به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ کارشناسان امداد و نجات میگویند پس از وقوع زلزله، سرعت در امدادرسانی تا پیش از تاریک شدن هوا در روز نخست، تنها راه رساندن خسارات و تلفات به حداقل است. اقدامی که اگر افراد بیشتری در بلوچستان زخمی شدند یا در زیر آوار میماندند، اجرایی کردن آن غیر ممکن بود چرا که سهم شهرستانهای سراوان و خاش از بیمارستانهای کشور، تاکنون دو بیمارستان بوده است. یکی 96 تختخوابی و دیگری 60 تختخوابی که به گفته علی اصغر محمدی، مدرس دانشگاه و عضو شورای شهر سراوان، «با اضافه کردن چند تخت به هر اتاق این بیمارستان به 240 تختخوابی تبدیل شده که البته این اقدام سبب میشود که خدمات در سطح بالایی به بیماران ارائه نشود.»
گذشته از آن برای اعزام مصدومان احتمالی به مرکز استان نیز باید مسافت 343 کیلومتری سراوان تا زاهدان را طی کرد که با خودرو حدود 4 ساعت زمان میبرد. آن هم از جادهای کم عرض که با توجه به اقلیم منطقه، با وزش باد شدید، توفانی از خاک دید راننده را در جاده محدود میکند. جلوی پلیس راه خاش، راننده با انگشت به کوهی که نامش «پنج انگشت» است اشاره میکند و میگوید که بخشهایی از کوه به دلیل زلزله ریزش کرده. ریزشی که سبب شده «پنج انگشت» دیگر مثل گذشته پنج انگشت کامل نداشته باشد. هرچند خاش کمجمعیتترین شهر در استان سیستان و بلوچستان است اما تا چشم کار میكندمردم از خانهها بیرون آمده اند تا پس لرزهها زیر آوار گرفتارشان نکند. در گوشه و کنار شهر دیوارهای دور حیاط خانهها فروریخته و سقفها و دیوارها ترک خورده است. بیشتر خاشیها در حیاط خانه هایشان چادر زده اند و هنوز در چادر میخوابند. با هر کسی همکلام میشویم اول دستهایش را به سمت آسمان بلند میکند و با زبان روزه خدا را شکر میکند. به گفته مهندس ایوب کرد، شهردار خاش: «بیشترین خسارت ناشی از زلزله در سطح شهر، مربوط به محله اسلام آباد است، دومسجد از جمله مسجد جامع شهر نیز آسیب دیده اند.»
اما زلزله سبب شده تا بخشی از چاه عمیقی که آب شهر از آن تامین میشود هم ریزش کند و این اتفاق مسئولان محلی را نگران کرده است. شش سال از افتتاح رسمی بیمارستان 96 تختخوابی خاش میگذرد. بیمارستانی که به گفته مسئولان محلی، با وجود همه تلاشهای آنان، حدود 16 سال تکمیل و افتتاح آن به طول انجامید. تنها 96 تخت برای جمعیت 155 هزار نفری شهرستان خاش! چند روز از زلزله میگذرد اما اورژانس بیمارستان شلوغ است. از لای در نیمه باز، پزشک جوانی معلوم است که پشت میز نشسته و با حوصله با بیماران بلوچش صحبت میکند. اورژانس بیمارستان 7 تخت بستری مردانه دارد و 6 تخت زنانه. چند تخت مخصوص اطفال هم پشت یکی از پارتیشنها قرار دارد. ساعت 5 بعداز ظهر است و پرستار میگوید که در این ساعت از روز پزشک متخصص در بیمارستان نداریم. میپرسد چه تخصصی لازم داری؟ و در پاسخ من که به طور تصادفی گفته ام «داخلی»، آدرس مطب پزشک را میدهد. به نظر میرسد وضعیت در سراوان هم تفاوت چندانی با خاش ندارد.
سراوان با جمعیتی 57 هزار نفری یک بیمارستان 60 تختخوابی دارد که در سالهای گذشته وزارت بهداشت با افزودن تخت اضافه به آن، ظرفیت پذیرش را بالا برده است. این در حالی است كه همیشه با امکانات محدود، توجه به کمیت ها، کیفیت را پایین میآورد. محمد جنگیزهای شستان رئیس شورای شهر سروان هم به وضعیت احداث بیمارستان جدید در این شهر انتقاد دارد. او در دفترش به خبرنگار تهران امروز میگوید:«قرار بود بر اساس مصوبه اولیه، بیمارستان در زمینی 50 هکتاری در شرق سراوان احداث شود اما گویا رساندن آب و برق به آن قطعه برای پیمانکاران حدود سه میلیارد تومان تمام میشد. آنها هم زیر بار نرفتند و زمین دیگری جایگزین شد. زمینی 9هکتاری که متاسفانه معابر و خیابانهای اطرافش با عرض کم احداث شده و تردد ساکنان سه هزار واحد مسکن مهر که در همسایگی بیمارستان ساخته میشود هم قرار است از همین معابر باشد.» به گفته محمدی عضو شورای شهر، این همه ماجرا نیست. 15 پارچه آبادی هم که اهالی آنها برای کار به شهر میآیند هر روز صبح و شب از همین مسیر عبور میکنند.» زلزله به مسکن مهر هم رحم نکرده است. به گفته قریشیان مسئول مسکن مهر سراوان، دیوارهای برخی از ساختمانهای نیمه ساز در این پروژه ترکهای عمیق برداشته است. خانههایی که قرار است تا پایان امسال تحویل متقاضیان شود.
آسیب دیدن جدی مسجد جامع
دیوارها در مسجد جامع طوبای اسلام آباد ترکهای عمیقی را در خود جای داده اند. سهم مسجدی که تنها دوسال از احداث آن میگذرد و هنوز ساختش به پایان نرسیده از این زلزله و پس لرزه هایش، آسیب جدی بوده است. گچ بریها تکه تکه از دیوار و سقف جدا شده و روی زمین افتاده، بخشی از دیوار در کنار محراب هم فروریخته و بخشهایی از دیوار هم آنقدر سست شده که با یک تکان دست میریزد. اینها را عبدالغنی آزادی، پیرمرد بلوچی که موذن مسجد است همانطور که خسارات را با دست نشان میدهد، در حالی که بغض کرده میگوید و ادامه میدهد:«معمار مسجد پیرمرد ماهری بود که چند وقت پیش عمرش را داده به شما!» یک گوشه از حیاط مسجد اشیای داخل ساختمان را جمع کرده اند. از موکت گرفته تا فرش و کلمن و یخچال. همه چیز به جز صندلیهای دفتر مسجد، در گوشهای از حیاط چیده شده. عبدالله و برادرش خانه هایشان کنار هم قرار دارد و دیوار هر دو خانه در طول کوچه فرو ریخته است. عبدالله از مسئولان گله دارد: «توی این چند روز هیچکس نیامد حال ما را بپرسد.» شاید به همین دلیل است که او صبح روز بعد از زلزله به دفتر ریاست جمهوری تلفن کرده است. میگوید:«اسم و کدملی را پرسیدند و گفتند چند روز دیگر تماس بگیرم تا پیگیری کنند.» اما عبدالله تاکنون جوابی از آنها نگرفته است.
شکافی که بازیچه کودکان بود
گُشت مرکز زلزله بود. هرچند این روستا به تازگی از سوی مسئولان، شهر اعلام شده اما بلوچها هنوز هم آن را روستای گشت میخوانند. از کنار جاده اصلی فقط چادرهای هلال احمر پیداست. در پارک ورودی شهر بیش از 50 چادر سفید با نشان هلال احمر برپاست. آن طرف تر خواجه بختیار حسین بُر رئیس شورای شهر گشت در انتظار ماست. بعضی از مردان بلوچ تنها به فاصله یک روز از زلزله شروع کرده اند به تعمیر موقتی دیوارهایشان. حبیب 48 ساله که سرپرست سه خانوار است، یکی از آنهاست. برادرش گل و کاه را مخلوط میکند و حبیب ملاط آماده شده را روی ردیف آجرها میکشد. خواجه بختیار ابتدا میگوید:«زلزله شکافی 23 کیلومتری در زمین ایجاد کرده. شکاف به روستای «همپانی جبارآباد رسیده و بعد از برخورد با دامنه کوه، روستای کوه سپید را دو بخش کرده و تا تپه نمک گشت ادامه پیدا کرده.» او شکاف بالای تپه نمک را نشانمان میدهد و میگوید:«از زمان زلزله تا یک روز پس از آن آب به ارتفاع یک متر از این شکاف فواره میزد.» گویی شکاف برای کودکان گشتی به وسیلهای برای بازی مبدل شده. تعداد زیادی از دختران و پسران گشتی دور آن جمع شده اند. بعضیها دستشان را لای شکاف فرو میکنند و بعضیها از دور درون آن سنگ میاندازند. انگار شکاف جدیدی که در زمین ایجاد شده دیگر کودکان را نمیترساند. به یاد پیامکی میافتم که این روزها گوشی به گوشی در بلوچستان میچرخد. پیامکی که پاسخ یک کودک ایرانی به مهندسی خارجی است در جواب تعجب او از صدمه ندیدن ساختمانهای بلوچستان: شما خانههایتان را ساخته اید با گچ و سیمان، ما خانههایمان را ساخته ایم با خشت و ایمان...
نظر شما