جنگلهای كشور مساحت بسیار اندكی از سرزمین ایران را تشكیل میدهند؛ مساحتی كه میتوان به جرات گفت با وسعتی 8/8 درصدی كل كشور، یك دهم وسعت خاك كشور هم محسوب نمیشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ؛ جنگلهای پراكندهیی هم در سطح كشور وجود دارند كه در مجموع مساحت كل جنگلهای كشور را ارتقا میدهند. این پوششهای جنگلی پراكنده هم باعث نمیشود كه ایران از لیست كشورهای كمپوشش جنگلی خارج شود. جنگلها در كشورهای در حال توسعه همیشه مورد تهاجم محیط زیستستیزان بوده و هست، از مردم عادی و شكارچیان شامل این قشر میشوند تا مدیران محیط زیستی. تخریب جنگلها در راستای مباحث توسعه شهری و روستایی و تغییر كاربری این اراضی، سریالی است قدیمی كه هنوز هم ادامه دارد.
بر اساس آمار اعلام شده درباره جنگلهای كشور، حجم سرپای جنگلهای شمال كشور، حدود 400 میلیون متر مكعب و جنگلهای خارج از شمال حدود 200 میلیون مترمكعب برآورد شده است همچنین كارشناسان ارزش اقتصادی جنگلهای كشور را 300 هزار میلیارد ریال برآورد كردهاند. این در حالی است كه سرانه جنگل در كشور 18/0 هكتار است و سرانه جهانی جنگل 8/0 هكتار. مقایسه این آمار ضرورت توجه به حفظ، احیا و توسعه جنگلهای كشور را نشان میدهد. در همین راستا سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری كشور طرحها و برنامههای متعددی را تاكنون اجرا كرده یا در دست اجرا دارد تا ضمن كاهش فشار و جلوگیری از برداشت بیرویه، اقدام به حفاظت و احیای جنگلها كند. اما در بین 56 كشور دارای جنگل، ایران رتبه چهل و پنجم را داراست، این گفته مدیركل منابع امور جنگلی سازمان جنگلها است. او معتقد است بر اساس این آمار ایران جزو كشورهایی با پوشش كم جنگل محسوب میشود.
كامران پورمقدم با استناد به ماده 15 قانون افزایش بهرهوری اعلام كرده است كه باید تا سال 1399، شش میلیون هكتار به سطح جنگلهای كشور افزوده شود. وی با تاكید بر لزوم افزایش سرانه جنگل در ایران، اظهار كرد: «سرانه جنگل در كشور ما تنها 2/0 درصد است، درحالی كه این سرانه در سطح جهان به 8/0 درصد میرسد. بر اساس آنچه قانون برای افزایش پوشش جنگلی تعیین كرده، طرحی را تهیه كردهایم كه 50 درصد آن به صورت مشاركتی با مردم و سایر دستگاهها و 50 درصد آن نیز توسط سازمان جنگلها انجام میگیرد. طرحهای سازمان جنگلها شامل طرحهای جنگلكاری، بیابانزدایی و آبخیزداری میشود كه علاوه بر آن برای توسعه مشاركت مردم تسهیلاتی را به آنها اعطا میكند.»
به گفته وی تمام بخشهای دولت از جمله شهرداریها، نیروهای مسلح، وزارت راه و شهرسازی، بسیج سازندگی، وزارت آموزش و پرورش و وزارت كشور موظف شدهاند برای توسعه فضای سبز و پوشش جنگلی اقداماتی را انجام دهند و حتی با برخی از این سازمانها، تفاهمنامههایی نیز امضا شده است. جنگل ابر از قدیمیترین جنگلهای ناحیه مركزی ایران، جنگلی هیركانی محسوب میشود.
بحث احداث جاده در این جنگل كه قرار بود چهار سال پیش ثبت جهانی شود و حفاظت از آن توسعه یابد، بحثی امروزی است، بحثی كه مدیران متولی این حوزه قصد هیچ گونه عقبنشینی ندارند وحتی زمانی كه آذربایجان میخواست برای ثبت جهانی جنگلهای هیركانی اقدام كند و فعالان محیط زیستی اعتراض داشتند كه بخش عمدهیی از این جنگلها در خاك ما قرار دارد و از سازمان جنگلها و محیط زیست خواستند كه برای ثبت اقدام كند، به در بسته خوردند، دری كه نه تنها هنوز كه هنوز است باز نشده، بلكه در بخشی از این جنگلها جادهیی در حال احداث است كه بسیاری از گونههای با ارزش منطقه را از بین خواهد برد.
سیاستهای حفاظتی به جای بهرهبرداری
جنگلها مدتهاست دچار رویكرد بهرهبرداری مدیران شدهاند؛ رویكردی كه باید حفاظتی باشد و به جای تخریب جنگلها و كاشت دوباره نهال، درصدد حفاظت از این سرمایههای زیستی اقتصادی باشند. راهكاری كه گیاهشناس دانشگاه تهران آن را تنها راه موجود برای حفظ اندك جنگل باقی مانده میداند. حسین آخانی با مخالفت با جنگلهای دست كاشت، آن را راهحل حفظ رویشگاهها نمیداند.
او كه رویكردی حفاظتی در این زمینه دارد به «اعتماد» گفته است: «اینكه چه حجم جنگل در ایران تخریب شده است، نظری متفاوت است. آنچه مشخص است این است كه حجم تخریب جنگلها چه در شمال و چه در منطقه غربی كشور بسیار مشهود است، این بحث هم درباره جنگلهایی است كه ارزش چوب دارند و مواردی چون قطع درختان و فروش آنان و حتی قاچاق آنان پیش میآید و هم درباره جنگلهایی كه به خاطر گسترش شهرها و تغییر كاربری درآنها ویلاسازی میشود. چرای دامها هم از عواملی است كه در رویشگاههای زاگرس به وفور دیده میشود و بهشدت به منابع طبیعی منطقه آسیب وارد میكند.
اما آنچه از همه این عوامل مهمتر است، تغییر نظام هیدرولوژیكی كشور است كه در سالهای اخیر بهشدت در حال وقوع است. آنچه باعث ادامه حیات زاگرس و البرز میشود، رودخانههایی است كه در اطراف آنها جریان دارند، این رودخانهها همچون رگهای خون به كالبد این رشته كوهها حیات میدهند. مسلم است كه در سالهای اخیر با گسترش سدسازی، توازن هیدرولوژیكی این مناطق به هم خورده است و جنگلها دچار آسیب شدهاند.» این كارشناس محیط زیست با تاكید بر اینكه جنگلهای دست كاشت نوعی آسیب به محیط زیست محسوب میشود، ادامه داد: «من موافق جنگلهای دستكاشت نیستم، كاشت گونههای غیربومی در مناطق جنگلی خود نوعی تخریب است، اعتقاد من حفاظت از جنگلهاست. كشور ما در كمربندی بیابانی واقع شده است، اگر نگاه اقتصادی هم داشته باشیم متوجه میشویم كه به راحتی نباید اجازه تخریب این مناطق را بدهیم.»
وی با نگاه گردشگری به این مناطق گفت: «اگر به كشورهای جنوب خاورمیانه نگاهی بیندازیم میبینیم كه این كشورها تماما بیابانیاند، ما میتوانیم با توسعه مناطق جنگلیمان از آنها برای جذب توریست خارجی و همسایگانمان استفاده كنیم. در این راستا باید دولتمردانمان را مجاب كنیم كه دست از بهرهبرداری این منابع بردارند، و در كنار آن با آموزش به مردم خصوصا مردم محلی و ایجاد فرهنگ حفاظت از منابع خدادادی، شاهد تخریب كمتر رویشگاههایمان باشیم.» آنچه مشخص است این است كه تب جنگلهای دستكاشت در سالهای اخیر بالا رفته تا شاید به نوعی تخریب جنگلهای هیركانی كه به عصر یخبندان میرسد را پوشش دهد و شاید هم از لحاظ اقتصادی تغییر كاربری و تبدیل این اراضی به اراضی مسكونی به صرفهتر باشد. مهم این است كه تا آن روز جنگلی باقی نمیماند و در حال رقابت با عراق و عربستان بر سر اراضی بیابانی هستیم.
نظر شما