دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۸
سلامت نیوز : خانواده‌هایی که فرزندان معلول دارند وظایفی با ویژگی‌های متفاوتی برای برخورد با این فرزندان بر عهده‌شان است. در حقیقت آنها دو وظیفه‌ مهم و به‌ظاهر متضاد دارند. نخستین و مهم‌ترین وظیفه‌ والدین این است که با فرزند معلول خود مانند هر فرزند دیگری برخورد کنند؛ بی‌توجه به معلولیت آن فرزند سعی کنند حقوق او را رعایت کنند. این معلولیت نباید باعث شود که والدین به خاطر آن تبعیض قائل شوند. آنها همان امکان شکوفایی را که برای دیگر فرزندان خود فراهم می‌کنند باید برای این فرزندشان هم رعایت کنند. این والدین باید شرایط مناسب را برای رشد و بالندگی و حضور در جامعه برای فرزندشان فراهم کنند و به‌واسطه‌ معلولیت نباید این شرایط از آنها گرفته شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ دومین وظیفه‌ چنین والدینی که به ظاهر با وظیفه دوم در تضاد به‌نظر می‌رسد، دقیقا توجه خاص به همین معلولیت‌هاست. درست است که معلولیت حقوق اثباتی خاص برای فرد نمی‌آورد با این حال خانواده‌ها در مهار آثار ثانویه معلولیت‌ها، نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. آنها برای از بین بردن این آثار باید تمام حمایت‌های خود را از فرزند معلول داشته باشند. معلولیت برای فرد دو نوع آثار دارد؛ آثار اولیه مرتبط با واقعیت‌هایی است که فرد معلول به خاطر کاستی‌هایی که آن معلولیت خاص برایش به دنبال دارد با آنها مواجه است.

برای مثال فردی نابیناست و با این واقعیت روبه‌روست که نمی‌تواند از این حس خود استفاده کند و تبعات آن را نیز از طریق توانایی‌های دیگر خود جبران می‌کند. اما آثار ثانویه به اجتماع برمی‌گردد و فرد معلول با فرهنگ صحیح می‌تواند از این آثار به دور باشد. این آثار اجتناب‌پذیر و والدین در کنترل آنها بسیار موثرند. برای مثال زمانی که معلولیت برای فرزندی باعث انزوا و گوشه‌گیری او از اجتماع می‌شود، والدین می‌توانند با تربیت و رفتار صحیح این فرزندان را به زندگی معمول بازگردانند. همچنین از دیگر وظایفی که این والدین دارند این است که فرزندان معلول خود را واقع‌بینانه و با محدودیت‌هایش بپذیرند. این فرزندان گاه ممکن است سرانه هزینه‌ای بیشتر از سایر فرزندان داشته باشند که به اینها باید به‌عنوان برابر کردن فرزندان دیده شود نه تبعیض بین آنها.

والدین همچنین باید در اعتماد به نفس دادن به این فرزندان تلاش و بسترهای آموزشی و حمایتی لازم را برآورده کنند. خانواده‌ها باید سعی کنند توانمندی‌های دیگر فرزندان خود را شکوفا کنند و آنها را برابر با سایر فرزندان خود ببینند. اما برخی خانواده‌ها آموزش لازم در برخورد با این فرزندان را نمی‌بینند و درنتیجه رفتارهای چندان مناسبی ندارند که منجر به افزایش آثار ثانویه معلولیت برای آنها می‌شود. در اینجا نهادهای جبرانی باید عملکردهای خانواده‌ها را کنترل و تعدیل کنند. این نهادها خود دو دسته‌اند؛ سازمان و نهادهای دولتی و نهادهای غیردولتی. عملکرد خوب سازمان‌های دولتی باعث می‌شود نقش جبرانی برای ضعف‌هایی که خانواده‌ها دارند، داشته باشد. اما این سازمان‌ها بعضا کاستی‌هایی هم دارند از جمله اینکه انجمن اولیای فرزندان معلول تاکنون در ایران تشکیل نشده است.

درحالی که این انجمن‌ها باید وجود داشته باشند تا هم رابطه مستمر با این سازمان‌ها حفظ شود و هم والدینی که از آگاهی‌های کافی برخوردار نیستند به درکی واقعی از فرزندشان و چگونگی برخورد با آنها برسند. نهادهای غیردولتی هم با اینکه فعالیت می‌کنند اما بیشتر فعالیت‌های آنها در مراکز استان‌هاست و در شهرهای کوچک و روستاها حضور ندارند. بنابراین خدمات آنها به این نوع مناطق منتقل نمی‌شود و این امر باعث می‌شود که سطح آگاهی پایین باشد و شرایط زندگی برای معلولین در چنین شرایطی دشوار شود. به‌خصوص اگر به این شرایط دختر بودن معلول را نیز اضافه کنیم. خانواده‌هایی که از سطح آگاهی پایینی برخوردارند گاها با دختران معلول خود برخوردهایی می‌کنند که باعث شکل‌گیری و تشدید آثار ثانویه معلولیت می‌شود.

بنابراین ما در زمینه آگاهی خانواده‌ها ضعف داریم. در جامعه ما به‌نوعی سطح خانواده‌ها با سطح درآمد و طبقه اجتماعی‌شان مرتبط است و خانواده‌هایی که به میزان کمی از این شاخص‌ها برخوردارند با مشکلات فرهنگی مواجه‌اند و با همان بضاعت فرهنگی خود به سراغ فرزندانشان می‌آیند. آموزش به خانواده‌ها به‌قدر لازم داده نشده درحالی که آنها به آموزش مداوم نیاز دارند و باید بین خانواده‌ها و نهادها ارتباط مستمر باشد. در کشورهای پیشرفته انجمن اولیا و مربیان نقش بسیار بااهمیتی ایفا می‌کنند چراکه از طریق این انجمن‌ها سطح سواد و توانمندی اولیا درک و از طریق سازمان‌ها جبران می‌شود بنابراین توجه به فعالیت بیشتر این انجمن‌ها باید در دستور کار قرار گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha