سلامت نیوز : سوءمدیریت‌‌ها دریاچه ارومیه را خشك كرد. این مسئله را «محمد باقر قالیباف» یكی از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم در جمع مردم ارومیه اعلام می‌كند. او به ارومیه‌ای‌ها می‌گوید:« اگر امروز شاهد بزرگ‌ترین معضل محیط زیست کشور در ارومیه هستیم (خشکی دریاچه ارومیه) این حاصل اتفاق و متعلق به یکی، دو سال اخیر نیست، بلکه متعلق به پانزده، شانزده سال تصمیم‌گیری‌های نادرست است.» اما آیا سوءمدیریت‌ها تنها به مرگ دریاچه ارومیه و نابودی كشاورزی آن منجر شده است؟ بسیاری از جمله حمیدرضا عزیزی فارسانی ، نماینده مجلس پاسخی تلخ به این سوال می دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ فارسانی سوء مدیریت را علت اصلی افزایش نابودی محیط‌زیست می داند و می گوید: مسئولان باید برای حفاظت از محیط پیرامونی كشور، برنامه‌ریزی دقیقی را داشته و اجرا كنند. همین مسئله او و بسیاری را به این نتیجه رسانده تا زنگ خطر محیط زیست كشور را به صدا درآورند:«گرچه بسیاری از معضلات زیست محیطی جهانی و برخی منطقه‌ای هستند، اما بیشتر كارشناسان معتقدند كه عامل اصلی معضلاتی چون خشك شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها و آلودگی رودخانه‌ها سیاست‌های نادرست و بی‌توجهی مسئولان است.»سوءمدیریت درحوزه محیط زیست در حالی ادامه دارد كه حالا هم شهروندان تهرانی خوب می‌دانند كه بی‌توجهی به محیط‌زیست چه بلایی سر آنها می‌آورد و هم شهروندان استان‌های آذربایجان‌غربی، شرقی و كردستان كه شاهد خشك شدن دریاچه ارومیه بوده‌اند.

دریاچه ارومیه هم به‌رغم همه وعده و وعیدهای دولت برای احیای آن، خشك شد تا ریزگردهای نمكی در وهله نخست، زمین‌های زراعتی 8 هزار كشاورز منطقه ارومیه را تهدید كند و بدون شك دولت یازدهم اگر برنامه‌ای برای رفع خشكی دریاچه ارومیه نداشته باشد، هموطنان شمال غربی با مشكلات محیط‌زیستی زیادی روبه‌رو خواهند بود كه علاوه بر تهدید معیشت و كشاورزی آنها، سلامت آنها را به‌طور مستقیم تحت تاثیر قرار خواهد داد، همچنین به بحران‌های اجتماعی در این منطقه دامن خواهد زد. بحران‌های اجتماعی ناشی از بی‌توجهی دولت به محیط‌زیست، هم اینك نیز خودش را نشان داده است. حادثه‌ای كه در منطقه «ورزنه» و بین كشاورزان اصفهانی و یزدی‌ها در ابتدای سال‌جاری به‌وقوع پیوست، یكی از بی‌شمار بحران‌های اجتماعی ناشی از بی‌توجهی دولت به محیط‌زیست است. مسئله ای كه قالیباف هم در جمع مردم ارومیه به آن اشاره می‌كند و می‌گوید:« امروز علاوه بر شمال غرب کشور، اصفهان، خوزستان و یزد نیز با مشکل آب و تقسیم آن مواجه هستند.»

انتقال آب غیر اصولی از اصفهان به یزد كه باعث خشك شدن زاینده رود و تالاب گاوخونی شده‌است.خشكسالی شدیدی كه زمین‌های كشاورزی اطراف گاوخونی را به بیابانی لم‌یزرع تبدیل كرد و بیماری «سالك» را بین اهالی منطقه شیوع داد. آنها اعتراض خود را از یك سال پیش به این برنامه اعلام كرده بودنداما جواب واضحی نگرفته بودند. هرچند دولت باز هم سعی كرد با یك تصمیم اشتباه، عملكرد قبلی خود را جبران كند. دولت بحث انتقال آب از چهارمحال و بختیاری از طریق كانال آب بهشت آباد و گلاب 2 را پیش كشید. درست زمانی كه آب 200 روستای چهارمحال كه به سرزمین آب‌های ایران معروف است با تانكر تامین می‌شدو خود این استان با خشكسالی و كمبود آب دست و پنجه نرم می‌كرد. دولت وعده داد كه زاینده رود و گاوخونی را با انتقال آب از زاینده رود زنده خواهد. تصمیم دولت لرزه براندام بختیاری‌ها انداخت و اعتراضات را به رسانه‌ها ومجلس كشاند و سیدسعید زمانیان،نماینده مردم شهرستان‌های شهركرد، بن و سامان در مجلس شورای اسلامی از آن به یك فاجعه نام برد كه مشكلات اجتماعی زیادی در پی خواهد داشت. ساخت تونل گلاب و بهشت آباد از سمت بختیاری‌ها با اعتراض‌ها متوقف شد و پروژه آرام و خاموش از سمت یزد شروع شد تا افكارعمومی در برابر عمل انجام شده قرار بگیرند. درست همین زمان بود كه كشاورزان ورزنه لوله انتقال آب از اصفهان به یزد را قطع كردند و یزد دچار بی‌آبی شد. «رضا خلیلی» دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی و محیط‌زیست ورزنه، در گفت‌وگو با «تهران امروز» می‌گوید: «كشاورزان این منطقه چاره‌ای نداشتند.»

كشاورزان این منطقه در فروردین سال 90 در اعتراض به از دست دادن شغل كشاورزی به دلیل بی‌آبی، دست به اعتراض زدند و صفی طولانی از 950 تراكتور خود اصفهان تشكیل دادند. البته پیامدهای خشك شدن تالاب گاوخونی به چهار روستای ورزنه محدود نشده بود و توفان‌های شن آن به 10 كیلومتری اصفهان رسید و این كلانشهر را به آلودگی ناشی از ریزگردها هم دچار كرد. افكارعمومی می پرسند كه چرا دولت به رغم اعتراض‌ها و نمود پیامدهای نامطلوب سوءمدیریت در حوزه محیط زیست باز هم اصرار به انجام فعالیت های ضد محیط زیستی كه سلامت ومعیشت مردم را هدف قرار داده دارد. محمد درویش كارشناس محیط‌زیست در پاسخ به این سوال به تهران‌امروز می‌گوید:« دولت ومتولیان اصلی آن نه تنها برای حفظ محیط زیست سرمایه‌گذاری نكردند بلكه مانع تلاش انجمن‌ها، وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران برای فرهنگ سازی در این حوزه و معرفی آن به عنوان یك سرمایه به مردم شدند. به گفته سازمان هایی چون محیط زیست و سازمان جنگل‌ها، مسئولان دولتی حتی می توانستند بخشی از سوبسید خود را به صفحات محیط زیست رسانه ها و همچنین حمایت از فیلم سازان بدهند اما متاسفانه این مسئله اتفاق نیفتاد. همین نكته هم باعث شد تا امروز محیط زیست در ضعیف ترین حالت خود قرار بگیرد و زمانی كه 35 درصد از بودجه سالانه آن در مجلس كم می شود، هیچ كس به حمایت از سازمان محیط زیست بلند نشود. »

ریزگردهای بی‌پایان

در سال های گذشته علاوه بر سوء مدیریت، سیاست بازی های مسئولان دولتی هم نه تنها برنامه ساماندهی آلودگی هوای تهران را عقیم گذاشت، حتی تلاش‌های مجلس را برای رساندن بودجه مترو از صندوق ارزی به شهرداری تهران را بی‌اثر كرد. در زمینه مبارزه با ریزگردهای عربی كه سلامت شهروندان 22 استان را تهدید می‌كند هم هیچ پیشرفتی نداشت. ریزگردهایی كه زندگی در استان‌های جنوبی از جمله خوزستان و بوشهر را سخت كرد و به جان مردم لرستان افتاد. تاثیر مخرب آنها طراوت را از جنگل‌های زاگرس گرفت و جان شهروندان كرمانشاه و ایلام را به لب‌شان رسانید تا نمایندگان آنها در بهارستان خبر از تصمیم به مهاجرت مردم این دو استان بدهند. هرچند آنها نمی‌دانستند از دست ریزگردهایی كه نفس كشیدن را برایشان سخت كرده بود به كجا پناه ببرند. این در حالی بود كه دولت یك دبیرخانه برای مبارزه با ریزگردهای عربی تشكیل داد و بودجه آن را به سازمان محیط‌زیست داد. همین مسئله باعث شد تا سازمان جنگل‌ها كه سابقه ای طولانی در مهار ریزگردها و توفان‌ها داشت از برنامه كنار رود و در مقابل اعتراض افكارعمومی و مردم درگیر با ریزگردها اعلام كند كه حل معضل ریزگردها را از سازمان محیط‌زیست بخواهید. روسای سازمان جنگل‌ها در دوره‌های مختلف دولت دهم یك‌سوال مشترك داشتند كه چرا زمانی كه تخصص سازمان جنگل‌ها مبارزه با بیابان زایی است، اعتبار را به سازمان حفاظت از محیط‌زیست می‌دهند؟ سازمانی كه البته هرگز فعالیتی كه بتواند جان شهروندان ایرانی را از دست ریزگردهای عربی نجات بدهد، انجام نداد.

این سازمان كه در مبارزه با آلودگی ناشی از سوخت غیر استاندارد و نقص خودروها هم موفق نبود. حتی زمانی كه فراكسیون محیط‌زیست از «محمدجواد محمدی‌زاده» رئیس سازمان محیط‌زیست خواست تا سهم اعتباری دولت در ساخت مترو تهران را -‌كه می‌توانست جان تهرانی را نجات بدهد- در جلسات دولت دنبال كند، محمدی زاده در گفت‌وگو با تهران‌امروز از این اعتبار اظهار بی‌اطلاعی كرد. در نهایت هم اعلام كرد كه هیچ كس نمی‌تواند ثابت كند كه سالانه 5 هزار تهرانی براثر آلودگی هوا می‌میرند، چون هیچ تحقیقی انجام نگرفته است. هرچند در سال 91 بالاخره وزارت بهداشت تایید كرد كه سالانه 5 هزار تهرانی به دلیل آلودگی‌های ناشی از سوخت غیر استاندارد و نقص فنی خودروها جان خود را از دست می‌دهند اما در تغییر ماجرا و نگاه دولتی‌ها، هیچ تاثیری نداشت. در نهایت هم سازمان حفاظت از محیط‌زیست برای حل معضل آلودگی هوا 5 فروند سمپاش را بر فراز تهران به پرواز درآورد تا 150 كیلومتر از وسعت 750 كیلومتری شهر تهران را خیس كند.

رسانه‌ها، افكارعمومی و كارشناسان منتقد از آن به تلخی طنز یاد كردند. سازمان محیط‌زیست درست زمانی با اعتباری آنچنانی، 5 فروند سمپاش هلال‌احمر را به آسمان پایتخت فرستاد كه جنگل‌های گلستان در آتشی عمدی می‌سوختند و امدادگران به دلیل كمبود امكانات مجبور ‌بودند با دست‌های خالی، گالن‌های پر از آب را از دل جنگل‌های تو در تو بگذارند تا كهن‌ترین جنگل‌های جهان را از شعله‌های سركش آتش برهانند. اما آتش منتظر امدادگران نماند و نزدیك به یك ماه بهترین جنگل‌های كشور را طمعه حریق كرد. بسیاری آن روز پرسیدند كه چرا سازمان محیط‌زیست 5 فروند هواپیما را برای امداد رسانی به جنگل‌های گلستان نفرستاد؟ این سوال تا به امروز پاسخی منطقی در پی نداشته است. در سوی دیگر ماجرا، سازمان محیط‌زیست به ساخت جاده‌ها در مناطق از جمله جاده ابر و ساخت پالایشگاه‌ها چون پالایشگاه در میانكاله مجوز داد تا در نهایت جنگل‌تراشی‌ها به سست شدن خاك جنگل منجر شد و سیلاب را به خانه شمالی‌ها و جنگل‌نشینان سرازیر كرد.عجیب اینكه هیچ كس به‌دنبال مقصر این ماجرا كه میلیاردها تومان هزینه به كشور و مردم شمال تحمیل كرده است، نیست. بی‌توجهی دولت به محیط‌زیست در حوزه جنگل‌های شمال آنقدر ادامه یافت كه قطع درختان در جنگل ابر برای نخستین بار در تاریخ «این منطقه» به رانش زمین منجر شد.

بحران سفید

آتش‌سوزی در جنگل‌های گلستان پس از یك ماه بالاخره با باراش باران به پایان رسید. راهكاری كه همواره دولتی‌ها از آن به عنوان تنها راه نجات مردم از خطر آلودگی‌های زیست‌محیطی یاد كرده‌اند. «محمودی» معاون عمرانی استاندار تهران بارها در پاسخ به این سوال كه دولت چه راهكاری برای حل معضل آلودگی‌های پایتخت یا ریزگردها دارد توجه همگان را به آسمان جلب كرده و از آنها خواسته بود تا طلب باران كنند. بارانی كه البته به گفته دولتی‌ها، توسط استكبار جهانی دزدیده شده بود. شاید به همین دلیل بود كه باروركردن ابرها نتوانست دریاچه ارومیه را نجات دهد و این بخش از كشور را پیش از آنكه ریزگردهای عربی به آن برسند با بحرانی سفید به نام ریزگردهای نمكی مواجه كرد. از سوی دیگر و به گفته بسیاری از منتقدان دولت، دولت همواره حساب زیادی روی جیب خالی محیط‌زیست ومنابع طبیعی برای پیروزی در انتخابات مختلف كرده بود. بسیاری تصمیم دولت احمدی‌نژاد برای واگذاری هزار متر زمین به هر ایرانی را در راستای جمع‌آوری رای برای رئیس‌جمهور منتخب دولت در دوره یازدهم تعریف می‌كنند.

ماحصل بی‌توجهی دولت به محیط‌زیست اما هوشیاری و فرهنگ‌سازی مردم را در پی داشت. آنها حالا خوب می‌دانند كه سلامت؛ معیشت، كار و زندگی آنها در گرو توجه به محیط‌زیست است. شهروندان ایرانی حالا می‌دانند كه سرطان‌هایی كه كودكان را تهدید می‌كند، ناشی از عملكرد و مدیریت نامطلوب دولت است. توجه به محیط‌زیست به یك خواست جدی افكارعمومی تبدیل شده و البته زنگ خطر را برای جلوگیری از بحران‌های اجتماعی به صدا درآورده است. بنابراین دولت بعدی تلاش زیادی برای جبران كوتاهی‌های دولت‌ها به‌ویژه دولت نهم و دهم باید انجام دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha