چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۷

سلامت نیوز : اگر مادر بودن را تجربه نکرده‌اید احتمالا در اطرافیانتان مادرانی در دوره نقاهت پس از زایمان را دیده‌اید و از مشکلات روحی و جسمی این دوره تا حدودی باخبرید.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ؛ روزها و هفته‌های پس از تولد فرزند به همان اندازه که می‌تواند شادی‌آفرین و هیجان‌انگیز باشد، می‌تواند توام با غم و غصه و افسردگی نیز باشد، احساس ناراحتی پس از تولد فرزند به قدری شایع است که بسیاری از افراد آن را تجربه می‌کنند، برای کسانی که به‌تازگی مادر شدن را تجربه کرده‌اند و کسانی که خود را دوست دارند، بسیار مهم است که علائم این نوع افسردگی را بدانند.

دکتر "کامیابی" متخصص زنان و زایمان در این رابطه به ایسنا می‌گوید:هر خانمی که صاحب فرزند می‌شود ممکن است افسردگی بعد از زایمان را تجربه کند ولی عوامل معینی وجود دارند که خطر احتمال وقوع این وضعیت را بالا می‌برد.

وی می‌افزاید: علت اصلی افسردگی پس از زایمان تغییرات ناگهانی هورمونی در بدن است، سابقه افسردگی یا سوءاستفاده جنسی، سابقه بیماری افسردگی یا عصبی در میان بستگان به‌ویژه در بستگان درجه یک، بی‌توجهی همسر به زنان باردار و سن پایین مادران از عوامل بروز این افسردگی است، این امر یک بیماری نیست بلکه عارضه‌ای است که تنها چند روز طول می‌کشد و فقط باید درست مدیریت شود.

کامیابی ادامه می‌دهد: زایمان‌های سخت و یا زایمان به طریق سزارین، می‌تواند باعث آشکار شدن بسیاری از اختلالات روانی شود اما زایمان طبیعی مادر را در برابر افسردگی بعد از زایمان محافظت می‌کند.

و اما "زهره کیانی"، روانشناس نیز به ایسنا می‌گوید: افسردگی بعد از زایمان در زنان به حدی شایع است که بیش از‌٨٠ درصد آنها به نوعی این افسردگی را تجربه می‌کنند.

وی احساس غم و ناامیدی، خوابیدن بیش از حد یا بی‌خوابی، کاهش تمرکز و فراموشی و مشکل در به یاد آوردن مسائل و ناتوانی در تصمیم‌گیری، گریه کردن زیاد را از جمله علایم این نوع از افسردگی می‌داند و می‌گوید: بی‌اشتهایی زیاد، از دست دادن علاقه و اشتیاق به انجام امور منزل یا امور مربوط به خود، گوشه‌گیری و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان و بروز مکرر سردرد و ناراحتی‌های فیزیکی از دیگر علایم افسردگی پس از زایمان است.

کیانی می‌گوید: بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان بسیار کم‌حوصله هستند و افراد خانواده باید حال بیمار مبتلا به افسردگی را درک کرده و کمک کنند تا کم کم به شرایط عادی برگردد، این بیماران ممکن است تحمل شلوغی و مسافرت را نداشته باشند و یا کارهایی که برای دیگران خوشایند است برای آنها رنج‌آور باشد، افراد خانواده باید تا زمان تأثیر دارو‌ها و گذراندن دوره درمان، مطابق با میل بیمار رفتار کنند تا این شرایط سخت پشت سر گذاشته شود.

وی معتقد است: کمک کردن به مادران در این دوران بحرانی برای موفقیت در شیردادن سبب می‌شود که ارتباط عاطفی قوی با کودکان خود پیدا کرده و احساس کنند که خودشان افراد توانمند و قابلی هستند و در مقابل کودکان آنان نیز احساس تنهایی نخواهند کرد، می‌توان گفت کودکان مادرانی که افسردگی دارند، رشد کمتری دارند ضمن اینکه بیشتر این کودکان نق می‌زنند و مشکلات عاطفی آنها بیشتر و کنار آمدن با آنها نیز سخت‌تر است.

این روانشناس می‌گوید: افسردگی پس از زایمان ممکن است بین دو هفته تا یک سال طول بکشد و بیش از هر عاملی نوع رفتار و توجه اطرافیان در رفع یا تداوم این وضعیت نقش دارد، خانم‌هایی که سابقه ابتلا به بیماری افسردگی یا دیگر اختلالات روحی در خود یا اعضای خانواده دارند بیشتر در معرض ابتلا به این نوع افسردگی قرار دارند، علاوه بر این بارداری‌های بدون برنامه‌ریزی، وجود مشکل در روابط زناشویی، عدم حمایت عاطفی همسر، پایین بودن سن مادر، ایجاد تغییرات جدی در خانه و خانواده همزمان با تولد نوزاد مانند از دست دادن شغل هر کدام از پدر یا مادر که به همراه خود مشکلات اقتصادی به خانواده تحمیل می‌کند و بسیاری مشکلات از این دست می‌توانند عوامل مستعدکننده ابتلای مادر به افسردگی پس از زایمان باشند.

این روانشناس ادامه می‌دهد: در صورت غفلت بیمار و به خصوص اطرافیان امکان دارد این اختلال تبدیل به جنون پس از زایمان شود که در این حالت حتی ممکن است نیاز به بستری شدن مادر در بیمارستان باشد چرا که افسردگی در این حالت ممکن است به صورت علائم جنون، میل به خودکشی یا به صورت زمینه بیماری دو قطبی در فرد ظهور کند در خیلی موارد نیز فرد نسبت به موقعیت خود احساس بدی دارد و احساس می‌کند توانایی مراقبت از نوزاد خود را ندارد و یا نسبت به فرزند خود احساس تنفر می‌کند. در این موارد فرد حالت عصبی و پرخاشگر پیدا می‌کند و افکار منفی در او باعث بروز اعمال نا‌به‌هنجار می‌شود.

وی همچنین در مورد نقش خانواده در کاهش افسردگی پس از زایمان می‌گوید: خانواده فرد افسرده و بخصوص همسر وی در کاهش افسردگی نقش مهمی ایفا می‌کنند که باید به محض مشاهده علائم آن و نامتعادل بودن حالت روحی فرد برای درمان آن به روانشناس مراجعه کنند و از آنجا که یکی از دلایل مهم افسردگی نگرانی شدید مادر از نگهداری فرزند خود است و احساس می‌کند از پس آن بر نمی‌آید خانواده فرد و بخصوص همسر وی باید او را از لحاظ نگهداری فرزندش مطمئن کنند.

کیانی می‌گوید: برای کنار آمدن با احساس غم ناشی از تولد فرزند، مادران باید سعی کنند کمک دیگران را در روزها و هفته‌های اول پس از وضع حمل پذیرا باشند و به خانواده و دوستان اجازه دهند که در کارهایی مثل خرید، انجام کارهای منزل یا بچه‌داری به آنها کمک کنند. بهتر است در زمان‌هایی از روز، شخص دیگری غذایی برای مادر تهیه یا از کودک مراقبت کند تا مادر بتواند اندکی بخوابد یا دوش بگیرد.

این روانشناس به خانم‌های افسرده پس از زایمان نیز توصیه می‌کند: اگر احساس می‌کنید که به گریه کردن نیاز دارید نباید جلوی اشک‌های خود را بگیرید، اما سعی نکنید روی افکار ناراحت‌کننده تمرکز کنید، اجازه دهید که این احساس گذرا، دوره خود را طی کند و سپری شود، اگر از نظر روحی دچار افسردگی شده‌اید، با پزشک خود مشورت کنید. این زمان، زمانی است که باید از یک شخص دیگر هم کمک بگیرید. این فرد می‌تواند والدین، دوستان یا یکی از اعضای خانواده باشد. در این میان، همسر مهم‌ترین نقش را می‌تواند ایفا کند، به عنوان یک مادر باید به اندازه کافی استراحت وغذاهای مغذی میل کنید. صحبت کردن با افرادی که به شما نزدیکند یا با کسانی که آنها هم بتازگی مادر شده‌اند، می‌تواند در شما احساس حمایت شدن را به وجود آورد و به شما یادآوری کند که تنها نیستید.

وی می گوید: نوع تغذیه مادر در دوران بارداری و پس از آن نقش قابل ملاحظه‌ای در پیشگیری از افسردگی پس از زایمان دارد، مصرف غذاهای حاوی اسیدهای چرب امگا 3 مانند غذاهای دریایی و گردو علاوه بر تقویت مغز، اعصاب و دستگاه گردش خون می‌تواند مانع بروز افسردگی پس از زایمان شود. علاوه بر این رژیم غذایی حاوی انواع ویتامین‌ها، سبزیجات و میوه‌جات تازه هم در کاهش احتمال ابتلا به این عارضه بسیار موثر است، علاوه بر دقت در تغذیه، پیاده‌روی در هوای آزاد، برنامه ورزش منظم، حمایت عاطفی همسر، تنظیم خواب و استراحت کافی مادر و معاشرت بیشتر با دوستان و افراد فامیل در کاهش علایم این اختلال مفید است.

افسردگی پس از زایمان هم مثل انواع دیگر افسردگی، باعث ایجاد ابری از احساسات و افکار منفی در اطراف فرد، در مورد دیدگاه او نسبت به خود، اطرافیان و شرایط و آینده‌اش می‌شود. به خاطر این افسردگی، زن ممکن است خود را تنها و بی‌ثمر فرض کند. ممکن است شرایط را ناامیدکننده و خستگی‌آور تصور کند و همه چیزهای اطراف برایش غیرجذاب و ناامیدکننده و بی‌معنی باشد، بدانید که این‌ها قسمتی از افسردگی است، با درمان مناسب و حمایت بجا می‌توان این ابر ناامیدی را از بین برد، می‌توان به این مادر کمک کرد تا دوباره شادی و نشاط و امید خود را به دست آورد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha