سلامت نیوز : امروز مهارت‌های اجتماعی حرف اول و آخر را در تعیین موفقیت شهروندان می‌زنند. به عقیده كارشناسان هوش زیاد و پشتكار زیاد هم بدون مهارت تعامل با جامعه، ‌محكوم به انزوا هستند. بهترین زمان برای آموزش این مهارت‌ها به افراد در دوران مدرسه است چرا كه نحوه و میزان یادگیری این مهارت‌ها در كودكی، ‌سبك زندگی آینده افراد را مشخص می‌كند. اگر چه آموزش و پرورش در همه جای دنیا به عنوان مسئول آموزش این مهارت‌ها به كودكان شناخته شده است؛ اما وزارت آموزش و پرورش ما در سال‌های اخیر در این زمینه چكار كرده است؟ تا به حال چه برنامه‌هایی را در مدارس اجرا كرده و اصلا در این زمینه موفق بوده یا نه؟ چرا امروز جامعه با مشكلات ناشی از نبود این مهارت‌ها مواجه شده؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ آمار بالای طلاق، كاهش سن اعتیاد، جوانانی كه قدرت تصمیم‌گیری و انتخاب مناسب ندارند، ‌افزایش دانش‌آموزان معتاد و... نشانه‌های روشنی از وجود كم‌كاری در این زمینه هستند. همین چند ماه قبل آموزش و پرورش بالاخره تصمیم گرفت فكری به حال این مشكلات كند و سند بنیادین تحول آموزش و پرورش را به تصویب رساند. اما به گفته كارشناسان، بحث آموزش مهارت‌های اجتماعی در سند تحول آموزش و پرورش هم چندان مورد توجه قرار نگرفته است. جعفر بای، محقق و پژوهشگر اجتماعی و كارشناس مسائل آموزش و پرورش، در رابطه با سند بنیادین تحول آموزش و پرورش به تهران امروز می‌گوید: آنچه كه با همكاری بهزیستی و آموزش و پرورش اتفاق افتاده، متن ترجمه‌ای وارداتی است. در حوزه مهارت‌ها چون با انسان سر و كار داریم نمی‌توانیم به یك متن وارداتی بومی‌سازی نشده اكتفا كنیم. من آموزش‌های فعلی را در این وزارت‌خانه مطلوب نمی‌بینم. چرا كه این مهارت‌ها باید متناسب با فرهنگ بومی و منبعث از ارزش‌های فرهنگ دینی نوشته شود.

به گفته وی، این آموزش‌ها در قالب كتاب درسی و نمره و آزمون و در لباس برنامه درسی جواب نمی‌دهد اگر چه خیلی‌ها ممكن است از كتاب مهارت‌ها نمره قبولی بگیرند؛ اما همین افراد ممكن است فاقد مهارت‌های صحیح اجتماعی باشند. آموزش و پروش در سال‌های اخیر با تاكید بر دروس نظری و مهم جلوه دادن قبولی در كنكور باعث شده تا دانش‌آموزان بیش از پیش از كسب مهارت‌های اجتماعی فاصله بگیرند. وزارت‌خانه‌ای كه قرار بود در كنار آموزش به پرورش بچه‌ها هم بپردازد، این روزها یكی از اصلی‌ترین رسالتش یعنی تربیت بچه‌ها را به فراموشی سپرده و فقط به فكر آموزش علوم نظری به دانش‌آموزان است. بای در تایید این اتفاق می‌گوید: شاخص من برای این ادعا، خروجی فرآیند آموزش است. فرآیند آموزش در خانواده و جامعه نتوانسته جوابگو باشد. ویژگی‌های این خروجی با شاخص‌های یك انسان مسلمان فاصله دارد. آموزش و پرورش می‌گوید چون فقط 8 ساعت از وقت بچه‌ها را در اختیار دارد، پس مسئول تربیت آنها نیست. نهاد خانواده كه عملا در بسیاری از موارد تربیت بچه‌ها را رها كرده است، پس بچه‌ها كجا باید تربیت شوند؟ این را باید مشخص كنند.

سیر نزولی عملكرد دولت در آموزش و پرورش

كارنامه وزارت آموزش و پرورش دولت فعلی در بحث آموزش مهارت‌های رایانه‌ای با انتقادات بسیاری مواجه شده است. پایین آمدن سن اعتیاد یكی از دلایلی است كه بسیاری از كارشناسان به آن استناد می‌كنند تا عملكرد دولت در این حوزه را مورد نقد قرار دهند. بای با تاكید بر این نكته می‌گوید: من عملكرد دولت طی زمان در این حوزه را نزولی می‌بینم؛ این اقدام بیشتر حركت به سوی تباهی است تا تعالی و پیشرفت. اگر در یك دوره فرزند آزاری تهدید اجتماعی بود؛ الان والد آزاری داریم. سهم آموزش و پرورش در این موضوع 100 نیست؛ اما درصد بالایی دارد. آموزش و پرورش باید یك بار برای همیشه سهمش را در تربیت بچه‌ها مشخص كند. این كارشناس اجتماعی، وظایف آموزش و پرورش را در سه حوزه مغز، جسم و از همه مهم‌تر دل یا معرفت و آگاهی ارزیابی می‌كند و می‌گوید: این وظایف را تعمدا مرور می‌كنم تا درجه انحراف معیار دولت را برای شما مشخص كنم. در این دوره، در حوزه مهارت‌های فنی و حرفه‌ای به بهانه گران بودن آموزش‌ها موفق نبودیم.

به خاطر فقدان كارگاه‌ها، عملی‌ترین دوره‌ها به صورت كاملا نظری تدریس می‌شد. شاید بتوان در حوزه مغز و دانش نمره‌ای به دولت داد گرچه محتوای كتاب‌های درسی، كهنه بود. البته درصد قبولی و گذر تحصیلی شاخص موفقیت خوبی نیست. كافی است نیم‌نگاهی هم به كانون اصلاح و تربیت داشته باشیم. ناكارآمدی مدارس در این هشت سال را می‌توان از شلوغ شدن كانون اصلاح و تربیت فهمید. مدیران ارشد آموزش و پرورش یك سری به كانون اصلاح و تربیت بزنند و این ناكارآمدی‌ها را بینند. این ناكارآمدی‌ها حكایت از آنچه كه در حال انجام است، دارد. امروز آمار دقیقی از تعداد دانش‌آموزان معتاد در دست نیست. اما جعفر بای،‌كارشناس آموزش و پرورش،‌می‌گوید همین كه سن اعتیاد در مدارس كاهش پیدا كرده نشانه ناكارآمدی این سیستم آموزشی است. آموزش و پرورش باید یك بازنگری اساسی در اقداماتش انجام دهد.

فراموشی سلوك زندگی در مدارس

یكی از برنامه‌هایی كه برای آموزش مهارت‌های اجتماعی در سند تحول بنیادین در نظر گرفته شده، افزایش واحد‌های درسی با نام «سلوك زندگی» و «سبك زندگی» به برنامه درسی دانش‌آموزان است. این برنامه موافقان و مخالفان خودش را دارد. اما مهارت‌های اجتماعی را نمی‌شود با از بر كردن و نمره گرفتن یاد گرفت. این مهارت‌ها ابتدا باید به عنوان یك باور و اعتقاد در اندیشه و رفتار معلم‌ها نهادینه شود. بای معتقد است آموزش و پرورش برای برون رفت از وضعیت فعلی به یك تغییر بنیادین نیاز دارد. «ببینید بعد از انقلاب چند بار نظام آموزشی ما این تغییرات را تجربه كرده است. این تغییر نظام‌ها از 5،3، 4 به 5،3،3،1 و 6،3،3 و حالا 3،3،3،3 هیچ مشكلی از ما حل نمی‌كند. بای به برنامه درسی برای پیشگیری از اعتیاد اشاره می‌كند و می‌افزاید: این موضوع را نمی‌توان با آموزه‌های مستقیم به دانش‌آموزان یاد داد. باید به‌طور غیر مستقیم شرایطی فراهم كنیم كه بچه‌ها به سمت اعتیاد نروند. وقتی با خیالی آسوده و راحت مجوز تاسیس مركز ترك اعتیاد را درست مقابل مدارس صادر می‌كنند. این دانش‌آموز فكر می‌كند اگر می‌شود ترك كرد پس من هم معتاد بشوم اشكالی ندارد.وجود مراكز ترك اعتیاد در نزدیكی مدارس اثرات منفی زیادی روی بچه‌ها دارد. اعتیاد از آسمان كه نمی‌آید؛ اعتیاد خودش معلول عوامل دیگر است. این پژوهشگر مسائل اجتماعی، آموزش روش‌های جلوگیری از بیماری‌های جنسی و ایدز و همچنین آموزش مهارت‌های زندگی مشترك در مدارس را یك مقوله جهانی می‌داند: «حتی یونسكو هم از این نظر به كتاب‌های درسی ما انتقاد داشت. امروزه با توجه به مسائلی كه در جامعه به وجود آمده، ضرورت وجود این آموزش‌ها در مدارس بیشتر حس می‌شود. ما داریم به كژ راهه می‌رویم. این مسائل در آموزه‌های دینی ما به‌طور اصولی بیان شده است. آشنایی بچه‌ها با این مسائل باید در وقت خودش انجام شود.

آموزش‌های صوری در مدارس

در حالی‌كه از گوشه و كنار شایعاتی مبنی بر مخالفت آموزش و پرورش از آموزش روش‌های پیشگیری از ایدز در مدارس به گوش می‌رسد،‌ اینكه این وزارت‌خانه معتقد است آموزش این مسائل برای دانش‌آموزان بد آموزی دارد و ممكن است مشكل آفرین باشد اما رویا نوری،‌ پ‍ژوهشگر اعتیاد این مسئله را از بعد دیگری می‌بیند: خود من الان برای آموزش پیشگیری از ایدز به دو مدرسه دعوت شده‌ام. ما با یكسری از حساسیت‌های آموزش و پرورش روبه‌رو هستیم؛ به همین دلیل برای خودم هم عجیب بود كه آموزش و پرورش بالاخره اجازه برگزاری این دوره را صادر كرد. البته الان این آموزش به‌عنوان یك چیز كاملا صوری در حال اجراست. معلم‌ها وقت كلاس‌شان را به ما نمی‌دهند.ما اجازه داریم در ساعت‌های زنگ تفریح با بچه‌ها حرف بزنیم. اما در مدارس استقبال خوبی از این طرح ندارند چرا كه درس‌های نظری برایشان مهم است. نوری به مشكل دیگری كه در زمینه آموزش پیشگیری از ایدز در مدارس با آن مواجه شده اشاره می‌كند و می‌گوید: مشكل بعدی هم این است كه باید اول دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد را برای این بچه‌ها برگزار می‌كردیم كه این اتفاق نیفتاده است. پیش نیاز دوره روش‌های پیشگیری از ایدز، گذراندن دوره پیشگیری از اعتیاد است. بچه‌ها اول باید پیشگیری از اعتیاد را یاد بگیرند و بعد روابط غیر استاندارد را برایشان توضیح بدهیم. به نظر نمی‌آید كه این دوره‌ها ساختار یافته و برنامه‌ریزی شده باشند،بلكه بیشتر شبیه یك انجام وظیفه سریع است.»‌ این پژ‍وهشگر اعتیاد كه مدرس دوره‌های پیشگیری از اعتیاد و بیماری‌های جنسی هم هست از تجربیاتش در مدارس و كار با دانش‌آموزان صحبت می‌كند و می‌گوید: الان آماری در مورد تعداد دانش‌آموزان معتاد نداریم. فقط در این حد بدانید كه وقتی در كلاس‌های آموزشی اعتیاد برای بچه‌ها حرف می‌زنیم، می‌بینیم كه آنها از قبل اطلاعات زیادی در این زمینه‌ها دارند. وقتی برای تدریس این مهارت‌ها به خانه‌های سلامت می‌رویم همه می‌گویند ما مهارت‌های زندگی را بلد هستیم. همه فكر می‌كنند بلد هستند در حالی‌كه به صورت عملیاتی نمی‌توانند این مهارت‌ها را در زندگیشان پیاده كنند. تنها خواندن این مهارت‌ها در یك كتاب كمكی به بچه‌ها نمی‌كند. باید یاد بگیرند كه چطور می‌شود این مهارت‌ها را در زندگی پیاده كرد. مدارس به این موضوع توجه كافی نشان نمی‌دهند.



همیشه از مشكلات عقبیم

نوری با انتقاد از دیدگاه و عملكرد آموزش و پرورش می‌گوید: مسئولان این وزارت‌خانه در یك دنیای غیر واقعی زندگی می‌كنند. این مسائل را انكار می‌كنند. ما هشت سال پیش در مورد اعتیاد زنان هشدار دادیم. توجه نكردند. امروز یكی از مشكلات كشور اعتیاد زنان، كودكان و نوجوانان است. این مسائل را در جهان امروز از دوره مهد كودك به بچه‌ها آموزش می‌دهند. الان جهان خیلی فرق كرده است. باید محتوای آموزشی از حالت شعارگونه خارج شود. ما همیشه هفت، هشت سال از مشكلات عقب هستیم. برای اینكه با ایده‌آل گرایی به موضوع نگاه می‌كنیم. آموزش و پروش ایده‌آل گرایانه می‌گوید رابطه نامشروع، اعتیاد و ایدز در مدارس كشور نداریم.این مدرس و پ‍ژوهشگر حوزه اعتیاد، عملكرد دولت فعلی در زمینه آموزش‌های پیشگیرانه در زمینه ایدز و اعتیاد را بسیار ضعیف توصیف می‌كند و می‌گوید: بچه‌ها مهارت‌های زندگی را نمی‌دانند. علت هم روش‌های تدریس فعلی است. انتقال مفاهیم به صورت تك گویی معلم برای بچه‌ها جذابیتی ندارد. سر كلاس‌ها، بچه‌ها آموزش‌های ما را مسخره می‌كنند. با بروشورها موشك درست می‌كنند و آنها را به سمت هم پرت می‌كنند. برای اینكه محتوا و روش ارائه برایشان جذاب نیست. این روش باید عوض شود. مخاطب عوض شده و روش تدریس ما هم باید تغییر كند. از نظر او بزرگ‌ترین ضربه‌ای كه نداشتن مهارت‌های اجتماعی به دانش‌آموزان وارد كرده، ناتوانی درتصمیم‌گیری است. بچه‌ها نمی‌توانند در شرایط سخت تصمیم بگیرند، تردید دارند، همیشه تردید دارند. من اسم این نسل را گذاشته‌ام نسل مردد. این نسل نمی‌تواند راه درست را ازغلط تشخیص بدهند.

سند تحول، آرمانی است

جواد هروی، نایب رئیس اول كمیسیون آموزش مجلس نیز در مورد رویكرد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به آموزش مهارت‌های اجتماعی، به تهران‌امروز می‌گوید: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به شكل آرمانی است و هنوز عملیاتی نشده است. اما ارتقای كیفی زندگی دانش‌آموزان و نگاه‌های آسیب‌شناسانه در این سند دیده شده است.

فرهاد بشیری، یكی دیگر از اعضای كمیسیون آموزش هم در این باره به تهران‌امروز می‌گوید: «این سند جامع است و همه موارد را در نظر گرفته است. مهارت‌های اجتماعی بسیار مهم هستند. دانش‌آموز به سن مشخصی كه رسید باید بتواند با جامعه تعامل برقرار كند. براساس برنامه درسی ملی، باید كتاب سلوك زندگی هم تدوین شود. باید بتوانیم مهارت «نه» گفتن را به دانش‌آموزان بیاموزیم. این كتاب‌ها بر اساس پایه‌های مختلف و نیازهای دانش‌آموزان هر مقطع تدوین می‌شود و از مهر سال آینده در برنامه درسی مدارس قرار می‌گیرد.» آموزش مهارت‌های اجتماعی چه در مدارس و چه در جامعه امروز تبدیل به یك مد اجتماعی شده است. مسئولین با بررسی‌های كارشناسی به این نتیجه رسیده‌اند كه اضافه كردن یك كتاب درسی با عنوان سلوك زندگی می‌تواند مشكل را ریشه كن كند. كارشناسان هم معتقدند با درس و كتاب و نمره نمی‌شود به كسی مهارت‌های اجتماعی یاد داد. این وسط دانش‌آموزان مانده‌اند و نسلی كه به قول جعفر بای به خاطر كم‌كاری آموزش و پرورش در این زمینه، سوخت. جوان‌هایی كه معتاد شدند؛ خانواده‌هایی كه به سال نكشیده از هم جدا شدند و طلاق كه شد آفت زندگی امروز جوان ها. ظاهرا موضوع زیادی پیچیده است. اما می‌شود كمی هم ساده‌تر نگاه كرد.

 بچه‌هایی كه از كلاس اول ابتدایی مجبورند توی ساختمان‌های تنگ و تاریك و بدون آفتاب، درس بخوانند. بچه‌هایی كه به بهانه كمبود فضای آموزشی، 12 سال سه نفره،‌تنه به تنه، روی نیمكت‌های مدارس می‌نشینند و هیچ حریم خصوصی برایشان در نظر گرفته نشده. مدارسی كه بیشترشان یادشان رفته با آدمیزاد طرف هستند و كرامت انسانی بچه‌ها را رعایت نمی‌كنند؛ آینده معلوم است دیگر. تعدادی از كارشناسان حوزه آموزش مهارت‌های اجتماعی هم، بزرگ‌ترین مشكل آموزش و پرورش در اجرای برنامه‌های روزآمد و منطبق با نیازها و مشكلات جامعه دانش‌آموزی را حراست زدگی این وزارت‌خانه می‌دانند؛ اما ظاهرا طی این سال‌ها هیچ وزیری نتوانسته از پس این مشكل بر بیاید. در حالی‌كه وزارت‌خانه آموزش و پرورش با مشكلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌كند و هیچكس نیست كه به داد مشكلات معلمین و دانش‌آموزان برسد، وزیر آموزش و پرورش از حضور قطعی خودش در انتخابات خبر داده است. قائم‌مقام سازمان دانش‌آموزی كشور در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا اعلام كرد:‌ با توجه به درخواست‌های فرهنگیان، مسئولان و توده مردم، به‌نظر می‌رسد حضور حاجی‌بابایی در انتخابات قطعی است. البته هنوز كسی به این پرسش پاسخ نداده است كه آقای وزیر كه از پس حل مشكلات یك وزارت‌خانه برنیامد، چطور می‌خواهد مشكلات یك كشور را حل كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha