سلامت نیوز : خفاش شب، بیجه، اصغر قاتل و... قاتلان سریالی معروفی هستند كه تعدادشان به
انگشتان دو دست هم نمیرسد اما ترس و دلهرهای كه شنیدن نامشان به دلمان
میاندازد تا مدتها تن و بدنمان را میلرزاند و در دوران دستگیری هر
كدامشان صفحات حوادث روزنامهها را قبضه میكنند و حرف وحدیث و شایعه در
باره نحوه قتلها و تعداد مقتولانشان تا مدتها موضوع بحث روز مردم
میشود. در این گزارش تحلیلهای جالب و كمتر شنیده شدهای را میخوانید كه
اساتید برجسته دانشگاهی در همایشی با عنوان«همایش تخصصی تحلیل جرمشناختی
قتلهای سریالی» در تالار شیخ انصاری دانشكده حقوق تهران ارائه كردند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ دكتر
فاطمه باقریان روانشناس، دكتر مجید فرجیها جامعهشناس جنایی، دكتر فربد
فدایی عضو هیات علمی دانشكده روانشناسی دانشگاه تهران، دكتر سیدحسن حسینی
عضو هیات علمی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دكتر امیرحمزه زینالی
عضو هیات علمی دانشگاه تهران- پردیس قم، دكتر محمود مهدوی عضو هیات علمی
دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، قاضی نورالله عزیز محمدی قاضی
دادگاه كیفری استان تهران،قاضی محمد عرفان قاضی دادگاه كیفری استان تهران،
عبدالصمد خرمشاهی وكیل دادگستری و سرهنگ بیابانی مسئول كل تحقیقات آگاهی
ناجا دانشگاه تهران در این همایش حضور داشتند و تلاش كردند ابعاد مختلف
قتلهای سریالی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.
كدام قاتلان، سریالی كار محسوب میشوند؟
اولین بار در دهه هفتاد میلادی یك مامور اف بیای از اصطلاح قتلهای
سریالی استفاده كرد. این عبارت در قانون ما تعریف مشخصی ندارد اما تعریف
اصطلاحیاش تقریبا میشود «به قتل رسیدن بیش از سه نفر، به یك روش، با یك
انگیزه، طی فواصل زمانی خاص» یعنی یك قاتل همینجوریها هم مفتخر به دریافت
لقب سریالی نمیشود بلكه باید از یك روند خاص پیروی كند به این صورت كه همه
قتلهایش را با برنامهریزی قبلی انجام دهد و در فاصله بین هر دو قتل به
زندگی عادی خود برگردد و به قولی دوره سكوت داشته باشد و بعد هم امضای خودش
را پای كارش داشته باشد. این امضا میتواند ملحفه پیچی جنازهها در پرونده
حنایی یا سوزانده شدن آنها در پرونده خوشرو باشد.
تجاوز و انگیزههای جنسی
چیزی كه آمار نشان میدهد و انگیزه 90 درصد قاتلان سریالی بوده است
اینكه این افراد البته بهدنبال شریك جنسی نیستند برای همین قربانیانشان
را ازبین افراد ناشناس انتخاب میكنند و صرفا دنبال وسیلهای هستند برای
رسیدن به حد اعلای لذتشان و خیلیهایشان تنها بعد از كشتن و مسلط شدن بر
جنازه افراد به این حد میرسند.
از آن 10درصد باقیمانده هم بیشترشان سعی در بازنمایی اتفاقات تلخ
دوران كودكیشان دارند و به نوعی میخواهند انتقام كینه و نفرتی كه ازیك
نفر دارند را از تمام افراد طبقه و طیف آن شخص بگیرند.
البته در ایران انگیزههای به اصطلاح مذهبی هم وجود دارد كه قاتلان در
آنها با هدف پاك كردن فساد و مفسادان ازروی زمین اقدام به قتل عاملان فساد
بهزعم خودشان میكنند.
قاتلان سریالی روانپریش نیستند و زندگی شخصیشان كاملا عادی است
همین الان یك لحظه سرتان را بلند كنید و به اطرافتان نگاه كنید.فرقی
ندارد توی ایستگاه اتوبوس هستید یا روی نیمكت حیاط دانشگاه یا در تاكسی یا
حتی توی اتاق خواب خانهتان.شاید اولین نفری كه الان چشمتان بهش خورد یك
قاتل سریالی باشد! بله! اینطور كه روانشناسان میگویند قاتلان سریال نه
شاخ دارند و نه دم و نه هیچ مشخصهای كه آنها را ترسناك جلوه دهد یا چیزی
شبیه این. آنها بر خلاف سایر سایكو پادها اصلا رفتارهای پرخاشگرانه و
ضداجتماعی ندارند. نمونه خارجی این افراد معلمی روس بوده كه یك معلم خوش
اخلاق و مهربان و كار بلد بوده است اما طی بیست سال 50 زن و دختر را به قتل
رسانده و نمونه داخلی شان هم سعید حنایی یا دوچرخهسوار بوشهری بودهاند
یا حتی مهین قدیری كه مادر بسیار فداكاری بوده است. و كمتر از 10درصدشان
روانپریش هستند. قاتلان سریالی بر خلاف سایر قاتلان دیگر برای دفاع یا از
روی عصبانیت لحظهای آدم نمیكشند آنها كاملا خونسردانه، با برنامهریزی
وطی فواصل زمانی قربانیانشان را به دام میاندازند و همهشان تا زمانی كه
دستگیر نشدهاند به كارشان ادامه میدهند و سطح بهره هوشیشان هم رو به
بالاست برای همین خیلی هم زود به دست پلیس نمیافتند.
این افراد شخصیت
بسیار مرموز و پیچیدهای دارندو بخش زیادی از ابعاد شخصیتیشان هنوزبرای
روانشناسان مبهم است برای همین هم از كیسهای مورد علاقه روانشناسان برای
مطالعه هستند. این افراد اكثرا خودخواه و منزوی هستند و در كودكی و
نوجوانی بیشتر وقتشان را به خیالپردازی میگذرانند تا حضور در واقعیت و در
خیلی از قتلهایشان خیالپردازیهای جنسی نوجوانیشان را تحقق میبخشند.
نكته عجیب و جالب توجه درباره قاتلان سریالی این است كه آنها كوچكترین و
كمترین حس همدلی و همدردی نسبت به مقتولانشان ندارند، نه حین انجام قتل و
نه بعد از آن و اصلا حسی به نام عذاب وجدان برایشان وجود خارجی ندارد. مثلا
خفاش شب در آخرین مطلب قبل ازاعدامش نوشته بود «به هیچ كس بدهكار نیستم و
از هیچكس هم طلبكار نیستم.» یا سعید حنایی تا زمان لحظه اجرای حكمش به
درستبودن كارهایش اعتقاد داشت و ذرهای پشیمان نبود.
نقش جامعه و خانواده و محیط در به وجود آمدن یك قاتل سریالی
به غیر از عامل ژن و ژنتیك كه برخیها معتقدند در شكلگیری شخصیت
قاتلان سریالی موثر است، جامعه و محیط و تاثیر آنها مهمترین عامل در تبدیل
شدن یك فرد به یك قاتل سریالی است و همه ما از خانواده و محله و مدرسه و
سایر نهادهای اجتماعی تا رسانهها نقش بسیار پررنگی در به وجود آمدن این
افراد داریم. بررسیها نشان داده كه قاتلان سریالی ایرانی همه از
خانوادههای سطح پایین جامعه به لحاظ مالی و فرهنگی بودهاند. اكثر این
افراد كودكی بسیاربدی را پشت سر گذاشتهاند و تك والد بودهاند یا به شدت
مورد آزار و اذیت پدر و مادر بودهاند. اكثرشان به شهرهای بزرگ یا حاشیه
آنها مهاجرت كردهاند و بستر و فضای زندگیشان به آنها اجازه اینكار را
میداده است.
اما غیر از عوامل فیزیكی- محیطی، نقش فرهنگ و افكار و عقاید اطرافیان
هم موثر است برای مثال بیجه كه پدرش او را با كابل میزده است مورد ظلم
پدرهایشان هستند و خشونت را از خانواده گرفتهاند و تا وقتی كه شرایط
فرهنگی حاكم بر اقشار پایین جامعه اینچنین است میتوان انتظار این را داشت
كه باز هم افرادی اینچنینی پیدا شوند.
در این قسمت البته باید به نقش خانوادههای قربانیان هم اشاره كرد.
برای مثال در پرونده بیجه كه بعد از 22 قتل یا به نقل دیگری 25 قتل
دستگیرمیشود چرا خانوادههای قربانیان پیگیر فرزندشان نبودهاند و آنطور
كه باید پلیس و مراجع قضایی را به سرعت در جریان گمشدن و نبود فرزندانشان
قرار ندادند و پلیس هم تا شكایت و خبری از چنین اتفاقی نداشته باشد اقدام
نمیكند. برای همین به قاتل فرصت داده میشود تا قتلهای بیشتری مرتكب شود.
در بررسی جامعه شناسانه این اتفاق نكات ریز دیگری هم وجود دارد كه كمتر
كسی به آنها توجه میكند. مثلا زیرساختهای حملونقل عمومی در ایران همیشه
با مشكلاتی رو به رو بوده است و دربسیاری از این پروندهها قاتلان به
عنوان راننده و مسافر كش قربانیان خود را به دام میانداختند كه اگر
حملونقل عمومی اصلاح شود دیگر چنین بستری برای قاتلان به وجود نمیآید.
تاثیر رسانهها برروند محاكمه از دستگیری تا اجرای حكم چقدر است؟
خفاش شب،عقرب سیاه، شكارچی شب، قاتل دوچرخهسوار، قاتلین محفلی و...
همه عنوانها و القابی هستند كه رسانهها و خصوصا مطبوعات برای قاتلان
سریالی انتخاب كردهاند. اسمهایی كه ما را به سمت یك پیش داوری و قضاوت
میبرد و تصویر مخوف و هولناكی را ازصاحبانشان در ذهنمان میسازد. تاثیر
رسانهها و جریاناتشان در ایران درهمه زمینهها ازورزش گرفته تا سیاست
و... غیر قابل انكار است و در این قضیه هم نقششان به قدری پررنگ است كه
قضات پروندهها هم برای دعوت كردن متهمان به جایگاهشان از عناوین ساخته و
پرداخته رسانهها استفاده میكنند.
این رسانهها كه به نوعی انعكاسدهنده خواستههای مردم و ازطرفی
تحریككننده احساسات و افكار آنها هم هستند خواسته یا ناخواسته با ملتهب
كردن فضا مشكلاتی را در روند رسیدگی به پروندهها ایجاد میكنند و دستگاه
قضا به نحوی دچار عوام زدگی میشود و برای پاسخ به افكار عمومی و آرام كردن
آنها این پروندهها را به سرعت و خارج از نوبت رسیدگی میكند كه این كار
بعضا باعث پایمال شدن حقوق متهمین میشود چرا كه وكلا فرصت كافی برای
مطالعه پرونده و بررسیهای لازم را ندارند یا خودشان تحت تاثیر جو حاكم بر
دادگاه قرار میگیرند. برای مثال وكیل خوشرو خودش را مدعیالعموم نامید و
به جای دفاع از موكلش از او شاكی بود یا وكیل تسخیری بیجه از قاضی دادگاه
تقاضای اشد مجازات رابرای موكلش كرد كه اتفاق نادری است كه احتمالا فقط در
دادگاههای ایران میتوان شاهد آن بود.
پربازدیدترین اخبار سلامت در سال 1402
پیشنهاد سردبیر
-
چه کسانی کاندید جراحی برداشتن «لوزه» هستند؟
استاد دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی با تاکید بر اینکه نباید به بهانه کوچکشدن یا از بین رفتن خود به خودی لوزه بزرگ، نسبت به جراحی و برداشتن آن بیتفاوت باشیم، گفت: لوزههای بزرگ با بالارفتن سن، کوچک میشوند ولی عارضههای جبرانناپذیری برای فرد به دنبال خواهند داشت.
نظر شما