بین 10 تا 15 هزار پزشك، شغل طبابت را رها كرده و به مشاغلی چون فروش موبایل و مسافركشی روی آوردهاند تا درمان برای شهروندان و ساكنان روستاها و شهرهای محروم اكسیری نایاب شود.
«دكتر داریوش طاهرخانی»، عضو شورای عالی نظام پزشكی در گفتوگو با تهرانامروز این ماجرای عجیب را نتیجه بیتوجهی سیاستگذاران به واقعیتها و همچنین عدم وجود امنیت شغلی برای پزشكان، بهویژه پزشكان عمومی میداند. دكتر محمدمهدی گلمكانی مدیركل سلامت شهرداری تهران هم تاکید میکند که دولت آینده باید برنامهای جامع برای حل مشکل جامعه پزشکان و بیمارانی که امروز بیش از 80درصد هزینه های درمان را از جیب می پردازند، داشته باشد.
دانشجوی پزشكی بیكار، خطرناك است
به گفته طاهرخانی دولتها موظف هستند بهگونهای برنامهریزی كنند كه متناسب با نیاز جامعه نیروی انسانی، دانشآموخته كارآمد تربیت شود. طاهرخانی میگوید كه در حال حاضر جمعیت پزشكان عمومی در ایران بهگونهای است كه به ازای كمتر از هر 1000 نفر، یك پزشك عمومی در كشور وجود دارد. اما این تعداد توزیعی مناسبی ندارند. برای همین، هم با معضل پزشكان بیكار روبهرو هستیم و هم مناطق محروم ما از كمبود پزشك رنج میبرند. براساس آمارهای «ایرج خسرونیا» رئیس جامعه پزشكان متخصص داخلی ایران، در حال حاضر در روستاها به ازای هر چهار هزار نفر یك پزشك و در شهرها به ازای هر دو هزار نفر یك پزشك داریم، این در حالی است که باید نسبت به جمعیت به ازای هر هزار نفر یك پزشك وجود داشته باشد.
«دكتر كاظم عباسیون» عضو هیات رئیسه جامعه جراحان ایران هم هشدار میدهد كه هر 15 مورد معاینه بیوقفه بیماران توسط یك پزشك، میزان خطا در معاینات بعدی را 30 درصد افزایش میهد. از سوی دیگر باقر لنکرانی وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشكی مدتهاست كه یك آژیر خطر بزرگ را به صدا درآورده است كه البته راهحلی برای آن پیدا نشده است: «من معتقدم دانشجوهای بیكار علوم پزشكی میتوانند خطرناك باشند چون میتوانند هزینه تحمیل كنند به نظام سلامت و بیمهای و میتوانند مخل باشند. برای همین باید مواظب این گلوگاه باشیم.»
پزشكان امنیت شغلی ندارند
«طاهرخانی» مدیركل امور پروانههای كشور، عدمامنیت شغلی بهواسطه اجرای طرحهای شتابزده را یكی از دلایل بیكاری پزشكان و رویآوری آنها به مشاغل دیگر میداند و میگوید: «از آنجاییكه متولی نظام سلامت و سیاستگذار حوزه بهداشت و درمان، وزارت بهداشت است، بنابراین باید بهگونهای برنامهریزی نمایند كه دانشآموختگان گروههای مختلف پزشكی ناگزیر به پرداختن مشاغل دیگر نشوند.
براساس آمارهای او، از 80 هزار نفر خانواده پزشكان عمومی، تنها حدود 50هزار نفر در مشاغل حوزه بهداشت و درمان در خط اول ارائه خدمت به بیماران هستند. نزدیك به 10 الی 15 نفر از آنها نیز به استخدام سایر دستگاه درآمدهاند. افراد باقی مانده هم به مشاغل دیگری روی آوردهاند. دكتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشكان متخصص داخلی ایران هم میگوید: «تنها 10 درصد پزشكان درآمد خوبی دارند و 40 درصد میتوانند مخارجشان را تامین كنند اما 50 درصد بقیه كه اكثر آنها پزشكان عمومیاند دچار مشكل هستند.» پزشكانی كه به گفته خسرونیا به كارهایی همچون موبایل فروشی، بنگاه مسكن و مسافركشی روی آوردهاند. به گفته ایرج خسرونیا اغلب پزشكان در مناطق دور از پایتخت وضعیت معیشتی خوبی ندارند بهطوری كه برخی از آنها در روز دو نفر مریض هم برای ویزیت ندارند. بیشترین آمار بیكاری هم دامنگیر پزشكان عمومی است كه سهچهارم اعضای جامعه پزشكی كشور را شامل میشوند. البته همین مسئله هم یكی از دلایلی است كه پزشكان ترجیح میدهند به جای رفتن به مناطق محروم، به شغل دیگری مشغول شوند.
بی توجهی به زیرساختها
«دكتر محمدمهدی گلمكانی» مدیركل سلامت شهرداری تهران كلید حل این معضل را در مدیریت كلان كشوری میداند كه براساس یك چشمانداز تعریف شود. به گفته او برای رسیدن به نتیجه مطلوب كه در آن هم بیمار به درمان خود برسد و هم پزشك در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد باید جزء به جزء برنامه توسعه چهارم مورد ارزیابی قرار بگیرد. برنامهها به سمتی برود كه هم در آموزش رشتههای پزشكی و رشتههای مرتبط با پزشكی، نیروهای خبره تربیت شود و هم امكانات پزشكی در همه مناطق كشور به صورت عادلانه توزیع شود. او تاكید میكند: «باید ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی بر اساس نیازهای واقعی و نوع ارائه خدمات شكل بگیرد. توزیع نیروی انسانی براساس شأن و منزلت افراد انجام گیرد. به عبارتی دیگر امكانات رفاهی و حداقل معیشتی در مناطق محروم پیشبینی شود تا نابسامانیهایی كه به دلیل این بیتوجهیها اتفاق افتاده، رفع شود.» گلمكانی اعتقاد دارد كه كشور در بخشهای زیادی دچار نابسامانی است: «الان در بحث ترافیك هم همین ماجراست. دستگاههایی كه تولید خودرو را به عهده دارند بدون توجه به وضعیت حمل و نقل، تولیدات جدید را وارد شبكه میكنند. در نهایت هم به آلودگی هوا منجر میشود و سلامت جامعه را تحت شعاع قرار میدهد.»
اما و اگرهای پزشك خانواده
كسی شك ندارد كه اگر طرح پزشك خانواده، درست اجرا میشد، میتوانست كشتی به گل نشسته نظام درمان كشور را به ساحل سلامت برساند. اما منتقدان اعتقاد دارند كه با اجرای شتابزده، این طرح نه تنها به سر منزل مقصود نرسید كه باعث بیكاری بسیاری از پزشكان شد. طاهر خانی هم «نظام ارجاع» را یكی از اصول مترقی در نظام سلامت دنیا میداند اما اعتقاد دارد آن چیزی كه در سالهای اخیر تحت عنوان برنامه پزشك خانواده در شكلهای مختلف در ایران به مرحله اجرا رسید، نیازمند اصلاحات فراوانی است. او اعتقاد دارد كه در هیچ از مراحل تدوین و تصویب برنامه پزشك خانواده، از نظرات كارشناسی جامعه پزشكی استفاده نشد. در نهایت برنامه به سمتی رفت كه نه تنها نسخههای مختلف برنامه پزشك خانواده، توفیقی برای نظام سلامت كشور به همراه نداشت،بلكه مردم و جامعه پزشكی را در معرض آزمون وخطا قرار داد.
بیكاری پزشكان بعد از اجرای پزشك خانواده
طاهرخانی اعتقاد دارد كه اجرای پزشك خانواده بدون توجه به شرایط پزشكان عمومی، باعث شد تا بسیاری از پزشكانی كه در استانهای محل اجرای پزشك خانواده، خدمت میكردند، دچار چالشهای فراوان شوند. او میگوید: «ما نباید فراموش كنیم كه در سالهای گذشته قبل از آنكه متولیان نظام سلامت به این نتیجه برسند كه با اجرای برنامههایی نظیر پزشك خانواده، آحاد مردم كشور در اقصا نقاط كشور را تحت پوشش خدمات درمانی قرار دهند، گروهی از همكاران پزشك، برای ارائه خدمت به مناطق كمتر برخوردار رفتند. آنها با محروم نمودن خود و خانواده خود از بسیاری از امكانات رفاهی و اجتماعی شهرهای بزرگ، خدمت در مناطق محروم را انتخاب كردند. اما اجرای شتابزده پزشك خانواده،این پزشكان را در چالش قرار داد و ناگریز شدند، حاصل تلاش چندین ساله خود را رها نمایند و به شهرهای بزرگ مهاجرت كنند. البته او اعتقاد دارد بیانصافی است اگر عدم ثبات شغلی همكاران پزشك عمومی را تنها به اجرای پزشك خانواده ربط بدهیم اما هم او و هم بسیاری دیگر از جامعه پزشكان اعتقاد دارند پزشك خانواده نه تنها نتوانست نظام سلامت را در روستاهای اجرا شده سامان دهد كه به بیكاری گروهی از پزشكان كه خود به مناطق محروم رفته بودند،منجر شد.
دولت سلامت محور
او شرایط حال حاضر نظام پزشكی را هم نتیجه بیتوجهی به زیرساختها و وضعیت حقوقی واقتصادی مردم و پزشكان میداند. به اعتقاد گلمكانی دستگاههای درگیر از جمله سازمان نظام پزشكی و وزارت بهداشت هم نتوانستند برنامهها را به سمتی ببرند كه باعث تقسیم عادلانه سلامت در جوامع مختلف كشور بشود. گلمكانی راه حل عبور از این معضل را روی كارآمدن دولتی میداند كه بتواند باعث دسترسی عادلانه تمام هموطنان به خدمات پزشكی شود تا درنهایت رابطهای منطقی بین هزینههای سلامت و درآمد مردم بهوجود بیاید. او شرایط نظام سلامت امروز را غیر منطقی میداند و میگوید: «لذا دولت آینده باید دولت سلامت محور، دور از هرگونه شعاری باشد.» او میگوید: «مقام معظم رهبری، سلامت را مسئله درجه یك كشور میداند و برهمین اساس باید دولتی شكل بگیرد كه به این نكته باور قلبی داشته باشد و از همه ظرفیتهای كارشناسی و زیرساختی برای رسیدن به افق استفاده كند.»
زمینه ماندگاری پزشكان
طاهرخانی هم مانند بسیاری از كارشناسان پذیرش زیاد دانشجو در رشتههای پزشكی را یكی از دلایل بیكاری پزشكان میداند. از سوی دیگر اعتقاد دارد كه مشوقهای لازم برای حضور پزشكان در مناطق محروم به وجود نیامده است. به اعتقاد طاهرخانی باز كردن یك مطلب در كلانشهرها و شهرهای بزرگ، ارزانتر از مناطق محروم است. طاهرخانی برای مثال میگوید: «نگهداری و تعمیرات تجهیزات پزشكی در مناطق محروم چون حمایت و پشتیبانی ندارند از شهرهای بزرگ هزینهبرتر است.» به اعتقاد او این مسئله در تعرفهگذاری كشور و سایر سیاستگذاریهای نظام سلامت همیشه مغفول مانده تا در نهایت هم پزشكان بیكار بمانند و موبایل فروشی را به طبابت در مناطق محروم ترجیح دهند. از سوی دیگر بیماران شهرستانی یا باید با دردهای خود كنار بیایند یا هزینههای بسیار زیادی صرف آمدن به شهرهای بزرگ كنند تا در نهایت از این رفت و آمدها هم خسته شوند و خود را به دست سرنوشت بسپارند.
نظر شما