در حالی که همه صنفها، تعرفههای مصوب خود را دارند، جامعه پزشکی و پیراپزشکی از همین کمترین حق هم برخوردار نیست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ سالهاست که زیرساختهای سنتی دیگر پاسخگوی این اجتماع نیستند و زیرساختهای مدرن نیز هنوز آنگونه که باید و شاید در آن پدید نیامدهاند. اخلاق و انسانیت در این گذار پرگزند به چالش و کشمکش کشیده شدهاند تا در سایه اپیدمی اختلال بحران هویت، فقط آزمندی و مالاندوزی باارزش بماند. جامعهای که به اینسان به فرمانروایی غرایز تن بدهد، خواسته و ناخواسته درگیر و دچار نمونههایی که جناب پوراحمد در نوشتار خود به آن اشاره و بیان داشتهاند، میشود. در اجتماعی که بزرگان بهظاهر دنیاگریز آن در پی ثروت و قدرت با هر شیوه ممکن ره میپویند، همگان در جستوجوی آز و مال و خانه آنچنانی و خودرو اینچنانی راه و بیراهه میجویند. یک دسته از این همگان، پزشکان و پیراپزشکان هستند. صنفها و ساختارهای دیگر هم این چنیناند. تا هفت نسل خانواده پدری من در اسپهان پزشک و حکیم و جراح بودهاند. شادروان دکترمیرزا احمدخانمحیی نخستین بیمارستان امروزی را در خیابان شاه سابق(طالقانی امروز) بنیان نهاد.
من ایشان را به چشم خود ندیدهام اما بسیاری از پزشکان قدیمیزاده سالهای پایانی سده 13 و سالهای آغازین سده 14خورشیدی را از نزدیک دیدهام. به باور من، بیگمان بسیاری از پزشکان امروز این مرز پرگزند، چه از لحاظ دانش نظری و چه از لحاظ کارکرد عملی، اگر از گذشتگان خود برتر نباشند، کمتر هم نیستند. گواه این سخن من واقعیتی به نام «گردشگریدرمانی» است که نه فقط از کشورهای همسایه و خاورمیانه، بلکه هممیهنانمان در اروپا، کانادا، آمریکا و اقیانوسیه را دربرمیگیرد. اگر به واقع کارکرد پزشکان ما در قدوقواره و چارچوب «تراژدی» بود، بیگمان نمیبایست میهنمان میزبان و پذیرای این همه مسافر در جستوجوی درمان باشد. بسیاری از همین پزشکان، دندانپزشکان، داروسازان و دامپزشکان این سرزمین همانانی هستند که در پی مهاجرت و تجدید مدارکشان در اروپا، کانادا، آمریکا و اقیانوسیه در سرزمین غربت قدر میبینند و بر صدر مینشینند. چگونه پزشکان و پیراپزشکانی که به گفته جناب پوراحمد، در ایران اهمال و اغفال میکنند و ره خطا میپویند، در کشورهای پیشرفته این گویگردان، چنین نمیکنند و ره صواب میجویند؟!
آیا یکی از دلایل، این واقعیت نیست که جامعه پزشکی در کشورهای پیشرفته از تعرفههای واقعبینانه دستمزد برخوردار است و بیشتر درآمد خود را نه از بیمار که از بیمه میستاند؟ سالهاست از کودکی به آرایشگاه رفتهام اما در این چهاردهه عمر خود ندیدهام که هیچ آرایشگری در تهران و شهرستان با نرخ مصوب صنف و اتحادیه، دست به قیچی برد! اما آیا این اضافه پولی که آرایشگر از مشتری میگیرد، همان پول «زیرمیزی» نیست که جراح پیش از دست به چاقو شدنش از مشتری میستاند؟ آری، جناب پوراحمد عزیز، اجتماع هنوز جامعهنشده ما دهههاست جنگل شده است؛ جنگلی از جنس آسفالت و سیمان که در آن، «دیو و دد آزگر نباشی، دامی به کام بیش نخواهی بود.» فلسفه و آموزه بسیاری در این اجتماع آن شده که «بخور تا خورده نشی، ...». تراژدی هولناک، تراژدی «زندگی» است؛ زندگی راستین در این مرز پرگزند دهههاست فراموش شده و معنویت در سایه مادیگرایی افسارگسیخته به کلی رنگ باخته است. این معنویت باختگی فقط مختص صنف پزشک نیست.
بازرگانان، مدیران، پهلوانان، قهرمانان، آموزگاران، سینماگران، هنرمندان و همه و همه درمانده و درگیر آن شدهاند. آیا کمگذاشتن آموزگار از تدریس دبیرستانی و سنگتمامگذاشتن در تدریس خصوصی، همان مشروط ساختن تدریس به پرداخت پول «زیرمیزی» نیست؟! و این در حالی است که هنوز بسیاری از پزشکان، بیماران تهیدست خود را به رایگان ویزیت و حتی جراحی میکنند. هیچ پزشک و پیراپزشکی منکر این واقعیت نیست که جامعه پزشکی ایران با کاستیها و ناراستیهایی روبهرو است - که افزایش افسارگسیخته آمار سزارین و کاهش بیش از اندازه زایمان طبیعی یکی از نمادها و نشانهای آن است - اما به واقع کدام صنف این مرز پرگزند، کاستی و ناراستی ندارد؟!
در حالی که همه صنفها، تعرفههای مصوب خود را دارند، جامعه پزشکی و پیراپزشکی از همین کمترین حق هم برخوردار نیست. در پرداخت مالیات هم زرگر و بازرگان به اندازه پزشک از سهم درآمد خویش نمیپردازند. به واقع کدام سوپراستار سینما و ورزش - که رومیزیها و زیرمیزیهای چندین و چند میلیون تومانی و گاه چندمیلیاردتومانی دارند - همچون پزشکان مالیات پرداخته است؟!؟ بیگمان هیچ چیز نمیتواند جایگزین پیگیریهای مردم در پاسداشت حقوق خودشان شود. امید که به خواست ملت و پشتیبانی و یاری مسوولان گذار تاریخی از تراژدیهای این مرز پرگزند، کمگزندتر از اکنون انجام شود.
نظر شما