به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ این زنان در جامعه همواره مورد اتهام هستند و در محل كار با برخی مشکلات مواجه میشوند و در داخل خانواده هم با فرزندانی روبهرو هستند كه هر لحظه ممكن است پشت پا به زندگی سخت بزنند و به تنهایی در معرض انواع و اقسام آسیبها قرار بگیرند.
اسماعیلی، همچنین در تشریح وضعیت زنان سرپرست خانوار توضیح داده است: «حاشیهنشینی و اسکان نا امن از دیگر مشکلات زنان سرپرست خانوار است، ضمن اینكه بهداشت نامناسب روحی و جسمی برای زنان سرپرست خانوار بالای 50 سال نیز ازدیگر مشکلات است.» او میگوید: «وضعیت فرزندان زنان سرپرست خانوار بسیار نگرانکننده است چراکه اگر فرزندان این افراد در معرض آسیب قرار گیرند خود نیز موجب ایجاد مشکل برای جامعه میشوند.»
زنان خودسرپرست، تحت فشارهای اجتماعی
اردشیر گراوند،جامعه شناس در این رابطه به خبرنگار تهران امروز میگوید: «زنان بیسرپرست یا خودسرپرست در كشور ما به چهار بخش عمده تقسیم میشوند. اولین دسته از این زنان دختران جوانی هستند كه ازدواج آنها به تاخیر افتاده و برای دستیابی به استقلال به خواست و اختیار خود از خانواده جدا شده و زندگی مستقلی را شروع میكنند. دومین دسته زنان مطلقه هستند كه پس از طلاق سرپرست خانواده شده و احتمالا با وجود مشكلاتی كه با آن روبهرو هستند به حس مادران فرزندان را تحت پوشش خود قرار میدهند. زنانی كه همسرشان فوت شده نیز دسته دیگری از زنان خودسرپرست هستند كه آنها نیز مجبور به سرپرستی فرزندان خود هستند. تیپ بعدی دختران تحصیلكرده شهرستانی هستند كه به دلیل بیكاری به شهرهای بزرگ روی میآورند و مجبور به زندگی مستقل میشوند.» به اعتقاد وی زنانی كه به هر جهت خودسرپرست میشوند از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تحت فشارهای شدید قرار میگیرند. كه بخشی از آن به دلیل شرایط كلان است و بخشی توسط خانوادهها به وجود آمده و به اجرا گذاشته میشود.
«وقتی در مورد شرایط نامناسب این زنان حرف به میان میاید فقط نمیتوان به مسائل اخلاقی و جنسی اشاره نمود. از جمله آسیبهای مهمی كه این بخش از جامعه را تهدید میكند میتوان مواد مخدر و افسردگیهای شدید، مسائل عاطفی، اجتماعی و فرهنگی را مد نظر داشت. علاوه بر آن دامنه خطرات اجتماعی و فرهنگی كه زنان بیسرپرست تابع مهاجرت، طلاق، قتل، مرگ و میر، استقلالخواهی دختران را تهدید میكند، رشد كرده و افراد دیگر جامعه را نیز تهدید خواهد كرد.» گراوند ادامه میدهد: «در سراسر جهان نهادهای حمایتی از اینگونه افراد بهوجود آمده كه بخشی دولتی و بخش دیگر مردمی و خیریه است. این نهادها هدف خود را مشخص كرده و در همان راه قدم بر میدارند. مثلا در ایران نهادهای دولتی چون بهزیستی و كمیته امداد امامخمینی (ره) موازی یكدیگر پیش میروند. اما در این بین حجم زیادی از زنان بیسرپرست هستند كه نمیدانند به كجا پناه ببرند، چه باید بكنند، حق و حقوقشان چیست و حتی از فرصتهایی كه میتوانند استفاده كنند بیاطلاع هستند. آنها بیشتر در معرض تهدیدهای جدی قرار میگیرند، تا زنانی كه تحت پوشش نهادی قرار گرفتهاند.»
2/5میلیون زن سرپرست خانوار در كشور
سیدحسن موسوی چلك رئیس انجمن مددكاری اجتماعی ایران هم در رابطه با هشداری كه مشاور امور زنان و خانواده کمیته امداد امامخمینی(ره) داده است میگوید: «براساس سرشماری كه در سال 90 صورت گرفت بیش از دو و نیم میلیون زن سرپرست خانوار وجود دارد كه این آمار در سال 85 حدود بیش از یك میلیون و ششصد هزار و در سال 75 حدود یك میلیون و دویست نفر بوده است. در این آمار بین سالهای 75 تا 85 یعنی یك فاصله 10 ساله حدود چهارصد و شصت هزار نفر افزایش داشته و در یك فاصله بین سالهای 85 تا 90 حدود یك میلیون افزایش داشته است.» این آسیبشناس دلیل این جهش عددی را افزایش چشمگیر طلاق در سالهای اخیر میداند. او میگوید: «عدم مهارت و تحصیلات یكی از نكاتی كه در مورد زنان خودسرپرست در گذشته بیشتر به چشم میخورد و هنوز هم وجه غالب همین است.»
او پرداخت كمكهای نقدی از سوی سازمانهای حمایتگر را راهكار قطعی برای تحت پوشش قرار دادن این زنان نمیداند و میگوید: «یكی از معایب پرداخت مستقیم پول در طولانی مدت عدم استقلال افراد تحت پوشش است به همین دلیل در قانون برنامه پنجم پیشبینی شد كه دستگاههایی كه چنین افرادی را تحت حمایت دارند تا 10 سال جامعه هدف خود را توانمند و از چرخه مستمری بگیری خارج سازند تا وابستگی كمتر شود و در عوض با گسترش توانمندسازی زنان، این زنان كمكم صاحب مشاغل پردرآمدتر و باثباتتر شوند.»
عدمآشنایی با حقوق اجتماعی
موسوی چلك راهكار جلوگیری از آسیبهایی كه این زنان را تهدید میكند «آگاهی» میداند و میگوید: «یكی از مشكلاتی كه ما داریم این است كه نهتنها زنان سرپرست خانوار بلكه بسیاری از افراد جامعه با حقوق اجتماعیشان آشنا نیستند و منابع اجتماعی را نمیشناسند. كافیشاپ، آرایشگاه، پاساژها و... را میشناسیم اما به حقوق خود آگاهی نداریم. چنین زنانی میتوانند با مراجعه به بهزیستی، كلینیكهای مددكاری اجتماعی و كمیته امداد امامخمینی (ره) راهنماییهای لازم را دریافت كنند و مددكاران بهراحتی آنها را راهنمایی میكنند.» به اعتقاد او، زنان سرپرست خانوار بودن باعث گرایش به آسیبهای اجتماعی نمیشوند و حتی تعداد زنانی كه چنین گرایشی دارنداصلا قابل ملاحظه نیستند بلكه این زنان در شرایطی قرار میگیرند كه آسیبها به آنها تحمیل میشود. این مددكار اجتماعی در ادامه میافزاید: «زنان خودسرپرست نیز مانند دیگر افراد جامعه در معرض آسیبهای اجتماعی هستند و نمیتوان آنها را تفكیك كرد. افرادی كه فقیر باشند و نیاز مالی داشته باشند طبعا آسیبهای اجتماعی بیشتری خواهند دید. همیشه بین فقر و آسیبهای اجتماعی همیشه رابطه مستقیم وجود دارد و این محدود به یك گروه زنان بیسرپرست نیست بلكه تمام جامعه را تهدید میكند.»
نظر شما