیحات مذکور به باز
نمودن این موضوع میپردازم. اگر به ادعای دکتر دیوید بیکر که گفته دلیل
بزرگی رتها متوقف نشدن رشد آنها بعد از بلوغ است توجه کنیم، یعنی ما در
قسمتی به رشد نگاه میکنیم که باید تحت عامل سرعت بالا و زمان کوتاه باشد و
اگر قرار باشد این عملکرد در زمان طولانی تری ادامه پیدا کند یعنی جهش
رشدی در زمانی نا محدود و با لحاظ کردن غیرممکن بودن جهش ژنتیکی است پس
باید صفحات رشد بسته شده باشد، در اینصورت ما باید شاهد عارضهای شبیه به
ژیگانتیسم با عوارض فیزیکی بسیار بدتر نظیر آکرومگالی و دفورمگی شدید
باشیم.
در چنین شرایطی جثه حدود 5 کیلوگرمی یک رت، بیشتر از حدود 10 برابر بزرگتر از جثه نرمال اوست که بر اساس اطلاعات بالا این دفورمگی و تغییر شکل برای ادامه حیات قابل تحمل نیست اما در عمل میبینیم که چنین چیزی اتفاق نیفتاده، پس نتیجه اینکه دلیل بزرگی رتها «متوقف نشدن رشد بعد از بلوغ» نیست و ادعای دکتر دیوید بیکر در مورد متوقف نشدن رشد بعد از بلوغ و غیرممکن بودن جهش ژنتیکی یکدیگر را نقض میکند. از طرف دیگر، دکتر بیکر، عاملی که باعث شده رشد بعد از بلوغ متوقف نشود را معرفی نکرده!
با رد چنین ادعایی چطور میشود بزرگ شدن موشهای تهران را توجیه کرد؟
شواهد حاکی از بزرگتر شدن جثه این گونه رتها در فاز رشد
آرام و در زمان طولانی است که قاعدتا این رشد آرام نباید زمانی نامحدود
داشته باشد و به این ترتیب با رسیدن به سن بلوغ و ترشح هورمونهای جنسی و
به تبع آن ترشح هورمونهای رشد، این مسیر از لحاظ آرام بودن متوقف و وارد
مرحله سریعتر و جهش رشدی میشود. مگر اینکه این سیر حرکتی به دلیل نرسیدن
به مرحله بلوغ ادامه پیدا کند. اما با رسیدن به چنین نتیجهای که ظاهرا
پاسخگوی چنین ابهامیاست نمیتوان با اطمینان کامل در این مورد نظر داد مگر
آن که برای بروز چنین اختلالی، دلایل دیگری آورد.
با بررسی رفتارهای جمعیتی موشها در گروههای خاص به این نتیجه رسیدم که آنچه در اثر بلوغ جنسی حادث میشود و باعث تغییر رفتارهای کودکانه به فوق کودکانه میگردد در این گروهها دیده نمیشود. همچنین نبود هیچ بچه موشی در این جمعیتهای خاص نشان از این مطلب دارد که یا توانایی تولید مثل وجود ندارد یا تمایل چنین عملی در آنها رشد نکرده که هر دوی این موارد، ما با پدیده به تاخیر افتادن بلوغ در این گونه مواجه هستیم.
چه عاملی باعث بروز چنین عارضهای گشته ؟
مسلم است که مجموعهای از عوامل که شامل داروها، مواد سمی، تشعشعات، مواد پتروشیمی، صنعتی، آفت کشها و از این قبیل موارد در کار بوده چرا که این موارد توانایی بروز چنین عارضهای را دارند، اما در این مورد خاص باید بهدنبال عاملی بگردیم که در عین اثر گذاری با قدرت بالا، امکان پراکندگی آن در مناطق مختلف شهر نیز وجود داشته باشد.
در بین همه عوامل که میتوانند باعث چنین موردی شده باشند یعنی به تعویق افتادن بلوغ جنسی، نوک پیکان اتهامات به سمت فلز جیوه است و این عامل با توجه به اینکه امکان گستردگی آن در سطح شهر وجود دارد، متهم ردیف اول است. فلز جیوه دارای اثرات مخرب و سمیبوده که به اشکال مختلف قابلیت جذب ازطریق استنشاق، بلع و تماس پوستی را داراست و از طرفی قابلیت ذخیره شدن در بدن را نیز دارد و حتی شکل دیگری از آن بهصورت متیل مرکوری قابیلت سمیبالاتری را از خود نشان میدهد. از جمله آسیبهای جیوه که در اینجا مورد بحث است تاثیرگذاری روی سیستمهای تولید مثلی و تخمکگذاری است که در این مورد بسیار تاثیرگذار بوده است.
فلز جیوه چطور میتواند آن چنان در سطح شهر گسترده شود که به تمام شبکه زندگی موشها سرایت کند؟
در دهه گذشته روند استفاده از لامپهای کممصرف در ایران و همچنین بهصورت خاص در تهران رو به رشد بوده که این امر در سالهای گذشته با افزایش هزینههای انرژی، رشد سریعتری پیدا کرده است.
از آنجایی که در مورد خطرات جیوه موجود در لامپهای کم مصرف، اطلاع رسانی نشده و هیچ مرکز خاصی برای جمع آوری و دفع لامپهای سوخته بهطور خاص عمل نکرده، مردم بهصورت ناآگاهانه و به ناچار اینگونه لامپها را در ظروف زباله ریخته و با شکسته شدن این لامپهای سوخته و نشت جیوه موجود در آن در اثر شکستن، زبالههای شهر که اولین گزینه غذایی موشها هستند آلوده میشوند. پس مهمترین عامل به تعویق افتادن بلوغ در رتها روشن شد. حال باید توجه داشت که هر کجا عامل به تعویق افتادن بلوغ جنسی از محیط حاکم بر زندگی رتها برداشته شود در آن صورت میتواند بلوغ صورت گیرد که ما شاهد موشهایی با جثه بزرگتر از اندازه نرمال خواهیم بود. در چنین حالتی موشها قادر به تولید مثل هستند و این روند با بهدنیا آمدن بچه موشها میتواند شکل ظاهری طبیعی در روند زندگی موشها را به خود بگیرد. اما واقعیت این است که چنین شرایطی فراهم نشده بلکه اتفاقی به مراتب بزرگتر افتاده است.
آن اتفاق را چطور میتوان توضیح داد؟
مسئله اساسی اینجاست که چنانچه عامل به تعویق افتادن بلوغ که در اینجا بیشتر فلز جیوه است، بتواند در محیط یا بدن رت باقی مانده و با قدرت بیشتر بر تاثیر گذاری خود ادامه دهد، بلوغ همچنان به تعویق افتاده و رت مورد نظر به آرامیرشد خود را در یک بازه زمانی طولانی تجربه میکند و جثهاش میتواند به 5 کیلوگرم یا بیشتر برسد. چنین موشهایی کند، نابارور و آسیب پذیر میگردند. اینها نتایج تحقیقات من است اگر چه در علم هیچ وقت نمیتوان بهطور قطعی درباره چیزی حرف زد. اما همین جا اعلام آمادگی میکنم که حاضرم به همه سوالات در این زمینه پاسخ بدهم چون این موضوع به شهر محل زندگیام برمیگردد و من هم مثل دیگر شهروندان تهرانی نگران سلامت آن هستم.
«هافینگتون پست» تلاش شهرداری برای نابودی رتها که حتی در شبها از سوی تک تیراندازها ادامه دارد را مورد توجه قرار داده، در این مورد چه میگویید؟
آنچه هافینگتون پست با این مضمون اعلام کرده قیاس کشتار 2200 موش بزرگ در قبال برآورد وجود 25 میلیون موش در تهران است و این نه تنها تحسین نیست بلکه به تمسخر گرفتن این آمار است و به نظر میرسد پاسخ چنین موردی را مسئولین مبارزه با موش شهرداری باید بدهند نه بنده!
نظر شما