به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ؛ عزم دولت برای مقابله با كنترل جمعیت در آن حد جدیت یافته كه حالا متولیان به برنامههای مصوب اكتفا نكرده بلكه با مراجعه به منازل، به نوعی دخالت مستقیم در سیاستگذاری خانوادهها برای آتیه سامان زندگیشان متوسل شوند. این رویه در حالی در پیش گرفته شده كه با وجود تایید لزوم بازنگری در سیاست تحدید موالید، اما به علت مشكلات اقتصادی، زوجهای جوان ایرانی ناخواسته به تاخیر در حضور نفر سومی در كانون زندگیشان راغب شدهاند. اجرای برنامهها در زمینه ترغیب و تشویق به افزایش جمعیت در حالی از سوی نهاد متولی بهداشت و سلامت كشور با جدیت پیگیری میشود كه كارشناسان، مهمترین عامل در ایجاد امنیت روانی برای زمینهسازی بارداری و فرزندآوری را ثبات و امنیت اقتصادی میدانند.
در حالی كه روز گذشته یكی از نامزدهای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری از وجود 3 میلیون بیكار در كشور و نیاز سالانه ایجاد 600 هزار شغل جدید خبر داد، میتوان بر اظهارات دكتر محمد علیزاده، نویسنده نخستین سیاست كنترل جمعیت در ایران و معاون سابق دفتر اقتصاد كلان سازمان برنامه و بودجه تامل بیشتری كرد وقتی كه وی در گفتوگو با «اعتماد» عوامل مهم در فرزندآوری را با لزوم ثبات اقتصادی در كشور پیوند میدهد.
نخستین و آخرین برنامه كنترل موالید كه در جمهوری اسلامی ایران نوشته و اجرا شد چه چشماندازی را مدنظر داشت؟
نرخ رشد جمعیت در دهه 60 تا آن حد نگرانكننده بود كه پیشبینی انفجار جمعیت را داشتیم زیرا در آن زمان رشد خام جمعیت 9/3 درصد در سال بود كه البته بخشی از این رشد مربوط به باروری مهاجران افغان بود كه به ایران پناه آورده بودند اما رشد طبیعی هم 2/3 درصد در سال بود به این معنا كه با ادامه این رشد، هر 23 سال، جمعیت كشور دو برابر میشد چنانكه دو سرشماری انجام شده در فاصله سالهای 55 تا 65 از افزایش 15 میلیون و 700 هزار نفری جمعیت در طول 10 سال خبر میداد كه این میزان افزایش، معادل تمام جمعیتی بود كه در سال 1310 در كشور زندگی میكردند. در عین حال، ساختار جمعیت بسیار جوان بود چنانكه سال 65، 45 درصد جمعیت كل كشور كمتر از 15 سال داشتند و این رقم هم به ما هشدار میداد كه 15 سال بعد، با انبوهی از متقاضیان كار و آموزش و مسكن و تشكیل خانواده مواجه میشویم.
آیا در این برنامه، صرفا محدود كردن موالید هدف بود یا چشماندازی برای متعادل كردن وضعیت آتی و توقف مقطعی اجرای برنامه هم در نظر گرفته شده بود؟
سیاستگذاری ما در این برنامه، 20 سال آینده (1385) را در نظر داشت با این شكل كه میزان باروری یك زن طی دوران بالقوه باروری در فاصله سنین 15 تا 45 سالگی، از 2 فرزند به 4 فرزند در سال 85 افزایش یابد. اما افزایش آگاهی اجتماعی، تغییر شرایط اقتصادی كشور و بروز تزلزلهای شدید در بازار طی سالهای 65 تا 85 و به ویژه در دهه 80 باعث شد كه جامعه بسیار سریعتر از پیشبینی ما به سمت كنترل موالید برود علاوه بر آنكه افزایش تعداد دانشآموختگان آموزش عالی، به ویژه در میان بانوان، گران شدن مسكن و افزایش بیكاری در نیمه دوم دهه 80 و پس از سال 85 به افزایش سن ازدواج در میان زنان منجر شد چنانكه سن ازدواج دختران از حدود 5/19 سال در سال 65، به بالای 23 رسید و امروز متوسط سن زنان در نخستین ازدواج حدود 24 سال و مثل كشور چین است. این عوامل در مجموع، كاهش سریع رشد جمعیت و تعداد موالید را در پی داشت.
در حال حاضر نرخ رشد جمعیت چه رقمی است و آیا شرایط اقتصادی و اجتماعی برای افزایش این رقم مهیاست؟
براساس آخرین اعلام در سال 91، نرخ رشد سالانه جمعیت حدود 2/1 در سال بوده یعنی 50 سال طول میكشد تا جمعیت كشور دو برابر شود. اكنون میانگین تعداد موالید 5/1 نوزاد به ازای هر زن است كه البته این رقم در روستاها بالاتر و در شهرها پایینتر است و نسل سوم انقلاب در پی داشتن یك یا حداكثر دو فرزند یا حتی بیتمایل به داشتن فرزند است. دلیل این وضعیت را هم باید در فعل و انفعالات جامعه جستوجو كنیم. در حال حاضر حدود ثلث 24 میلیون نفر جمعیت فعال كشور دچار بیكاری پنهان یا آشكار است علاوه بر آنكه پایداری مشاغل سقوط و افت كرده، زیرا اقتصاد تولید، ضعیف شده و ساختار اقتصادی تغییر كرده و بخش دلالی و خدماتی كه ضد اشتغال است و همچنین، رانتخواری و رانتبری، توسعه و افزایش یافته است. علاوه بر آنكه شاهد افزایش تعداد بنگاههای پول و اعتباری هستیم در حالی كه این بنگاهها باعث رشد اقتصادی نمیشوند. اشتغال هم دچار ناپایداری است در حالی كه رضایت شغلی با بهرهوری در ارتباط است. از سویی هم دلالان، بخش عمدهیی از اقتصاد را در اختیار دارند كه در نتیجه چنین شرایطی، طبقه متوسط كه متعادلكننده جامعه است و در فرزندآوری خلاق نقش اساسی دارد در حال تضعیف است و در حالی كه هر سال 12 درصد درآمد ملی نصیب 50 الی 100 هزار خانوار ایرانی میشود، امروز جامعه به دو قسمت تقسیم شده؛ تعداد اندكی با درآمدهای بالا كه توان تامین مخارج خانواده را دارند و امیدواریم كه بتوانند فرزندان خلاقی هم به جامعه تحویل دهند و بقیه دچار شرایط نامناسبی شدهاند و امروز، دهكهای چهارم و پنجم هم در حال حركت به سمت خط فقر هستند.
گفته میشود با كاهش امروزی رشد جمعیت، طی 20 سال آینده 15 درصد از جمعیت كشور سنی بیش از 65 سال خواهند داشت و ایران دچار پیری جمعیت خواهد شد. شما نیز از باب پیر شدن جمعیت در اثر بیرغبتی خانوادهها به داشتن فرزند با آنها همعقیده هستید؟
بررسیهای ما نشان داده كه تا 20 سال آینده حداكثر حدود 14 درصد جمعیت كشور بیش از 60 سال سن خواهد داشت. گزارشها حاكی از این است كه هر سال حداقل 800 هزار ازدواج دایم ثبت میشود هرچند كه بخشی از این پیوندها به دلیل موانع اقتصادی فاقد پایداری سابق است. با این حال با این تعداد ازدواج ما تا 25 سال آینده دچار پیری جمعیت نمیشویم بلكه در 20 سال آینده میانسالی جمعیت در ایران، 60 درصد میانسالی فعلی كشورهای پیشرفته است. حتی اگرهم دچار چنین وضعیتی شدیم یا اگر نگران این آتیه هستیم باید اقتصاد را تنظیم كرده و رشد اقتصادی را متعادل كنیم. تنها در چنین شرایطی است كه جامعه درباره زاد و ولد تصمیم خواهد گرفت وگرنه امروز یك خانوار متوسط شهری با درآمد 600 هزار تومانی كه میانگین دستمزد برای زندگی است به فكر داشتن فرزند نمیافتد. البته امروز دیگر كنترل موالید قابل تشویق نیست اما شرایط اقتصادی باید با شغلهای پایدار تثبیت شود در غیر اینصورت، هیچ سیاستی كارآمد نبوده و منجر به فرزندآوری نمیشود جز در خانوادههای كاملا سنتی یا فقیر كه در حاشیه نظام اقتصادی قرار دارند و این هم برای تعادل اقتصاد چندان خوشایند نیست. من تایید میكنم كه ایران توان بالقوه داشتن جمعیتی بسیار بیش از 75 میلیون نفر را دارد اما اقتصاد امروز فرساینده است و در چنین شرایطی، تشویق به فرزندآوری هیچ اثری ندارد بلكه من دچار این نگرانی هستم كه این تشویقها بر خانوادههای مستضعف تاثیر داشته و آنها را به فقر بیشتر بغلتاند.
نظر شما