سلامت نیوز : تالاب‌های كشور دچار خشكسالی‌اند، خشكسالی از نوع آبی و مدیریتی، اما فقدان مدیریت آبی باعث می‌شود همه‌چیز را گردن خشكسالی بیندازیم، تداخل حیطه اختیارات دستگاه‌هایی كه هركدام سویی از این پهنه‌های آبی را در دست دارند باعث شده این حوزه به دلیل تعدد متولی، بی‌متولی بماند. از سویی وزارت نیرو سعی در توسعه سرزمین دارد و سد می‌سازد بدون پشتوانه آبی، آنقدر كه ذخیره سفره‌های زیرزمینی هم ته می‌كشد، وزارت جهاد كشاورزی كه باید مصرف بهینه آب در بخش كشاورزی را تعریف كند و راندمان را بالا ببرد، كاری از پیش نمی‌برد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ؛ در این میان سازمان محیط زیست كه رسما متولی حوضه‌های آبی كشور است هم نمی‌تواند كاری از پیش ببرد، با وجود اینكه ریاست این سازمان سمت معاونت رییس‌جمهوری را هم دارد، اما نتوانسته با امر كردن در این حوزه درصدد حفاظت از پهنه‌های آبی برآید. چندوقتی است پروژه‌یی تحت عنوان پروژه ملی حفاظت از تالاب‌های ایران در دست اجراست و به صورت پایلوت سه تالاب شادگان، پریشان و ارومیه را پوشش می‌دهد. محسن سلیمانی روزبهانی، مدیر این پروژه در سازمان محیط زیست است، او در گفت‌وگو با «اعتماد» از نحوه مدیریت جدید و تعاملات سازمان با دیگر ذی‌نفعان حوضه‌های آبی می‌گوید.

پروژه‌یی به نام پروژه ملی حفاظت از تالاب‌های ایران با مدیریت شما در حال اجرا و پیشروی است. پروژه‌یی كه در آن دریاچه‌های ارومیه، تالاب شادگان و پریشان به صورت پایلوت درنظر گرفته شده‌اند، چه سیستم مدیریتی و اجرایی جدیدی برای احیای این تالاب‌ها در این پروژه در حال انجام است؟

ما در این پروژه تلاش كردیم سیستم مدیریتی جدید و یكپارچه‌یی را برای دریاچه ارومیه و حوضه آبخیز این دریاچه پیاده‌سازی كنیم. یكی از مسائلی كه دریاچه و خیلی از تالاب‌های دیگر كشور هم با آن مواجهند، موضوع نگاه بخشی به موضوع مدیریت تالاب‌هاست، ما در حاشیه تالاب‌ها ذی نفعان كلیدی مختلفی را داریم، اما از آنجایی كه معمولا یك نگاه بخشی بر حوزه حاكم بوده ما شاهد وضعیت نامناسب تالاب‌ها در سال‌های گذشته بودیم، ضمن اینكه شرایط اقلیمی هم كمك كرده به وضعیت نه چندان خوب تالاب‌ها. اما در طول چند سال گذشته تلاش كردیم كه اولا بستری فراهم شود كه همه این ذی نفعان كلیدی از وزارت نیرو گرفته تا جهادكشاورزی و سازمان محیط زیست و حتی خود مردم درباره تالاب‌ها به ویژه دریاچه ارومیه دور یك میز بنشینند و درباره یك برنامه مشترك درباره حوضه آبخیر توافق كنند.

ماحصل این اتفاق پس از گذشت یك دوره دو سال و نیمه، منجر به برنامه مدیریتی جامعی شد. ما ستاد اجرایی دریاچه ارومیه را به ریاست معاون اول رییس‌جمهور تشكیل دادیم، با حضور وزرای مرتبط و دبیری ریاست سازمان محیط زیست، همچنین شورای منطقه‌یی با عضویت استانداران سه استان و روسای دستگاه‌های كلیدی و كارگروه‌های تخصصی كه در آن ان جی اوها و سازمان‌های كلیدی ذی‌نفعان دریاچه، عضو هستند. در این برنامه مدیریت وظایف هركدام از دستگاه‌ها مشخص شده است. اما هم راستا شدن و هماهنگ بودن دستگاه‌ها و تخصیص بودجه برای این حوزه، قسمت‌های خوب قضیه است، اما نمی‌توانیم ادعا كنیم كه همه این برنامه مدیریتی اجرا شده است. دیگر در این طرح، كسی مقابل كسی نمی‌ایستد، وزارت نیرو در مقابل وزارت جهاد یا وزارت جهاد در مقابل سازمان محیط زیست قرار ندارند.

چگونه در این برنامه، ذی‌نفعانی كه تا قبل از این با هم كنار نمی‌آمدند، مقابل یكدیگر قرار نمی‌گیرند؟

نتیجه نشست‌های مشاركتی كه با هم داشتیم، در این برنامه آمده است كه هركدام از وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مرتبط چه وظایفی در حوزه خود دارند، مثلا وزارت جهاد كشاورزی چه میزان باید در مصارف آبی خودش صرفه جویی كند یا مثلا اگر همه سه استان توافق كردند 3/1 میلیارد مترمكعب حقابه دریاچه است، مشخص شود هر كدام از استان‌ها چه مقدار از آب را باید تامین كنند.

چقدر مدیریت زیست بومی درباره این سه حوضه آبی مدنظر پروژه است؟


مبنای مدیریت دریاچه، مدیریت زیست بومی است. در این نوع مدیریت فقط موضوع دریاچه را نمی‌بینیم بلكه به انسان و نیازهای انسان در حفاظت از تالاب، حفظ دریاچه و اكوسیستم تالابی، مسائل حاشیه‌یی اقتصادی- اجتماعی تالاب توجه داریم. به مسائل مدیریت آب‌ها و كشاورزی و همچنین مساله معیشت مردم توجه می‌شود. در مدیریت زیست بومی موضوع كل زیست بوم مطرح است و تنها یك دریاچه نیست، بلكه مسائل مبتلا به آن را هم می‌بینیم.

مشاركت و آموزش جوامع محلی را به كجا رسانده‌اید؟ چقدر قرار است مردم مشاركت داشته باشند؟

مشاركت جوامع محلی و مردم در موضوع دریاچه ارومیه و تالاب‌های دیگر حتی در تالاب‌های پایلوت دیگرمان، پریشان و شادگان وجود دارد. در پیاده‌سازی این رویكرد زیست‌بومی محوریت تالاب مردم است و تلاش ما مشاركت جوامع محلی است كه در شكل‌های مختلفی دیده می‌شود؛ از ماهیگیران اطراف تالاب تا روستاییان كشاورز و دامداران. خواستیم به طور فعالی مردم را درگیر مدیریت تالاب كنیم. با برگزاری جشنواره‌های مختلف، كلاس‌ها و دوره‌های آموزشی سعی در بالابردن آگاهی مردم داریم. اما شما نمی‌توانید انتظار مشاركت جوامع محلی را داشته باشید بدون اینكه ظرفیت‌سازی و آگاه‌سازی كامل انجام شده باشد، تلاش كردیم جای پای جوامع محلی را در مكانیسم‌های مدیریت دولتی تالاب هم باز كنیم، ما به كمك وزارت جهاد كشاورزی چند تا پایلوت كشاورزی پایدار را در حوزه تالاب پریشان می‌خواستیم راه‌اندازی كنیم كه با حضور و مشاركت مردم انجام شد یا درباره نجات گونه‌یی خاص در تالاب پریشان با كمك سازمان‌های مردم‌نهاد منطقه اتفاق افتاد.

گذشته از بحث مشاركت دادن مردم در جلسات مدیریتی، دانش بومی مردم محلی چقدر می‌تواند به احیای تالاب‌ها كمك كند؟ ما نمونه تالاب سیران گلی در حوزه ارومیه را داریم كه مردم خودشان اقدام به لایروبی تالاب كردند.

واقعیت این است كه جوامع محلی سال‌های سال قبل از اینكه دولت‌ها شكل بگیرند درحاشیه تالاب‌ها در حال زندگی كردن بودند، دانش بومی مناسبی برای زندگی سازگار با محیط در حاشیه تالاب‌ها وجود داشته. سیران گلی مثال خوبی است كه مردم برای احیای آن تلاش كردند، تالاب یادگارلو و تالاب‌های اقماری دیگری را هم در همین منطقه داریم كه مردم محلی نقش زیادی در احیای آنها داشتند. ماهم تلاش كردیم هم از این دانش موجود در تدوین برنامه‌های مدیریت استفاده می‌كنیم و هم از ایده‌های جوامع محلی برای احیای تالاب‌هایشان در مقیاسی كه خودشان بنا داشتند انجام دهند حمایت كنیم.

نمونه‌هایی از مسائلی كه می‌گویید دارید؟ از پیشگیری مردم از دولت؟

در دوره خشكسالی تالاب پریشان، مردم خودشان ایده‌یی دادند برای نجات لاك پشت‌ها و گونه‌های در خطر تالاب كه به نظرم ایده بسیار پیشرویی بود، به این ترتیب كه اهالی پیشنهاد داده بودند كه بعضی از این گونه‌ها را كه به واسطه خشكسالی در حال از بین رفتن‌اند در چشمه‌هایی كه در حاشیه تالاب‌اند به شكل سایت درون تالابی پریشان ایجاد كنیم و به طور موقت گونه‌ها را در آنجا نگهداری كنیم تا از خشكسالی عبور كنیم. تالاب كانی برازان در حاشیه دریاچه ارومیه، تالاب دیگری بود كه موضوع گردشگری پایدار توسط خود مردم روستای اطراف مطرح شد و نهادینه شد. وقتی توریستی برای گردشگری وارد منطقه می‌شود میزبانش جوامع محلی حاشیه تالاب هستند یا درباره كشاورزی پایدار ایده اصلی را جهاد كشاورزی مطرح كرد اما دانش بومی و مكانیسم‌های سنتی باید برای اجرایی كردن كشاورزی پایدار به میان بیاید.

وقتی مشاركت مردمی اتفاق می‌افتد تا زمانی از مردم در صحنه استفاده می‌شود كه گرهی از مشكلات را باز می‌كنند و به محض بهره‌برداری، مردم محلی نادیده گرفته می‌شوند علت این امر را در چه می‌بینید؟

این نگاه كاملا نگاه مخالف با بحث پیاده‌سازی رویكرد زیست بومی است، از اصول این رویكرد این است كه اگر نگاه پایداری را می‌خواهیم به مدیریت تالاب داشته باشیم باید منافع مرتبط با تالاب را هم درونی‌سازی كنیم. مردم جوامع محلی هم باید سهم ثابتی از كاركردهای تالاب داشته باشند. در قالب فعالیت‌هایی كه ما در طرح حفاظت كردیم، نگاهمان به ماجرا این گونه نبود در برنامه مدیریتی كه در دریاچه ارومیه نوشته شده، ذكر نشده «زمان بحران» نوشته در مدیریت بحران دریاچه ارومیه باید معیشت مردم درنظر گرفته شود. این پیام را به كلیه ذی نفعان می‌خواهیم برسانیم كه شاه‌بیت و شاه‌كلید مدیریت پایدار تالاب‌ها مردم هستند.

چقدر این برنامه‌ها با واقعیت جور درمی‌آید و آیا دور از ذهن نیستند؟


سوال كاملا درستی است، آنچه ما تلاش كردیم این است كه برنامه‌ها را به واقعیت نزدیك كنیم، ما الان دو سال و نیم است وقت صرف كرده‌ایم برای این برنامه كه تمامی ذی نفعان درباره این برنامه احساس مالكیت داشته باشند. زمانی است كه برنامه‌یی توسط سازمان نوشته می‌شود اما وقتی بقیه نفع خودشان را در آن نمی‌بینند وقعی به آن نمی‌نهند. مالكیتی وجود ندارد كه خود را مسوول بدانند اما در تدوین این برنامه تنها حرف سازمان محیط زیست وجود ندارد، حرف جهاد كشاورزی ومردم محلی هم در آن گنجانده شده است. این نخستین گام برای تضمین اجرای این بحث است.

احیای تالاب‌ها هم همانند آلودگی هوا شده است، با شروع فصل گرما خشكسالی‌ها شروع می‌شود و با فصل بارش همه از پرآب شدن تالاب خوشحال می‌شوند. چه برنامه قابل اجرایی دارید تا شاهد این دست اتفاقات نباشیم؟


ما حداقل خودمان در قالب طرح حفاظت از تالاب‌های ایران تلاش‌هایمان را مستمر و سالانه كردیم. اینكه بخواهیم در مقطعی به موضوع بپردازیم و رهایش كنیم نبوده اما از منظر رسانه‌یی كه نگاه كنیم همین طور است كه می‌گویید. من نمی‌توانم پاسخگوی دستگاه‌های دیگر باشم اما تمام تلاش ما این بوده كه این نوع نگاه را بتوانیم حذف كنیم و همكاری بین سازمانی داشته باشیم و فضا را از سمت تقابل به تعامل ببریم.

شما می‌گویید ما به تعامل با هم رسیده‌ایم. چقدر وزارت نیرو مسوولیت اشتباهاتش در حوزه سدسازی را می‌پذیرد؟


در حوزه تالاب‌ها با همكاران وزارت نیرو كه كار می‌كنیم همانطور كه ما نگران حقابه تالاب‌ها هستیم این نگرانی از آن آنها هم شده است و اولویت‌شان تامین این حقابه‌هاست. دیگر فضا اینطور نیست كه وزارت نیرو حس كند رقیب محیط زیست است. درباره پهنه‌بندی تالاب‌ها دستور العمل داریم نیازآبی تالاب‌ها را بین خودمان و وزارت نیرو حل و فصل كردیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha