سلامت نیوز : یک دکترای روانشناسی با اشاره به اینکه نیازهای فیزیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی و هیجانی افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن با مردم سالم تفاوت دارد، گفت: یافتن راه‌های ارضای این نیازها بخشی از فرایند مقابله است. در حالی که متخصصان سلامت به نیازهای جسمی بیمار توجه دارند، نیازهای اجتماعی و هیجانی ممکن است نادیده گرفته شوند.

دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی در گفت وگو با ایسنا ، با بیان اینکه خانواده‌ها به شیوه‌های بسیار متفاوتی با بیماری مزمن کنار می‌آیند، گفت: برخی از خانواده‌ها با بیان احساسات به صورت صریح به یکدیگر نزدیکتر و با هم صمیمی‌تر می‌شوند. در برخی دیگر، رنجش و آزردگی به وجود می آید و بیمار به صورت منبعی برای تنیدگی مدام و بار سنگینی بر دوش خانواده درمی‌آید.

وی با تاکید بر اینکه سازگاری خانواده قبل از بیماری، عامل بسیار مهمی در سازگاری بعد از بیماری است، گفت: فشارهای بیماری و ناتوانی، ممکن است باعث شود که یک خانواده متحد و با ثبات، تمام توان خود را در جهت رو به رو شدن با بحران‌های بیماری و سازگاری با آثار درازمدت تغییرات زندگی که از بیماری ناشی شده است را بسیج کنند.

این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا یادآور شد: در یک سیستم خانوادگی که عملکرد خوبی دارد اعضای آن با نقشهایشان در ارتباط با یکدیگر سازگاری می یابند تا با مشکلات ناشی از بیماری و ناتوانی کنار بیایند. بیماری ممکن است پیامدهای فراگیری برای خانواده داشته باشد، پیامدهایی که باید تشخیص داده شده و به آنها رسیدگی شود و حتی الامکان از آنها جلوگیری شود، دفاع‌ انعطاف ناپذیر، انکار و عدم حل تعارض، باعث می‌شود که علائق خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی تامین نشود.

وی با اشاره به اینکه بیماران از راههای گوناگونی با بیماری خود سازگاری حاصل می‌کنند، گفت: سازگاری، فرآیندی است که شامل دوره‌ای از زمان می شود که در آن بیماران با بیماری خود کنار می‌آیند. برای مثال، با ساختن معنایی شخصی برای بیماری خود و درک ماهیت بیماری شان (علل، عوارض و معنای ضمنی) با آن کنار می‌آیند. به علاوه، افراد یاد می گیرند مکانیزم‌های مقابله‌ای مناسب را برای برخورد موثر با بیماری خود، انتخاب کنند. همچنین در نظر گرفتن این که بیماری در خلاء اجتماعی رخ نمی دهد، بلکه فرایندی است پویا و متقابل و بیشتر اعضای خانواده را به روش‌های گوناگون تحت تاثیر قرار می دهد، مفید است.

دکتر شعاع کاظمی همچنین افزود: بر اساس برخی از مطالعات، حمایت اجتماعی از جانب همسران در مورد بیماری‌های جدی، باعث پریشانی واقعی در مراقبت کننده‌ها شده است و آنچه در اینجا مطرح می شود، این عقیده است که بیماری مزمن مستلزم فرآیند مشترک سازگاری است.

وی با تاکید بر اینکه راههایی که بیماران با بیماری خود سازگاری و انطباق حاصل می‌کنند، ممکن است مشکلاتی اضافی، چالش و خودآگاهی به همراه داشته باشد، گفت: علاوه بر این، شرایطی که منجر به از دست دادن یا عدم تحرک یک عضو می‌شوند نیز ممکن است موجب مشکلات روانشناختی عمیقی که بر" تصویر از خود"، "هویت" و "اعتماد" فرد تاثیر می گذارد، بشود. این امر ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی تشدید شود. برای مثال، زمانی که بیماران از نظر ظاهری بد شکل شده‌اند، احساسات اولیه‌ای از نشان‌دار شدن را گزارش می دهند. این امر ممکن است به طور سهوی با واکنش‌های دیگران تشدید شود.

این دکترای روانشناسی افزود: سایر مشکلات سازگاری و انطباق شامل بیماری‌هایی می شود که ممکن است قابل مشاهده نباشند، اما به همان نسبت از راه‌های مختلف، دشواری ایجاد کنند. بیماری‌های مزمن مانند ایدز، سرطان و بیماری‌های قلبی با تغییرنگاه بیماران نسبت به خودشان، همواره بحران هایی را در زندگی افراد پدید می آورند و منجر به سختی و اختلال در پویایی خانواده می شوند.

مداخلات درمانی روانشناختی

وی با اشاره به اینکه افراد با بیماری‌های مزمن، نیازهای فیزیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی و هیجانی دارند که با مردم سالم تفاوت دارد، گفت: یافتن راه‌های ارضای این نیازها بخشی از فرایند مقابله است. در حالی که متخصصان سلامت به نیازهای جسمی بیمار توجه دارند، نیازهای اجتماعی و هیجانی ممکن است نادیده گرفته شوند. این امر به گسترش گروه‌های مراقبت بین رشته‌ای که پیچیدگی ماهیت مراقبت را تشخیص می‌دهند منجر شده است.

دکتر شعاع کاظمی تصریح کرد: مداخلاتی که هم درمان‌های روانشناختی و هم اجتماعی را به جای درمان‌های جسمی صرف در نظر می گیرند با ارزش ترین انتخاب از نظر بهبود و رضایت بیمار هستند، کوشش برای کمک به فرد به منظور سازگاری با بیماری، از زمان مصاحبه تشخیصی شروع می شود.

وی یادآور شد: سازگاری مثبت با بیماری، زمانی افزایش می‌یابد که وی هشیار باشد، همسرش با یک فرد موثر دیگر حاضر باشند به فرد اجازه دهند احساسات خود را نشان دهد و سپس اطلاعات مربوط به پیش آگهی و انواع درمان را بیان دارند.

این دکترای روانشناسی در پایان گفت: برای افزایش سازگاری فرد با بیماری و ارتقای کیفیت زندگی، چندین مداخله روانی اجتماعی با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از تمرکز این روش ها کمک به کاهش تهوع فرد از شیمی درمانی بوده است. استفاده از دو روش آموزش آرامش و حساسیت زدایی منظم بیشتر به بیمار کمک می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha