به گزارش سلامت نیوز به نقل از خورشید ؛ کارشناسان امور اجتماعی بر این باور هستند بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان که اتفاقا بیش از دیگر جوامع درگیر چنین بحرانهایی هستند با تکیه بر تازهترین دستاوردهای صنعتی و فناورانه خود، تلاش میکنند تا پردهای بزرگ روی این چنین بحرانهایی بکشند. شاید بهتر باشد درباره فروپاشی خانواده در دنیای صنعتی و توسعهیافته به جای استفاده از عبارت «مشکل اجتماعی» از اصطلاح «بحران پیچیده اجتماعی» استفاده کنیم. تا مدتها صحبت از طلاق بهعنوان اتفاقی که پایههای مستحکم هر جامعهای را سست و درنهایت نابود میکند، میشد و در چند دهه اخیر متمم نگرانکنندهای به نام «کودکان تکوالد» هم به آن اضافه شده است. آمریکا بهعنوان کشوری که درباره آن ادعای توسعه صنعتی و فناورانه در بالاترین سطوح مطرح میشود، بهترین مثال درخصوص آمارهای نگرانکننده کودکان تکوالد و والدین طلاقگرفته است.
این آمارها نشان میدهد تا سال 1988 از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق منجر میشد و نکته قابل تأمل اینکه این رقم در سال 1989 به دوسوم افزایش یافت. برخی آمارها نگاه دقیقتری به این موضوع داشتهاند بهطوری که به تازگی مشخص شده هر سال یک میلیون کودک در آمریکا شاهد طلاق والدین خود هستند و نیمی از نوجوانان این کشور هم قبل از اینکه به 18 سالگی برسند بهعنوان بچههای طلاق شناخته میشوند. این وضعیت در اروپا به ویژه اروپایغربی نیز حاکم است. انگلیس ازجمله این کشورهاست بهطوری که گفته میشود طلاق در این کشور رشد نگرانکننده 25 درصدی داشته است. نکته تأملبرانگیز دیگر این است که معمولا با پایان جشنهای پایان سال و آغاز سال نوی میلادی در انگلیس، فصل طلاق نیز آغاز میشود! تقریبا همین وضع در مناطق دیگر اروپا وجود دارد. آمارها نشان میدهد در کل اروپا هر سال یک میلیون طلاق اتفاق میافتد یعنی بهطور متوسط هر 30 ثانیه یک مورد طلاق به ثبت میرسد.
با این حال آنچه بیشتر بهعنوان کودکان تکوالد مطرح میشود عمدتا به کودکانی اطلاق میشود که مشخص نیست چه کسی پدرشان است. این روند در کشورهایی مانند سوئد، فرانسه، نروژ، انگلیس و آمریکا به مراتب نگرانکنندهتر از دیگر کشورهای صنعتی و توسعهیافته است. کارشناسان نزول ارزشهای اجتماعی در این کشورها را مهمترین عامل افزایش شمار کودکانی عنوان میکنند که هیچکس و حتی خودشان هم نمیدانند چه کسی پدرشان است! برخی از آمارهای موجود حاکی از آن است که در سال 1980 بیش از 40 درصد از کودکان سوئدی از مادران بدون شوهر چشم به جهان گشودهاند. این رقم برای کشوری همچون فرانسه به مراتب دردآور است بهطوری که تا پیش از سال 1986 از هر دو نوزادی که در این کشور به دنیا میآمد یک نفر از مادر بیشوهر بوده است.
در سال 1989 یک میلیون کودک آمریکایی از مادرانی متولد شدند که هرگز ازدواج نکرده بودند. آمارهای مربوط به فرانسه هم نگرانکننده است. در این کشور به ترتیب 27 و 26 درصد مردان 30 تا 40 سال و زنان 30 تا 34 سال تنها زندگی میکنند. به نظر میرسد چنین آمارهایی در حکم آینهای است که ساختار زندگی اجتماعی در غرب و جوامع توسعهیافته را به خوبی تشریح میکند. گرچه این اعداد و ارقام مربوط به سه تا چهار دهه پیش بوده است اما در یک دهه اخیر یعنی همزمان با آغاز قرن 21 نیز آمارهای تکاندهندهتری منتشر شده است. براساس آمار وزارت بهداشت آمریکا در سال 2007، 63 درصد جوانانی که اقدام به خودکشی کردهاند، از خانوادههای بدون پدر و تکوالدی بودند. عقیده بر این است که در کنار بحرانهای کوچک و بزرگ اقتصادی، آگاهی از تکوالدی ازجمله فاکتورهایی است که جوانان در کشورهای توسعهیافته را به خودکشی سوق میدهد.
با این حال حتی اگر سرانجام این کودکان به خودکشی منجر نشود اما کم نیستند متجاوزان و سرکردگان باندهای مافیایی و جنایی که بهعنوان کودکان تکوالد پای به این دنیا گذاشتهاند. آمارها نشان میدهد 80 درصد از افرادی که در بزرگسالی متجاوز و خشن میشوند در کودکی در خانوادههای بدون پدر رشد یافته و 85 درصد کودکان بزهکار و زندانی نیز از داشتن کانون خانواده و یکی از والدین محروم بودهاند. آمارهای منتشر شده ازسوی سازمان ملل و دیگر سازمانهای مرتبط با چالشهای اجتماعی نشان میدهد آمریکا بهعنوان کشوری که بالاترین نرخ تولدهای نامشروع را به خود اختصاص داده به کشوری پیشرو در این زمینه تبدیل شده است. از سال 1960 تا 1990 تولدهای نامشروع در آمریکا 400 درصد افزایش یافته است. در ابتدای قرن 21 از هر دو کودک آمریکایی یکی نامشروع به دنیا میآید. اما این تمام ماجرا نیست. همین آمارها نشان میدهد نزدیک به 80 درصد مادرانی که این فرزندان را به دنیا میآورند، گرفتار فقر میشوند. در آمریکا روزانه 1300 کودک نامشروع به دنیا میآید و 1100 جنین نیز سقط میشوند. در این کشور نسبت به سالهای گذشته تعداد کودکان متولد شده از زوجهای ازدواج نکرده، 6 برابر شده بهطوری که تقریبا از هر سه کودک متولد شده یکی تکوالد است. کارشناسان امور اجتماعی نکته نگرانکننده را بیشتر معطوف به آینده این کودکان میدانند. از اینرو پیشبینی میشود ساختار اجتماعی کشورهایی نظیر فرانسه، سوئد و آمریکا به واسطه رشد این دسته از کودکان به مراتب تیرهتر از آن چیزی باشد که در سه دهه گذشته به چشم میخورد.
این یک واقعیت دردناک است شمار کودکانی که در خانوادههای تکوالدی بزرگ میشوند همچنان رو به رشد است. این امر در آفریقا، اروپا، آمریکای لاتین، آمریکای شمالی و اقیانوسیه بیشترین شیوع و در آسیا و خاورمیانه کمترین شیوع را دارد. با اینکه شکلگیری اینگونه خانوادهها در کشورهای غربی به امری عادی تبدیل شده، هم فرزندان و هم والدین با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکنند. در اینگونه خانوادهها فشار بیشتری روی مادر است تا به تنهایی از پس وظایف مالی و تربیتی فرزندش برآید. بسته به شرایط، این عدم تعادل گاهی منجر به خلل در انجام وظایف تربیتی میشود که میتواند مشکلات اجتماعی متعددی هم برای فرزندان و هم برای والد به دنبال داشته باشد. کودکانی که در کنار پدر و مادر بزرگ میشوند دارای مزایای مالی و تحصیلی بیشتری هستند. تأثیرات خانواده تکوالدی روی رفتار کودک میتواند بسیار گسترده باشد و حوزههای مختلفی از زندگی از دستاوردهای تحصیلی تا رفتارهای اجتماعی را در برگیرد.
نظر شما