علت شایع این ترس، تحولاتی است كه در روند رشد فكری بچهها بعد از 3 سالگی ایجاد میشود؛ یعنی دنیای فانتزی قویای كه بچهها دارند و در این دنیا اشیاء و شخصیتهای خیالی را میپرورانند باعث میشود شب هنگام و با تاریك شدن هوا، همان موجودات جذاب كه در روز باعث لذتشان بوده یا در كارتونها شخصیت موردعلاقهشان، مخوف بهنظر برسد. درك احساس بچهها و توجه به اینكه حس ترس آنها واقعی است، نكته مهمی است كه والدین نباید فراموش كنند. گفتن جملههایی مثل «ترس نداره، خجالت بكش» و... یا بدتر از آن تنبیه كودكان و فرستادنشان به مكانهای تاریكی مانند انباری، حمام و...، این دوره گذرای ترس را ریشهدار میكند. متاسفانه برخی والدین از این نقطه ضعف كودك برای تنبیه او و كنترل بدرفتاریهایش استفاده یا بهتر بگوییم سوءاستفاده میكنند. گاهی علت ایجاد ترس از تاریكی كودك همزمان شدن تاریكی هوا یا برق رفتن ناگهانی با صداهای مهیب است؛ صداهایی مثل رعد و برق باعث میشود كودك تصور كند این وقایع همزمان رخ میدهند بنابراین به دنبال تاریكی دچار اضطراب و منتظر میشود ناگهان صدای مهیب و مخوفی بشنود.
در بچههایی كه زمینه اضطراب دارند یا والدین با آنها بدرفتاری میكنند، گاهی این ترسها تا بزرگسالی هم ادامه پیدا میكند. پسربچه 5 سالهای به دلیل درگیری والدین و بدرفتاری آنها، ترس از تاریكی برایش دردسرساز و راهی بیمارستان شده بود. او به محض خاموشی برقها، جیغ و فریاد راه میانداخت و میگفت قورباغههای بزرگ سبزرنگ، زبان بلند و صورتی رنگشان را درمیآورند و به من نگاه میكنند. والدین نهتنها به اضطراب و ترس او بیتوجه بودند، بلكه تنبیهاش هم كرده بودند.
واكنش و رفتار درست والدین در مقابل كودكی كه از تاریكی میترسد، باید اینطور باشد:
«میدونم كه ترسیدی، بیا بریم ببینیم چه چیزی تو را ترسانده!» با روشن كردن چراغ و بررسی هر شیء و حتی سایههایی كه در تاریكی ایجاد میكنند، به فرزندتان آرامش و اطمینان خاطر بدهید هر آنچه در روز و روشنایی وجود دارد، در شب تاریك هم هست. سایهبازی كردن در اتاق تاریك یا نیمهتاریك نیز برای گذر از دوره ترس بچههاست.
اگر خود شما یا همسرتان از تاریكی میترسید، امكان دارد كودك این رفتار نامناسب شما ترس را به بچهها هم القا كند بنابراین به درمانگر مراجعه و این ترس را كه جزو اختلالهای اضطرابی است، درمان كنید. درمان اصلی ترسها، از هر نوع باشند، حساسیتزدایی تدریجی است. درمانگر از شما میخواهد تصور كنید در جای تاریكی هستید و كمك میكند در ذهنتان به چیزهای قشنگ، آرامش و سكوت نهفته در تاریكی بیندیشید. با این تمرین روزی میرسد كه در محیط تاریك واقعی هم بتوانید بر ترس خود غلبه كنید. این ترس در كودكان باید تا دوره دبستان از بین برود وگرنه دیگر جزو پدیدههای رشدی و طبیعی نیست و به بررسی نیاز دارد.
اگر كودك شما خوابهای ترسناك یا كابوس میبیند و از آن میترسد مثل پسركوچولوی 5 سالهای با نام امیرمحمد كه مادرش به ما پیامك داده، كافی است مانع حرف زدن او و تخلیه هیجانهایش نشوید. اگر صبح روز بعد میخواهد درباره كابوسش بگوید، هم شنونده باشید تا شاید بتوانید موضوع و علت اصلی كابوسها را از همین طریق پیدا و رفع كنید. افكار و احساسات سركوبشده معمولا در رویاها نمود پیدا میكنند. بچه 5 ساله تفاوت خواب و واقعیت را میداند اما اگر برای كودك زیر 3 سال این اتفاق بیفتد، قضیه متفاوت خواهدبود. بچههای زیر 3 سال تفاوت خواب و واقعیت را نمیدانند و حتی بعد از باز كردن چشمها و در حالی كه در آغوش شما هستند، حس میكنند همچنان خواب هستند به همین دلیل امكان دارد جملههایی مانند «نه! نمیخوام خرسم را به علی بدهم.» بگوید و با گریه حتی دستش را دراز كند كه خرسش را بگیرد. او را در آغوش بگیرید، ببوسید و بگویید: «خواب دیدی عزیزم!» تدبیری بیندیشید در قصههایی كه در طول روز برایش میخوانید با مفهوم خواب دیدن و تفاوت آن با واقعیت تا حدی آشنا شود. بهتر است كابوس دیدن و وحشتهای شبانه بچهها را با نگاه وسواسگونه ننگرید و اجازه دهید این اختلالهای خواب طی شوند، مگر اینكه تكرار شوند و زندگی شما را مختل كنند اما در مورد اختلالهای اضطرابی و ترسهای مختلف لازم است حتما بررسی انجام و عكسالعمل مناسب و به موقع نشان داده شود تا این ترس و اضطرابها ریشهدار نشود.
منبع: هفته نامه سلامت
نظر شما