سلامت نیوز : كوه‌ها امروز دلتنگ هستند كه دیگر پاهای او پیكر آن‌ها را لمس نكرده و به قله نمی‌رسند! باورش سخت است، اما هم‌این بدن او، 20 سال قبل به تك‌تك بافت‌های خود حمله كرده و اكنون او را با یگانه همدمش یعنی عصاهایش تنها گذاشته‌اند. با همه این‌ها او همچنان پشت میز كارش نشسته و لبخند می‌زند. وقتی عصاهای تكیه‌شده به دیوار را می‌بینی، تازه باور می‌كنی با ام.‌اس درگیر است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران ؛ یحیی 20 سال است با آنچه خود به آن آقای ام.‌اس می‌گوید، دست و پنجه نرم می‌كند، با این حال آنقدر پرانژری و خنده‌رو است كه یك لحظه نمی‌توانی عمق درد و رنجی كه در این 20 سال كشیده است را حس كنی.قرار است از درد و بیماری و رنجی حرف بزند كه چندین و چند سال است رهایش نكرده است.

 عصا هایم مرا تنها نمی گذارند
می‌گوید یك روز و دو روز نیست كه با ام.‌اس آشنا شده. مهندس كشاورزی است. آذر سال 72 بود كه یك شب تب و لرز و دندان‌درد شدیدی گرفت. وقتی به پزشك مراجعه كرد، متوجه شد كه مشكل از دندان نیست. چند روز بعد وقتی از خواب بیدار شد، احساس كرد یك طرف بدنش سوزن سوزن می‌شود و چشم چپش تار می‌بیند، اما مشكلات تحصیل و فوت پدر او را از بیماری غافل كرد. در نهایت به اصرار خانواده 7 پزشك را امتحان كرد، اما نتیجه‌ای نگرفت تا بالاخره یكی از پزشكان با معاینه اولیه، بیماری او را تشخیص داد. بعد از ام‌آر‌آی بیماری ام.‌اس تایید شد، در حالی كه نه در خانواده كسی به این بیماری مبتلا بوده نه حتی اسمی از آن شنیده بود. با این حال بیماری‌اش در مراحل اولیه با كورتون درمانی كنترل می‌شود، اما در همان سال‌های نخست ابتلا، روی به زنبوردرمانی می‌آورد كه متاسفانه او را 3 روز به كما می‌برد و بعد از آن قدرت حركت خود را كاملاً از دست می‌دهد. پس از آن با شیمی‌درمانی و فیزیوتراپی تا حدودی قدرت حركت به بدنش بر‌می‌گردد و اكنون عصاهایش او را تنها نمی‌گذارند.

 توجه به هزینه‌های بالای دارو
یحیی می‌گوید كوه‌ها شاهد من هستند كه چطور با همین پاها تا قله می‌دویدم، اما اكنون با گذشت 20سال از ابتلا به ام.‌اس دیگر حتی نمی‌توانم آرزویی داشته باشم.او از قیمت بالای داروها گلایه می‌كند و می‌گوید اگر خانواده‌ای وضع مالی خوبی هم داشته باشد، به سختی از پس هزینه‌های درمان ام.‌اس بر‌می‌آید. به قول یحیی ام.‌اس مانند اثر انگشت است كه برای هر فردی ویژگی‌های خاصی دارد.

درد زیاد ام اس قابل توصیف نیست
در این میان زنی 51 ساله از در وارد می‌شود و روبه‌رویم می‌نشیند. هیچ علامتی از ام.‌اس در او نمی‌بینم. سرحال است و به گفته خودش چند سالی است كه نه دارویی مصرف كرده و نه حمله‌ای داشته است. آن‌ها كه ام.‌اس دارند، بی‌حركت شدن بدن خود را حمله ام.‌اس می‌نامند.

زن تازه‌وارد می‌گوید در شروع، بیماری علائمی داشته كه راجع به آن‌ها چیزی نمی‌دانسته است، ابتدا فكر می‌كرده مشكل ارتوپدی دارد و پزشك هم به او گفته بود بین مهره‌های گردنش فاصله افتاده است. به گفته خودش، درد زیادش قابل توصیف نیست. بعد از مدتی این علائم قطع می‌شود و چون باردار بوده، پیگیر دردها نمی‌شود. از سال 77 دوباره علائم شروع می‌شود، اما سال 81 بیماری ام.‌اس با ام‌آر‌آی تشخیص داده می‌شود. خوشبختانه فرزندش سالم به دنیا آمده و هیچ علائمی از بیماری هم ندارد. او می‌گوید كه خستگی و ضعف بدنی تنها علائمی از ام.‌اس است كه احساس می‌كند. روحیه خوبی دارد و این را علت خوب‌شدنش می‌داند، اما بیماری‌اش را نتیجه عاطفی بودن و حساسیت بیش از حد می‌داند. او می‌گوید بیمار ام.‌اس نیازمند و محتاج نیست، اما نیاز دارد جامعه بیشتر با بیماری او آشنا شود و بیماران را با شرایطی كه دارند، بپذیرد.در طول مدت صحبت با این دو بیمار، دختری به صحبت‌های ما گوش می‌دهد. متولد سال 62 است و وقتی می‌گوید بسكتبال بازی می‌كرده، دیگر قد بلندش برایم قابل درك می‌شود. وقتی پشت كنكور بوده است، علائم ام.‌اس را در خود می‌بیند، اما خانواده این علائم را جدی نمی‌گیرند و فكر می‌كنند اگر می‌گوید دوبینی دارد و بدنش بی‌حس می‌شود، فقط برای جلب توجه است. خود را دختری عصبی، حساس و عاطفی معرفی می‌كند و معتقد است برای تحمل دردهای ام.‌اس انتخاب شده است.

او با بیشتر شدن علائم بیماری به پزشكان مختلفی مراجعه می‌كند كه به او می‌گویند مستعد ابتلا به ام.‌اس است، در حالی كه بیماری پیشرفت كرده است.او به طب سنتی هم رو آورده است. اما با پیشروی بیماری، یك طرف بدنش فلج می‌شود.با تشخیص بیماری، كورتون‌درمانی می‌شود و تا حدودی بهبود می‌یابد و اكنون هم مرتب تحت درمان است.اینجا جامعه حمایت از بیماران ام.‌اس ایران است. دوستان دیگری هم به ما می‌پیوندند و از روزهای سخت‌شان می‌گویند. اما آنقدر قوی و محكم از سختی حرف می‌زنند كه درد به خود اجازه حضور نمی‌دهد.

هرچه پیشتر می‌رویم، صدای خنده‌ها بلندتر می‌شود. در خندیدن از آن‌ها كم می‌آوری و به بزرگی روحشان غبطه می‌خوری.درد، روح بیماران ام.‌اس را بزرگ كرده است. نه نیاز به ترحم دارند و نه از ما كمك مالی می‌خواهند. فقط خوب است بدانیم شرایطی كه می‌گذرانند، سخت‌تر از آن است كه بتوانند بی‌مهری‌های ما را هم تحمل كنند. خوبی‌هایتان را از آن‌ها دریغ نكنید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha