به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ اعتیاد به چندین دلیل برای زنان مسالهدارتر است. نخستین دلیل انگ اجتماعی اعتیاد است که در زنان پررنگتر است. دومین دلیل تاثیرات مواد مصرفی است که روی زنان بیشتر است. به لحاظ فیزیولوژی و شرایط جسمی مصرف موادمخدر زودتر آنها را میشکند و اندامهای درونی آنها دچار تخریب بیشتری میشود و به این ترتیب تخریب مواد از لحاظ فیزیکی و اجتماعی در زنان معتاد بیشتر است. از سوی دیگر در زنان معتاد بازه زمانی شروع اعتیاد تا ورود به چرخه درمان نسبت به مردان معتاد طولانیتر است که علت آن بیش از هرچیز پنهانکاری خانواده، انگ اجتماعی اعتیاد و... است که باعث میشود تمایلی به ورود به چرخه درمان اعتیاد نداشته باشند.در بخش درمان چندسالی است که مراکز درمانی مردان و زنان برای ارایه خدمات تخصصی به زنان مجزا شده است و درحال حاضر 60 کمپ، مرکز سرپایی، اقامتی، کاهش آسیب و سرپناه شبانه زنان در کشور فعالیت میکنند که در این میان بیش از 30 مرکز تحت نظارت سازمان بهزیستی است.
اما متاسفانه تنها یک «تی سی» (اجتماع درمان محور اعتیاد) درمان اعتیاد شیشه زنان در کشور قرار دارد و این یکی از نواقص سیستم درمان اعتیاد برای زنان است. مشکل بعدی فقدان خانههای میانراهی برای زنان است چرا که این زنان اغلب توسط خانوادهها طرد میشوند و نیاز به سرپناهی بعد از درمان و بهبودی دارند و خانههای میانراهی این نقش را ایفا میکند و امیدواریم بتوانیم تا ششماه آینده یکی، دو خانه میان راهی در تهران ایجاد کنیم که اولویت در این میان قطعا با زنان است.از سوی دیگر یکی دیگر از مسایل در این حوزه زنان بچهدار هستند چرا که این زنان بیخانمان بوده و کسی را هم ندارند تا بچههایشان را نگه دارد و وقتی به سرپناههای شبانه یا مراکز کاهش آسیب مراجعه میکنند نمیتوان از پذیرفتن آنها جلوگیری کرد و از سوی دیگر هم نمیتوان کودکان این زنان را در کنار مصرفکنندگان نگه داشت و در این زمینه محدودیتهایی وجود دارد. برای حل این مشکل از مدیران مراکز درخواست کردهایم فضایی را برای نگهداری از کودکان این زنان اختصاص دهند و بر خلاف تصور عموم در کمپها این مشکل وجود ندارد چرا که بیماران مراجعهکننده به این کمپها داوطلبانه میآیند و اقوامی دارند که بچههایشان را نگه میدارند.
از سوی دیگر نقش زن در هدایت خانواده باعث میشود اعتیاد او تاثیرات عدیدهای بر خانوادهاش بگذارد و باعث گرایش فرزندان وی به اعتیاد شود ضمن اینکه این زن نمیتواند در میان خانواده و بستگان جایگاهی داشته باشد و انگهای اجتماعی مانع از آن میشود که به زن معتاد به چشم بیمار نگاه شود. نمیتوان منکر سوقیافتن زنان معتاد به سمت فحشا شد چرا که وقتی این زنان راهی برای تامین مواد نداشته باشند به سمت فحشا میروند اما نباید تصور کرد همه زنان معتاد، روسپیاند یا همه زنان روسپی معتاد هستند و این همان انگ اجتماعی است که باید جامعه و رسانهها از وارد کردن آن و دامنزدن به آن پرهیز کنند.مهمترین مساله در مورد زنان معتاد حلقه مفقوده حمایتهای اجتماعی در بازگرداندن آنها به جامعه است. زنان بهبودیافته را باید به عنوان الگو به جامعه و دیگر زنان معتاد معرفی کرد. باید برای بازگرداندن زنان معتاد به جامعه تلاش شود و پذیرفت زن معتاد میتواند دوباره به جامعه بازگردد و نقشهای همسری و مادری را بر عهده گیرد. تصمیم گرفتهایم زنان معتاد را در چرخه درمان اعتیاد و حمایتهای اجتماعی از معتادان در اولویت قرار دهیم که البته این امر منوط به موافقت و اختصاص اعتبارات است و ضروری است نگاهها در این رابطه عوض شود.
نظر شما