چالش‌های امروز وزارت بهداشت و به‌طور کلی نظام بهداشت و درمان کشور، حساسیت‌ها نسبت به ضرورت انتخاب وزیر بهداشت کارآمد در بدنه دولت یازدهم را بیش از پیش افزایش می‌دهد.

انتخاب وزیر دردآشنا به مسایل بهداشت و درمان در دولت یازدهم
سلامت نیوز : چالش‌های امروز وزارت بهداشت و به‌طور کلی نظام بهداشت و درمان کشور، حساسیت‌ها نسبت به ضرورت انتخاب وزیر بهداشت کارآمد در بدنه دولت یازدهم را بیش از پیش افزایش می‌دهد. هم‌اکنون مشکلاتی همچون عدم تخصیص بودجه مناسب به وزارت بهداشت، افزایش روز افزون کسری بودجه، ناتوانی وزارت بهداشت در اجرای برنامه پزشک خانواده، بی‌برنامگی برای حل مشکلات کمبود دارو در کشور و ناتوانی‌ها در زمینه همکاری درون‌بخشی در وزارت بهداشت، مشکلات را در وزارت بهداشت دو چندان کرده است.

همین رابطه (دکترربابه شیخ‌الاسلام) متخصص سلامت عمومی و اپیدمیولوژی تغذیه مدیر موسسه تغذیه، سلامت و توسعه در گفت‌وگو با «شرق» ضمن ارایه تحلیلی از عقب‌ماندگی‌ها در برنامه‌های پیش‌بینی شده در سند چشم‌انداز، در پاسخ به «شرق» به ارایه توضیحاتی درباره ویژگی‌های وزیر بهداشت موفق در دولت یازدهم پرداخت. شیخ‌الاسلام پیش از وزارت بهداشت، از بنیانگذاران اصلی دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت و جزو اولین مدیران زن رده‌بالا در وزارت بهداشت بود.

‌خانم دکتر در حال حاضر راه دستیابی به توسعه و پیشرفت خصوصا اهداف پیش‌بینی‌شده در سند چشم‌انداز را چه می‌دانید؟

ابتدا اجازه دهید فراز‌هایی از سند را مرور کنیم. سند آرمانی چشم‌انداز تا سال 1404 ایران را کشوری خواسته است توسعه‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه و با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین‌الملل و همچنین با برخورداری از سلامت، رفاه، امنیت‌غذایی، تامین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره‌مند از محیط‌زیست مطلوب.  می‌دانیم که تا سال موعود این سند تنها 12سال وقت باقی است و ما اهداف بسیار مهمی داشته‌ایم و داریم. در طی سال‌های گذشته برای رسیدن به این اهداف متعالی اگر چه تلاش‌هایی شده ولی هنوز راه نرفته بسیار است.

‌به نظر شما چرا این تعامل و مساعدت بین بخشی و درون‌بخشی صورت نمی‌گیرد؟

 شاید برای درک بهتر از علل این مشکل نیاز به تحقیق داشته باشیم ولی برای اینکه تجربه خودم را در این زمینه به‌کار گیرم مثالی می‌زنم. چرا بعد از گذشت حدود 20‌سال که اهمیت برنامه رشد و تکامل یکپارچه از اوان دوران کودکی یا ECD اعلام شده این برنامه مهم و حیاتی اجرایی نشده است اگر چه می‌بینیم کارکنان اداره کودکان در مدیریت سلامت خانواده شوق بسیار زیادی به اجرای این برنامه دوران نوزادی و کودکی داشته‌اند. تغییر مرتب مدیران، واردنبودن مدیر جدید به موضوع و اتلاف وقت بسیار برای اثبات اهمیت مساله و بعد تغییر مجدد مدیر، بی‌ثمربودن تلاش‌ها برای در‌گیرکردن سایر ادارات در وزارتخانه‌های دیگر، اولویت‌نداشتن مساله توسط بخش‌های دیگر، تمایل‌نداشتن سایر بخش‌ها برای همکاری (چون فکر می‌کنند کار نهایتا به اسم وزارت بهداشت است و چرا آنها باید وقت و سرمایه بگذارند) تخصیص‌ندادن بودجه کافی و... می‌تواند از دلایل باشد ولی مهم‌تر از همه اینها در جریان نبودن بالاترین مقام وزارتخانه به برنامه‌ها و عدم پاسخگویی در مقابل اجرایی‌نشدن برنامه‌هاست. 

‌البته این خیلی سخت به‌نظر می‌آید که یک وزیر در همه مشکلات وزارتخانه خود در‌گیر شود، آیا برای مقوله سلامت که بسیار بین‌بخشی است ساختاری که بتواند برنامه‌ها را از قفسه‌ها به‌روی میزکار مشترک بکشاند وجود ندارد؟

 ساختاری که از اوایل سال 80 پیشنهاد شد و مورد موافقت هیات محترم دولت وقت قرار گرفت، ایجاد شورایعالی سلامت و امنیت تغذیه‌ای بود، این شورا مستقیما زیر نظر رییس‌جمهور است و تقریبا همه وزرا بر اساس موضوع مورد بحث شورا به‌عنوان عضو می‌توانند در آن شرکت کنند

‌چرا با وجود به‌وجودآمدن چنین شورایی باز هم کارهای ضروری برای دستیابی به اهداف بین‌بخشی برنامه‌های پنج‌ساله و سند چشم‌انداز عملیاتی نشده است؟

اگر مقام مسوولی نتواند از ساختاری باارزش که برای حل مشکلات ساخته‌شده استفاده کند، به این نتیجه می‌رسیم که یا دلیل به‌وجودآمدن آن ساختار را نمی‌داند یا خدای‌ناکرده برایش رسیدن به اهدافی که قانونگذار وضع کرده است مهم نیست و بعد می‌رسیم به جایی که اگر یک برنامه مهم در یک اداره 20 سال اجرایی نشده باشد پس ما به تعداد اداراتمان در کشور برنامه‌های اجرانشده داریم و این است علت اینکه همه حس می‌کنیم داریم کار می‌کنیم ولی نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود، همین است که بخشی از اهداف برنامه پنج‌ساله سوم، چهارم و البته برنامه پنج‌ساله پنجم هم هنوز محقق نشده است، سند چشم‌انداز که جای خود دارد و باید تلاش بسیار زیادی را برای تحقق آن در برنامه کار دولت و کلیه نهاد‌های کشور می‌گذاشتیم.  

اسم این درجازدن‌های دردآور همان عقب‌ماندگی است و سوالی که سال‌ها در ذهن همه عاشقان این مرزوبوم تکرار می‌شود این است، علت عقب‌ماندگی ما چیست؟ چه عواملی اصلی هستند و راه برون‌رفت چیست؟ شاید عده‌ای قبول نداشته باشند که مجموعه‌ای از رفتار‌های اجتماعی ما مثل عدم مسوولیت‌پذیری، خودمحوری، قانون‌گریزی، ناتوانی در پذیرش یکدیگر، چاپلوسی و تملق از مافوق، مدرک‌گرایی، ناتوانی در انجام کار گروهی و... ممکن است علت اصلی باشد ولی از نظر من به عنوان یک اپیدمیولوژیست که سال‌هاست در عرصه سلامت و تغذیه کار می‌کنم، می‌بینم مجموعه این رفتارهای فرهنگی سد بزرگی برای پیشرفت ما شده است و حتی در کار تخصصی من که بهبود تغذیه جامعه و سلامت بوده همین سد‌ها موجب شده‌اند که نتوانیم در انجام خیلی از اهدافمان موفق شویم یا موفقیت‌هایی که با تلاش‌های بسیار سخت و طولانی به ثمر رسیده‌اند با سلیقه یک تازه‌وارد کمرنگ یا متوقف شده‌اند.

اگر بخواهیم به عقب‌ماندگی‌ها در بخش‌های مهم و تاثیر‌گذار در حوزه بهداشت و درمان اشاره کنیم، به نظر شما مهم‌ترین عقب‌ماندگی‌ها در این حوزه در کدام بخش‌هاست و وزیر جدید بهداشت و درمان چگونه می‌تواند با آن مقابله کند؟

البته من امید فراوان دارم که وزیر آتی، فرد دردآشنایی باشد و تجربه کافی در زمینه مشکلات اصلی بخش سلامت داشته باشد و مثالی از ناتوانی‌ها در زمینه همکاری درون‌بخشی در وزارت بهداشت و حوزه تخصصی خودم تغذیه می‌تواند نشان دهد کار سخت نیست و فقط نیاز به نگاهی سلامت‌نگر دارد.  ببینید معاونت بهداشت که در این وزارتخانه با مجموعه‌ای از مدیریت‌های خود برای پیشگیری از بیماری‌ها کار می‌کند، راهکار‌ها و سیاست‌هایی نظیر: کاهش مصرف غذای‌های شور، کاهش چربی‌های اشباع و ایزومرترانس، وجود برچسب تغذیه‌ای روی خوراکی‌های صنعتی، غنی‌سازی غذاهای اصلی با ریزمغذی‌های حیاتی، درج میزان کالری برای هر سروینگ روی محصولات غذایی، درخواست برای درج کلمه مصرف برای کودکان ممنوع روی ذرت‌های حجیم‌شده و شور، کاهش کود‌های نیتراته در کشاورزی، استفاده از کود‌های میکرو برای تقویت خاک‌های کشاورزی، استفاده از روش‌های بیولوژیک برای دفع آفات نباتی به‌جای مصرف سموم شیمیایی، کاهش مصرف آنتی‌بیوتیک در پرورش طیور، ممنوعیت تبلیغ غذاهای مخل سلامت (ماده قانونی 37 در برنامه توسعه پنجم) و... را دنبال می‌کند و معاونت دیگری به‌نام غذا و دارو که اکنون سازمان غذا و دارو شده است، در همین وزارتخانه گاهی مخالف این سیاست‌ها عمل می‌کند.

‌اگر این اقدامات جدی گرفته نشود ما روزبه‌روز با افزایش بیماری‌ها و هزینه‌ها روبه‌رو خواهیم بود. اینطور نیست؟ به نظر شما وزیر جدید بهداشت و درمان با چه برنامه‌ها و ویژگی‌هایی می‌تواند این مساله را حل کند؟

 بله، با وجود مشکل بیمه‌ها و پرداخت هزینه درمان توسط گیرنده خدمت مشکلات درمانی رو به تزاید است همه هم می‌دانند و بارها گفته شده که هزینه‌های درمانی کمرشکن چگونه خانواده‌ای را به‌زیر خط فقر می‌کشاند هزینه‌هایی که موجب می‌شود خانواده حتی فرش زیر پایش را بفروشد وقتی به مشکل نگاه می‌کنی، می‌بینی تنها باید عده‌ای از سازمان‌های متولی با هم به تفاهم برسند چون راه‌حل وجود دارد نگاه مشترک وجود ندارد چرا نمی‌رسند؟ یعنی نشستن دور یک میز و پیداکردن راه حل آنقدر دشوار است؟ یعنی یکی از یک کشور دیگر باید بیاید و مشکل ما را رفع کند؟  ما با این همه محقق در این کشور اگر نتوانیم مشکلات کوچک را حل کنیم این تحقیقات به چه درد می‌خورد؟ چرا باید در دستیابی به اهداف متعالی سند چشم‌انداز فقط دلمان خوش باشد که مثلا در انجام تحقیقات ISI توانسته‌ایم با فلان کشور در منطقه رقابت کنیم، مگر در سند چشم‌انداز ما برخورداری از سلامت، رفاه و امنیت‌غذایی، ذکر نشده است برای این آرمان‌های خوب چه دستاوردی داشته‌ایم، چه برنامه‌ای داریم؟ محققان ما در زمینه سد‌های موجود در دستیابی به این اهداف چه کرده‌اند و چه پیشنهادی داده‌اند؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha