کودکان کار را هیچکسی نمیخواهد. نه شهرداری، نه بهزیستی، نه وزارت کار، نه پلیس. این را میشود از پاسدادن رسیدگی به وضعیت این کودکان به زمینهای یکدیگر فهمید. تعدادشان هرچه باشد، فرقی نمیکند. یکی میگوید 12هزار کودک که خانه و محل کارشان «خیابان» است در تهران وجود دارد. یکی میگوید آمار مخدوش است، تعداد کمتر از اینهاست و کسانی مثل مسئولان مرکز پژوهشهای مجلس آمار میگویند که در ایران سهمیلیون و 265هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل وجود دارند و تعداد قابل توجهی از آنها، کودکان کارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ همه اما برای رسیدگی به وضعیت آنها یک راهحل دارند: «جمعآوری»؛ کلمهای که چندوقتی میشود که مسئولان سازمان بهزیستی، بعد از انتقادهایی که فعالان حقوق کودکان به آنها کردهاند، سعی میکنند در حرفهایشان از آن حرفی به میان نیاورند و به جای آن بگویند: ساماندهی، اما گاه بین حرفهایشان دوباره این کلمه از دهانشان میپرد. دیروز دوباره همین اتفاق افتاده؛ آنجا که سرپرست بهزیستی استان تهران وقتی در جمع مددکاران بوده، هرچه سعی کرده در معرفی طرح جدید سازمان بهزیستی برای کودکان کار فقط حرف از ساماندهی بزند، نه جمعآوری ولی باز هم موفق نبوده است: «جمعآوری کودکان کار نیازمند همکاری شهرداری اتباع بیگانه، پزشکی قانونی، نیروی انتظامی و دادگاههاست که در اینباره هم بهزیستی اقداماتی را انجام داده است.»
جوادمحمد قلینیا دوباره پرده از طرحی برداشته است که چندسالی میشود حرف از آن به میان میآید و بعد بین طرحهای دیگر گم میشود: «با همکاری دستگاههای مختلف ساماندهی کودکان کار از ابتدای تیرماه آغاز میشود.» به گزارش «مهر» او استان تهران را مبتلا به وجود کودکان خیابانی دانسته و گفته است که «غالبا کودکان کار که بیشتر آنها اتباع بیگانه هستند، در سطح شهر مشاهده میشوند.» او ساماندهینشدن این کودکان را تا به حال به دلیل ویژهبودن شرایط کشور دانسته اما گفته است که «بهزیستی بهطور حتم از ابتدای تابستان ساماندهی آنها را در دستور کار خواهد داشت.» فرشید یزدانی، فعال حقوق کودکان و عضو انجمن حمایت از کودکان کار، در گفتوگو با «بهار» میگوید که بارها او و همکارانش به مسئولان سازمان بهزیستی گفتهاند که نگویند میخواهند کودکان کار را جمعآوری کنند، چون این کودکان زباله نیستند که بهزیستی و شهرداری آنها را جمعآوری کند: «معتقدم که این مسئولان به جای آنکه هرچندوقت یکبار طرحهای مختلفی را برای این کودکان در نظر بگیرند، مبنای فکریشان را نسبت به این کودکان عوض کنند و با آنها مانند زبالههایی که برای جامعه خطرناکند، رفتار نکنند.»
یزدانی معتقد است که راهحل موضوع کودکان خیابانی فرابخشی است و همه در برابر آنها مسئولاند: «ما باید ببینیم که چرا این کودکان بهوجود آمدهاند؟ آیا غیراز این است که کودکان کار به دلیل سیاستهای کلان اقتصادی و اجتماعی کشور تعدادشان به این اندازه زیاد شده است؟ معتقدم که راهحل، ساماندهی آنها نیست، بلکه توانمندی این کودکان و خانوادههایشان است؛ توانمندی در همه حوزهها مانند آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و... .» این فعال حقوق کودک متولی اصلی ساماندهی کودکان کار را وزارت رفاه میداند: «اگر آییننامه ساماندهی کودکان کار که در سال 84 در وزارت رفاه تصویب شد اجرا شده بود و قربانی دعواهای سیاسی و نداشتن رویکرد اجتماعی در دولت نمیشد، الان تعداد این کودکان به این اندازه زیاد نبود.»
چندمیلیون کودک، چندمتولی
کودکان کار متولی ندارند. این را دیگر هرکسی که حتی هرازگاهی اخبار مربوط به کودکان کار را دنبال کند متوجه شده است. هرروز گزارشهای بسیاری نوشته میشود و درباره افزایش تعداد کودکان کار در ایران داد سخن سرداده میشود ولی خلاف انتظارهایی که از سوی فعالان حقوق کودک وجود دارد، سازمانها و وزارتهایی که به ظاهر باید متولی رسیدگی به امور این کودکان باشند، سکوتی معنادار را در اینباره پیش گرفتهاند. اگرچه مسئولان وزارت کار که در واقع مجری قانون کار است و مطابق قانون کار، اصولا اشتغال و بهکارگیری کودکان کمتر از ۱۵سال غیرقانونی محسوب میشود، ترجیح میدهند چندان حرفی از این کودکان به میان نیاورند، ولی این مسئولان سازمان بهزیستیاند که هرازگاهی سکوتشان را میشکنند و البته که این شکستن سکوت خیلی از اوقات به نفع کودکان کار نیست که آمارهای مختلفی درباره تعدادشان اعلام میشود.
در سالهای گذشته، این فقط مسئولان سازمان بهزیستی نبودهاند که درباره وضعیت کودکان کار هرچندوقت یکبار انتقاد کردهاند. اگر تا دوسه سال پیش این فقط فعالان حقوق کودکان بودند که از وضعیت کودکان کار انتقاد میکردند، حالا مسئولان دولتی، اعضای شواری شهر و مسئولان شهرداریها هم به جمع منتقدها پیوستهاند و میگویند که باید کاری در اینباره کرد. همین چندوقت پیش بود که رییس مرکز امور زنان و خانواده ریاستجمهوری هم برای اولینبار از نگرانیاش درباره تعداد زیاد کودکان کار گفت و از طرح خانوادهمحور ساماندهی کودکان کار و خیابان با اولویت دختران خبر داد؛ طرحی که قرار بود برای اجرای ماده 30 قانون برنامه پنجم توسعه در اولویت برنامههای این مرکز در سال 91 قرار بگیرد، اما چندان خبری از اجراشدنش نشد. مهدی چمران، رییس شورایعالی استانها و رییس شورای شهر تهران، هم دوسال پیش بود که گفت «طرح مشارکت و همکاری شهرداریها در برنامههای ساماندهی کودکان کار و خیابان روی زمین مانده است و این موضوع تنها برعهده شهرداری نیست و باید بهزیستی، نیروی انتظامی، دادستانی و دادگستری نیز به کمک شهرداری بیایند.»
وزارت کار یا بهزیستی؟
وزارت کار موظف است که در صورت مشاهده بهکارگیری کودکان زیر ۱۵سال، از ادامه اشتغال آنها در کارگاهها جلوگیری کند. درباره کودکان ۱۵ تا ۱۸سال هم قانون کار محدودیتهایی را قائل شده است و کارفرماها موظف شدهاند که آنها را به کارهای سخت نگمارند و در صورتی که ادامه فعالیتشان و اشتغالشان با ادامه تحصیلشان مغایرت داشته باشد از آن جلوگیری بکنند، اما آنطور که آمارها نشان میدهند، کارفرمایان به دلیل سود ناشی از کار کودکان، حاضر به پذیرش جریمه نقدی این جرم هستند ولی از این کارگران کمدستمزد، چشمپوشی نمیکنند. از طرف دیگر، وزارت کار فقط کودکانی را شناسایی میکند که در بنگاههای اقتصادی مشغول به کارند، اما ساماندهی این کودکان نیازمند همکاری مجموعهای از سازمانها و نهادهاست.
از سوی دیگر هرچند مسئولان بهزیستی در اظهارنظرهایشان خود را از رسیدگی به کودکان کار مبرا میکنند ولی در مقابل فعالان حقوق کودک، نهادهایی مانند سازمان بهزیستی و کمیته امداد را مسئول رسیدگی به وضع خانوادههای کمدرآمد میدانند؛ به اعتقاد آنها این نهادها باید با دادن امکانات به این خانوادهها از اجبار کودکان آنها به کار جلوگیری کنند. لیلی ارشد، عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، در اینباره میگوید: «در حال حاضر ایران برای حمایت از کودکان کار، نهاد یا شورایعالی وجود ندارد که بتوان با تکیه بر آن برای رساندن کودکان به حقوقشان تلاش کرد. جامعه ما از دیگر جوامع دنیا درباره مقوله کودکآزاری در وضعیت نابسامان یا شاید بحرانی قرار دارد. این کودکان آزار میبینند، اما از آنجایی که برای این واژه تعریف درستی ارائه نشده است، همواره برای آنها بحران وجود دارد.»
نظر شما