به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ پدر ومادرهای بسیاری نمیدانند که رفتارهایشان از مصداقهای کودکآزاری است و به این کنشهای خود ادامه میدهند؛ برای مثال والدینی که فرزندانشان را ساعات طولانی در خانه رها میکنند، به وضعیت روانی آنها توجه نمیکنند، به تحصیل آنها دقتی نمیکنند و از راههای مختلفی به بیتوجهیشان دامن میزنند، تذکرات مشاوران را درباره این موضوعات جدی نمیگیرند و رفتارشان را معادل کودکآزاری نمیدانند. باید در نظر داشت که کودکآزاری روانی علل مختلفی دارد که از جمله آنها عدم آگاهی والدین نسبت به شیوههای فرزندپروری است.
همچنین وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی والدین میتواند در افزایش برخوردهای خشونتآمیز با کودکانشان افزایش یابد. گاه نیز والدین آمادگی کافی برای بچهدار شدن ندارند، از این رو مهارتهای فرزندپروری را نمیدانند و رفتارهای کودکآزاری روانی خود را به شیوههای تربیتیشان نسبت میدهند که عموما اشتباه است. یکی دیگر از مواردی که در زمینه کودکآزاری دیده میشود پدر و مادرانی هستند که با یکدیگر مشکل دارند و این وضعیت را به فرزندانشان منتقل میکنند؛ برای مثال مادری به فرزندش میگوید «تو هم مانند پدرت هیچ چیزی را یاد نمیگیری!» با همه اینها نمیتوان اعلام کرد که نرخ کودکآزاری روانی افزایش یا کاهش یافته است. این مقایسه بین چه سالهایی رخ داده؟ آیا معیارها در هر دو دوره برابر بوده است؟ اینها سوالاتی است که درباره نرخ کودکآزاری روانی در سالهای مختلف باید در نظر داشت، چراکه تعریف این رفتارها در سالهای اخیر معیاربندی شده است و پیش از آن ممکن است این رفتارها روی میداده ولی از آنجا که به عنوان کودکآزاری روانی شناخته نشده بودند احتساب نمیشدند.
آزار روانی و روحی یا غفلت و بیتوجهی نسبت به کودکان مواردی چون محروم کردن کودک از دیدن پدربزرگ و مادربزرگشان را نیز شامل میشود و مسلما در ده یا پانزده سال اخیر تعریفی نداشتند. این آگاهیها اخیرا برای والدین و کودکان آموزش داده میشود. بنابراین اصلا نمیشود گفت نرخ کودکآزاری روانی افزایش یافته است چرا که ممکن است درگذشته رفتاری اصلا به عنوان کودکآزاری محسوب نشده باشد. برای کاهش از میزان کودکآزاری راهکارهایی هست که اگر به آنها توجه شود قطعا از میزان آن کم خواهد شد. اولین راهکار این است که کودکان خود با حقوقشان آشنا شوند، البته از راه درست، یعنی در مدارس باید حقوق کودکان متناسب با سنشان به آنها آموزش داده شود تا آنها با وظایف و حقوق خود آشنا شوند و بتوانند این حقوق را از والدین خود درخواست کنند. در حقیقت کودکان باید موقعیت و شرایط خود را درک کنند تا از طریق آن بتوانند انتظاراتشان از والدین را بدانند. دیگر اینکه خود والدین باید با حقوق کودک آشنایی پیدا کنند. نهتنها والدین بلکه تمام کسانی که متولی تربیت آنها هستند موظفند که نسبت به این حقوق آگاه شوند. مدارس و مراکز بهزیستی نیز از جمله این متولیان هستند که باید با شیوههای درست فرزند پروری آشنا شوند.
نظر شما