پای دروغ و ریا حتی به خانوادههای ایرانی نیز باز شده و بنیان این نهاد مقدس را به لرزه درآورده است. این روزها پیامدهای دروغگویی كاملا در جامعه ایرانی محسوس است. افراد به یكدیگر بیاعتماد هستند و دچار از خود بیگانگی شدهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ بهنظر میرسد مشاهدات و آمارها یكسو و هماهنگ نیستند. كارشناسان میگویند به همین دلیل است كه نه تنها دیگر مردم هرآنچه را از زبان دولتمردان میشنوند، بیكم و كاستی نمیپذیرند بلكه چنین رفتارهایی سبب شده تا باب ریاكاری و دروغگویی در جامعه بازشود تا آنجا كه انگار افراد در جامعه ایرانی باور كردهاند كه همه دروغ میگویند مگر آنكه خلافش ثابت شود! اقداماتی كه نه منطق آن را میپذیرد و نه فرهنگ هزاران ساله مردم ایران با آن سازگار است! همسایه به همسایه دروغ میگوید و راننده به مسافر! اما این همه ماجرا نیست.
پای دروغ و ریا حتی به خانوادههای ایرانی نیز باز شده و بنیان این نهاد مقدس را به لرزه درآورده است. دكتر افسر افشار نادری استاد دانشگاه جامعه شناس و دكترای مدیریت فرهنگی معتقد است كه «این روزها پیامدهای دروغگویی كاملا در جامعه ایرانی محسوس است. افراد به یكدیگر بیاعتماد هستند و دچار از خود بیگانگی شدهاند.» بهگفته افشارنادری این روزها افراد جامعه ایرانی هستند اما خود را متعلق به جامعه نمیدانند و به سوی فردگرایی تمایل پیدا كردهاند. آنها در هر كاری تنها افزایش سود خود را مدنظر قرار میدهند و این ترتیب جامعه ایرانی درگیر معضلی شده است به نام بیاعتمادی اجتماعی كه منجر به از بین رفتن سرمایههای اجتماعی میشود.
دروغگویی مسئولان، توجیه سیاسی نشود
شاید برای شما هم پیش آمده باشد. در كوچه و خیابان یا حتی اتوبوس و تاكسی، در حالی كه فردی با تلفن همراه صحبت میكند و به فرد دیگری كه آنسوی خط است میگوید در فلان میدان یا خیابان هستم در حالی كه فاصله آن محل تا مكان كنونی او كیلومترهاست.
دكتر سعید خراطها آسیبشناس و مدرس دانشگاه درباره باب شدن دروغ در جامعه به تهرانامروز میگوید: «جامعهپذیری فرآیندی است كه طی آن هنجارها و ارزشهای اجتماعی و سپس قانون و قواعد اجتماعی به افراد منتقل میشود اما در شرایطی كه در جامعه ارزشها و هنجارهای متضاد و متعارض وجود داشته باشد فرآیند جامعهپذیری دچار اختلال میشود.
در این شرایط خوبی و بدی با هم تداخل پیدا میكنند و ارزشها و متعاقب آن، قانون اعتبار خود را از دست میدهد، رفتار افراد در جلوههای مختلفی از قانون فاصله میگیرد و سرگشتگی در نظام هنجاری و حتی بیهنجاری در جامعه شیوع مییابد. فریبكاری و دروغگویی به عنوان عملی ناشایست توسط مسئولی با توجیه سیاسیكاری یا عناوین دیگر بدون مجازات و بازخواست باقی میمانند و حتی از این بابت، سودی نصیب فرد فریبكار میشود. به همین دلیل راستی و صداقت به عنوان یك ارزش، دچار شكست و تعارض میشود و حتی دیده میشود كه دروغ و فریب ضرورت پیدا میكند و كمكم بهعنوان ارزش درمیآید.»
او ادامه میدهد: «در چنین جامعهای شرایط به گونهای است كه مردم با وجود همه تلاشها به اهداف مشروع خودشان نمیرسند، اما عدهای با تلاش اندك با عبور از قوانین به منافعی دست مییابند. برای مثال آنها پایگاهها و جایگاههای علمی و مدیریتی را حتی از طریق مدارك جعلی یا سرقت علمی از آن خود كرده و منزلت اجتماعی كسب میكنند. چنین اقدامی سبب میشود تا جعل مدرك یك ارزش محسوب شود و نتیجه آن فرو ریختن اخلاق در علم است. در چنین شرایطی افراد در برابر تشخیص بایدها و نبایدها دچارسردرگمی و تعارض میشوند. در این وضعیت نظام تربیتی شامل نهادهای رسمی و غیررسمی در آموزههای خود دچار تردید شده و فرآیند جامعهپذیری دچار اختلال و تغییر میشود.»
به راستگویی پاداش اختصاص دهید، نه دروغگویی!
دكتر افشار نادری نیز این عقیده را تایید میكند. او در گفتوگو با تهران امروز معتقد است كه «دروغ همیشه از سطح كلان جامعه به سمت خرد كشیده میشود. وقتی در جامعهای دیده میشود كه شك و شبهه درباره مدرك تحصیلی فلان مدیر وجود دارد اما با آن برخورد نمیشود، بدون شك دیگران هم با خود میگویند چنین اقدامی، برخوردی بهدنبال ندارد و به سمت دروغ كشیده میشوند. اما اگر دروغگو در هر پست و مسندی مجازات میشد، امروز ما شاهد دروغگویی در سطوح خرد جامعه؛ آن هم به این گستردگی نبودیم. بسیار دیده شده است كه مسئولان دولتی وعدههایی دادهاند اما به آن عمل نكردهاند، بدون شك چنین برخوردهایی در ممانعت از راستگویی افراد جامعه در سطح خرد موثر است.»
به گفته این استاد دانشگاه«هرچه در جامعه كاركرد داشته باشد، جامعه به استقبال آن میرود و سپس جزئی از فرهنگ خواهد شد اگر امروز دروغ، ریا و پنهان كاری رواج یافته یعنی جزئی از فرهنگ ما شده است بنابراین در جامعه كاركرد دارد.» او ادامه میدهد: «غیر از این هم نیست. چون در بسیاری موارد اگر راست گفته شود كار مردم راه نمیافتد. آمارهای رسمی نیروی انتظامی نشان میدهد كه تعداد قابل توجهی تجهیزات ماهواره جمعآوری شده است اما شما از هر كسی بپرسید، شما ماهواره دارید میگوید نه! اصلا پدر و مادر به بچه میگویند كه در مدرسه اگر كسی درباره ماهواره پرسید، بگو نداریم. خب، این موضوع كاركرد دارد چون اگر داشتن ماهواره برملا شود پلیس با آن برخورد میكند.» او ادامه میدهد: «جدیدا موضوعاتی مطرح میشود كه تاسفبار است.
موضوعاتی مثل مدیریت دروغ و این موضوع به معنای پذیرفتن دروغ در جامعه و حتی برنامهریزی برای آن است. طرح عناوینی چون مدیریت دروغ، خودش چراغ سبزی است برای گسترش دروغگویی. ما معتقدیم كه وقتی یك دروغ میگوییم باید 70 دروغ دیگر بگوییم تا آن را توجیه كرده یا بپوشانیم اما با طرح مبحثی مثل مدیریت دروغ، در حقیقت مجوز دروغ گفتن تحت شرایطی خاص را صادر كردهایم. بگذارید موضوع را طور دیگری مطرح كنیم. متاسفانه در جامعه امروز ایرانی به دروغ مزد اختصاص یافته است. در حالی كه در بسیاری از جوامع به صداقت امتیاز میدهند.»
نظر شما