به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ همه اینها در شرایطی است که به نقل از اغلب کارشناسان حوزه محیطزیست و مدیریت منابع آب در گوشه و کنار جهان از بحران جهانی آب یا احتمال وقوع جنگ آب میان کشورها سخن میگویند. در همین رابطه و پیرامون آینده سرزمین ایران به لحاظ منابع آب با «مهدی میرزایی» که فوق دکترای مدیریت منابع آب از دانشگاه ایالتی «اورگان» آمریکا دارد و حالا مهندس ارشد شرکت بینالمللی Golder در نیوزیلند است گفتوگویی کردیم که مشروح آن در ادامه میآید.
بحران آینده جهان، بحران آب است بسیاری هم از بروز جنگ آب در میان کشورها در آینده میگویند، با این وضعیت شرایط و جایگاه ایران در آن روزگار چگونه خواهد بود، آینده ایران پیرامون متر و معیاری به نام آب چگونه خواهد بود؟
من فکر میکنم مهمترین موضوع در زمینه آب در ایران بحث جمعیت است، نه فقط در ایران بلکه در هر جای دنیا با هر کسی در اینباره صحبت شود، اولین چیزی که به آن اشاره خواهد کرد مساله نسبت جمعیت به آب خواهد بود، جمعیت نیازمند آب است و هرچه جمعیت بیشتر باشد نیاز آنها به آب بیشتر خواهد بود.
به نظر شما مدیریت منابع آب در ایران چگونه است؟
به اعتقاد من ما در ایران مدیریت منابع آب داریم اما متاسفانه کاملا سنتی است و مبتنی بر مذهبمان هم نیست، در حالی که غالب قوانین ما مبتنی بر مذهب هستند و خیلی از این قوانین مذهبی کارآمدی بهتر و بیشتری از قوانین مدل غربی دارند. آلوده کردن آب به لحاظ مذهبی نکوهیده است اما در ایران چه مردم و چه کارخانههای دولتی خیلی راحت آب را آلوده میکنند و پسابهای خود را در رودخانهها خالی میکنند.
در نهایت نگفتید آینده ایران با این روندی که وجود دارد و مدیریت منابعی که به تعبیر شما سنتی و مخرب است، چگونه خواهد بود؟
اگر در یک کلمه بخواهم توضیح دهم، میگویم آینده بدی است. یعنی حتی اگر خیلی خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم آینده خوبی نخواهیم داشت.
شما به عنوان یک کارشناس نظرتان درباره اینکه گفته میشود در آینده جنگ آب در میان کشورها رخ خواهد داد چیست، آیا واقعا وقوع جنگ آب در آینده محتمل است؟
مسوولان بسیاری از کشورهای غربی تلاش میکنند در مورد احتمال بروز جنگ آب میان کشورها یا درگیریهای پیرامون آب صحبت نکنند و میگویند بهتر است بیشتر وجه مثبت ماجرا را نگاه کنیم، تا مردم ترغیب شوند مشکل را حل کنند ولی متاسفانه من هرچه نگاه میکنم این وجه مثبت ماجرا کمتر دیده میشود.
می توانید بیشتر توضیح دهید که چرا فکر میکنید این ماجرا وجه مثبتی ندارد؟
عملا به دلیل بخشینگری به تمام سیستم، مسوولان خیلی تلاش نمیکنند مشکل را حل کنند، حتی در برخی مواقع به نظر میرسد دولت نمیتواند کاری بکند و فقط توسعه میدهد به هوای اینکه ببیند بعدا چه خواهد شد. حتی در کتابهای درسی مدیریت منابع آب هم این قضیه کاملا مشخص است. در این کتابها آمده است اگر میخواهید توسعه دهید اول همه مواردی که ممکن است موجب اختلاف شوند را ببینید، بعد کار را شروع کنید. در ایران اما اینطور نیست، مثلا در بسیاری مواقع اول سد را ساختهاند بعد برای آب آن برنامهریزی و هدفگذاری کردهاند. همه اینها را کنار هم بگذاریم یعنی بحث افزایش جمعیت، ضعف مدیریت، بخشینگری و عدم وجود فرهنگ و تامین آب... به یک موضوع پیچیده بدل میشود که برای حل آنها دولت عملا هیچکاره میشود. یعنی بحث از تعهدات دولت جدا و به وظیفه مردم بدل میشود.
نظرتان در رابطه با وضعیت دانشگاهها و علوم مرتبط با آب، اعم از مدیریت منابع آب یا عمران آب و... که در دانشگاههای ایران تدریس میشود چیست؟
ما اگرچه در ایران دانشگاههای خوب و همینطور کارشناسان خبرهای داریم، اما به اعتقاد من علمی که در این دانشگاهها تحت عنوان علم مدیریت منابع آب تدریس میشود، دستکم برای 60 سال گذشته است. یعنی جایی در دنیا پیدا نخواهید کرد که دنبال این باشند که سد فلان قدر متری بسازند و با افتخار عنوان کنند بلندترین سد دنیا را ساختیم. چون به طور کلی کسی در دنیا دنبال ترینها نیست. من نمیفهمم مثلا ما اگر بلندترین سد دنیا را داشته باشیم چه اهمیتی دارد. چون این به هیچوجه به معنای این نیست که در زمینه عمران و ساختوساز هم بهترین دنیا هستیم و اگر اینطور است چرا با رخ دادن یک زلزله ششریشتری این همه تلفات میدهیم؟
حالا اگر جغرافیای ایران را به چند قسمت مانند جنوبغربی، جنوبشرقی، جنوب، مرکز، شمالغربی و شمالشرقی و شمال تقسیم کنیم، به نظر شما کدام قسمت از ایران در زمینه آب بیشتر از جاهای دیگر در خطر است و کدام قسمت وضعیت بهتری دارد؟
اگر براساس معیار «فالکن مارک» که میگوید میزان آب قابلدسترس را تقسیم بر جمعیت کنید، ببینید چقدر باقی میماند، استانهای تعریفشده به عنوان آستانه تنش، که بین 1500 تا 1700 مترمکعب در سال برای هر نفر است، به نتیجه جالبی خواهیم رسید، بر این اساس خواهیم دید که تهران به اندازه سیستان و بلوچستان کمآب است. یعنی مشکل تهران بر این اساس در حد تنش غیرقابل مدیریت است.
در رابطه با معیار «فالکن مارک» بیشتر توضیح میدهید
«فالکن مارک» سوئدی بود و روی بحثهای کلان مدیریت منابع آب کار میکرد که ببیند کدام کشورها معضل کمآبی پیدا خواهند کرد، که بعدا این کمآبی به واسطه معارضات دیپلماتیک ممکن است به تنشهای سیاسی بدل شود. به صورت ملموس ایران و افغانستان را مثال میزنم، این دو کشور بر سر وضعیت منابع آب مشترک مانند رود هیرمند، کشورهای در آستانه تنش هستند.
بر این اساس آینده خوزستان را چطور میبینید؟
از این لحاظ وضعیت خوزستان شاید خیلی بد نباشد، از تنشهای غیرقابل مدیریت فاصله دارد، چون برخی از بزرگترین رودخانههای ایران در نهایت به خوزستان میرسند و از آنجا به دریا میریزند.
اما برداشت آب از سرشاخه این رودها و احداث سد بر روی آنها آنقدر زیاد شده که خوزستان را در آستانه خشکی قرار داده، آیا این خطرساز نخواهد بود؟
درست است، این تصور که همه فکر میکنند خوزستان به اندازه کافی آب دارد، باعث شده هر کس از گوشهای از سرشاخههای این رودخانهها به گوشهای آب بکشد، مثل انتقال آب از سرشاخههای «دز» به شهر قم، مطمئنا این اقدام روی تولید برق روی سد دز و کارون تاثیر خواهد گذاشت. آیا اینها دیده شده است؟ چیز پیچیدهای هم نیست ولی بعید به نظر میرسد کار مفیدی روی آن انجام شده باشد.
در ایران هم در عمل و هم در گفته مسوولان آب مورد نیاز محیطزیست آخرین اولویت پس از آب مورد نیاز شرب و بهداشت، کشاورزی و صنعت است، شما با این شکل از تقسیمبندی موافقید؟
به نظر من حتی در خود ایران هم اینگونه نیست. نکته جالب اینکه میزان آب مورد نیاز محیطزیست کمترین حجم آب ممکن است، یعنی مقدار آبی که یک تالاب برای زنده بودن لازم دارد از حجم آب مورد نیاز یک شهر کمتر است، البته نه در حد دریاچه ارومیه اما بقیه تالابهای ایران اینگونهاند. ظاهر قضیه این است که بعد از شهرها اولویت با محیطزیست است.
اما در عمل اینطور نیست و الان عملا بقیه مصارف بر محیطزیست اولویت دارند، مثل وضعیت دریاچه ارومیه یا رودخانه زایندهرود و تالابهای کشور که آب مورد نیاز آنها به دلیل صنعت و کشاورزی قطع میشود.
بله اینچنین است.
آیا در دیگر نقاط دنیا هم همینطور است؟
نه اصلا اینطور نیست.
دانش در اینباره چه نظری دارد و اولویت را به کدام دسته میدهد؟
دانش چون محیطزیست را مرتبط با مسایل سیاسی و اجتماعی میداند و سپس این مسایل را در تمام ابعاد توسعه ارزشگذاری میکند، این بحث را پیش میکشد که آیا شورش مردم در یک منطقه ارزش دارد یا ندارد، حالا اگر دارد، محاسبه میکند که خواباندن یک شورش به لحاظ مالی چه مقدار هزینه خواهد داشت. با همین شکل محاسبه براساس دانش در بسیاری از جاها محیطزیست اولویت شماره یک است.
کدام نقطه از ایران به لحاظ منابع آبی بیشترین مشکل را دارد؟
فکر میکنم بدترین شرایط را دشت مرکزی ایران دارد، یعنی شامل استانهای تهران، اصفهان، یزد، قم، کرمان و شمال فارس. مشکل این مناطق دوجانبه است، چون هم آب سطحی کم دارند و هم میزان بهرهبرداری آنها بیش از توان آبخوان این منطقه است. معضلات غرب ایران در اینباره کمتر است، به علت زاگرس و رودهای خوبی که در این منطقه جاری است.شرق ایران هم به لحاظ منابع آبی یک معضل خیلی بزرگ دارد، در رود «هیرمند» ما با افغانستان قرارداد داریم و چیزی در حدود 800میلیون لیتر مکعب باید به ایران فرستاده شود اما متاسفانه مدیریت منابع آب در حوزه آبریز رود هیرمند دست افغانها نیست و دست آمریکاست. به همین شکل بادهای 120روزه «سیستان»، افغانستان را هم دچار مشکل کرده، به گونهای که ساکنان حدود 120 روستا در این کشور به همین دلیل به مشکلات ریوی و چشمی مبتلا شدهاند، در حدی که در حال ترک روستاهای خود هستند. این مساله هم برای ایران مهم است هم برای افغانها و هم برای آمریکا، چون جایی که خالی از سکنه شود بهشت طالبان و قاچاقچیان موادمخدر خواهد شد.
شهر مشهد الان دومین شهر پرجمعیت ایران است و سالانه به گفته مسوولان این شهر در حدود 25میلیون زائر نیز به این شهر سفر میکنند، غیر از این خود استان خراسانرضوی و شمالی و جنوبی نیز جمعیت زیادی دارند، وضعیت این استانها را به لحاظ منابع آبی چطور میبینید؟
به نظرم در خراسان ما با یک مشکل در حال دستوپنجه نرم کردنیم، ما در مورد «حریررود» هیچ قرارداد یا معاهدهای با افغانها نداریم و آنها به شدت دنبال این هستند که میزان آب ورودی به ایران را کاهش دهند. آب حریررود پشت سد «دوستی» جمع و بین ایران و ترکمنستان تقسیم میشود. اگر این اتفاق بیفتد آب مورد نیاز سهمیلیون ایرانی و یکی از استراتژیک و مهمترین شهرهای کشور یعنی مشهد به خطر میافتد.
نظر شما