بازار دروغ و تزویر این روزها در ارتباطات روزمره آنقدر داغ شده كه كارشناسان میگویند در جامعه ایرانی كار به جایی رسیده كه به نظر به نظرمیرسد انگار اگر دروغ گفته نشود، نمیتوان صبح را شب كرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ نردبانی كه نه در دین اسلام جایگاهی دارد و نه در فرهنگ اجداد ایرانی ما. همین است كه جامعهشناسان زنگ خطر نابودی سرمایه اجتماعی در جامعه ایرانی را به صدا درآوردهاند. به گفته دكتر افسر افشارنادری، جامعهشناس و دكترای مدیریت فرهنگی: «وقتی برنامهریزیهای انجام شده در جامعهای از واقعیتها و نیازها فاصله داشته باشد، افراد از خود واكنشی به نام دروغگویی نشان میدهند یا تزویر میكنند چرا كه راستگو نبودن و عدم رعایت ارزشهای اخلاقی در چنین جامعهای كاركرد دارد.»
زیر آب زنی، معضل امروز ایرانیها
تا همین چند نسل پیش در هر فامیل، افراد زیادی بودند كه سینه آنان صندوقچه اسرار بود. از غصه تنهایی تا داستان دلخوریها و دعواها را با آب و تاب میشنیدند و همان جا دفن میكردند. اتفاقی كه این روزها كمتر صورت میگیرد. حتی شاید افراد به كنكاش در امورات دیگران میپردازند تا اصطلاحا روزی «زیرآب» او را بزنند و تا فرد به خودش میآید میبیند یا آبرویش ریخته شده و خجالت میكشد جلوی در و همسایه سرش را بلند كند یا كارش را از دست داده است. همین تغییر رویه سبب شده تا آبروریزی و پردهدری بشود نقل مجلس ایرانیها! دكتر محسن فرمهینیفراهانی، رفتارشناس و عضو هیات علمی دانشگاه شاهد در گفتوگو با تهران امروز میگوید: «ریشهشناسی این آسیبها كه رشد چشمگیری در جامعه دارد را باید در سطوح مختلف جامعه انجام داد. اما میتوان عقده حقارت و خودكم بینی، جذب مخاطب برای نیل به اهداف شخصی، ترس از دست دادن مقام و دشمنی و حسد را از جمله دلایل این رفتارها دانست. البته بیشتر این رفتارها از روی نادانی و ناآگاهی صورت میگیرد و افراد عمدتا نمیدانند با این رفتارها چه آسیبی به جامعه میزنند و تنها نفع فردی خود را در نظر میگیرند.»
این استاد دانشگاه با اشاره به بیاخلاقیهایی نظیر پردهدری و دروغگویی در سطوح بالای جامعه، ادامه میدهد: «باید نهادهای نظارتی از نظارت بر سازمانها و موسسات در جامعه گرفته تا سطوح بالایی جامعه با جدیت بیشتری عمل كنند. مثلا اگر در ارزیابیها اخلاق مداری اصل باشد و عدول از اخلاق نمره منفی بهدنبال داشته باشد و حتی باعث اخراج افراد یا از دست دادن موقعیت آنها شود، قبح ریاكاری و پردهدری در جامعه نمیشكند.» او معتقد است: «براساس فرمایشات امیرالمومنین در نهجالبلاغه هم حاكمان از مردم تاثیر میگیرند و هم مردم از حاكمان. چون هر دو طرف در مقابل هم وظایف و حقی دارند. بنابراین این صفات هم از سطوح پایین به سطوح بالای جامعه منتقل میشود و هم برعكس آن صادق است.»
به گفته او «سه ضلع خانواده، نظام آموزشی و رسانهها در الگوسازی و روند جامعهپذیری افراد خانواده نقش مستقیم دارد.» سه ضلعی كه گویا پای آنها در جامعه ایرانی لنگ میزند. دكتر فرمهینیفراهانی میگوید: «در برخی كشورها كه حتی مانند ما از غنای تعلیمات دینی برخوردار نیستند، در نظام آموزشی، تربیت شهروند را مدنظر قرار میدهند. به آنها از دوران مدرسه تامل و بردباری، ضرورت راستگویی، مسئولیتپذیری در جامعه و احترام بهحقوق دیگران را میآموزند.» او ادامه میدهد: «بنابراین در جامعه امروز نخست نیازمندیم نظام آموزشی را تقویت كنیم چون از دو طریق مستقیم و غیرمستقیم (خانواده) بر افراد جامعه اثرگذار است.»دكتر فرمهینیفراهانی ادامه میدهد: «پیامد درست عمل نكردن این سه ضلع در اعماق جامعه رسوخ میكند. سلامت روانی جامعه را خدشهدار كرده و به سرمایه اجتماعی آسیب میزند.»
سرایت بداخلاقیها از سطح كلان به خرد
اما دكتر افشار نادری معتقد است كه دروغ، تزویر و پردهدری همیشه از سطح كلان جامعه به سمت خرد كشیده میشود. او میگوید: «مثلا وقتی در جامعه دیده میشود كه شك و شبهه درباره مدرك تحصیلی فلان مدیر وجود دارد اما با آن برخورد نمیشود، خب سایرین نیز به سمت دروغ كشیده میشوند. اما اگر دروغگو در هر پست و مسندی مجازات میشد، امروز ما شاهد دروغگویی در سطوح خرد جامعه؛ آن هم به این گستردگی نبودیم.»
دكتر افشار نادری پیامدهای این رفتارهای نادرست را اینگونه تشریح میكند: «از پیامدهای آنكه كاملا در جامعه ایرانی محسوس است، بیاعتمادی به افراد است. افراد در چنین جامعهای از خود بیگانه میشوند. یعنی ایرانی هستند و در این جامعه زندگی میكنند اما خود را متعلق به جامعه نمیدانند. به سوی فردگرایی تمایل دارند و در هر كاری تنها افزایش سود خودشان را مدنظر قرار میدهند. در اینجا هم برای بالا بردن منفعت خود بازهم دروغ میگویند. ما در جامعه با افرادی روبهرو میشویم كه با یكدیگر دوست نیستند. بیاعتمادی در جامعه یعنی از بین بردن سرمایه اجتماعی. وقتی بیاعتمادی حاكم باشد، دیگر افراد جامعه با هم متحد نیستند. هر كسی ساز خودش را میزند و فردگرایی بارزترین شاخصه این جامعه است. چیزی كه امروز ما به وضوح در جامعه ایرانی میبینیم. اگر نتوانیم اعتمادسازی كنیم، دیگر تن به راستگویی نمیدهیم.»
او ادامه میدهد: «هر عنصری كه كاركرد داشته باشد جای خود را در میان جامعهپیدا میكند. با این مقدمه باید گفت كه این رفتارها در جامعه ما كاركرد دارد و به همین دلیل جای خود را پیدا كرده است، مثلا اگر در بسیاری از موارد راست بگویید به اصطلاح كارتان راه نمیافتد. اما در جامعه امروز ایرانی به این صفات مزد اختصاص یافته است. در حالی كه در بسیاری از جوامع به صداقت و درستكاری امتیاز میدهند اما در بسیاری از جوامع فرد دروغگو و كسی كه پردهدری و آبرو ریزی كرده، طرد میشود.»
او در بیان راهكار برای برون رفت از این معضل میگوید: «باید در قوانین فرهنگی تجدیدنظر كرد. همانطور كه گفتم تغییر قوانین فرهنگی كار یك روز و دو روز نیست.
همانطور كه جامعه طی یك روز و دو روز به این معضل دچار نشده، باید محدودیتهای غیرضروری را تا جاییكه امكان دارد از بین ببریم. دوم اینكه اجرای قانون را در اولویت قرار دهیم. اگر فردی كه میخواهد استخدام شود بداند قانون برای همه متقاضیان بهطور یكسان اعمال میشود دلیلی برای دروغگویی ندارد! تنها چارهاش داشتن قوانینی در این باره است. علاوه بر آن باید این قوانین بهطور كامل برای همه افراد بهطور مساوی به عرصه اجرا گذاشته شود.»
اما این همه ماجرا نیست. او میگوید: «از طرف دیگر باید برای فرهنگسازی نیز برنامه داشت. باید معیارهای انسانی را برای جامعه به ارزش تبدیل كرد. این درست منطبق بر دین ماست. مبارزه با دروغ و پردهدری برای جامعه خرجی كه ندارد هیچ، اگر بتوانیم فایده راستگویی و درستكاری را فرهنگسازی كنیم و هزینه این صفات نادرست را برای مرتكبان آن بالا ببریم، خواهیم دید كه مردم به سوی درستكاری حركت میكنند چرا كه دیگر به آنها مزد تعلق نمیگیرد و آن كاركرد از آن گرفته شده است.»
نظر شما