سلامت نیوز : بیماری‌های روانی از مشكلات بزرگ جوامع امروزی است؛ مطالعات نشان می دهد بین عوامل اجتماعی و بیماری‌های روانی رابطه معناداری وجود دارد.بیماری روانی پدیده‌ای اجتماعی است به این علت كه در اوضاع و شرایط اجتماعی پدید می‌آید و ریشه‌های آن در ساختمان جامعه قرار دارد.بیماری روانی را باید بیماری جامعه دانست نه بیماری افرادی كه جامعه از آن‌ها تشكیل می‌شود.در این میان پایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی می‌توانند به عنوان متغیر مستقل، موجب آشفتگی روانی مردم شود.به عبارتی ساختار جامعه بر فرصت‌های زندگی اعضایش تأثیر می‌گذارد. بدیهی است كه شیوع بیماری‌های روانی در گذشته به‌شدت امروز نبوده است و در هیچ عصری، شدت عواملی كه بر سیستم عصبی انسان فشار وارد می‌كند و موجبات نابسامانی و پریشانی افكار و عواطف وی می‌شود، مانند عصر حاضر نبوده است.تحقیقات نشان می‌دهد افرادی كه در سطوح پایین‌تر قشربندی اجتماعی قرار می‌گیرند، از نابسامانی‌های روانی بیشتری رنج می‌برند؛ بنابراین،موقعیت فرد در چنین ساختارهای اجتماعی با نابسامانی فرد مرتبط است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران ؛ مطالعات حاضر ما را به این نتیجه می‌رساند كه آشفتگی‌های روانی به‌وسیله عوامل اقتصادی- اجتماعی شكل می‌گیرد. اما در این میان، كمتر نوشته‌ای به تبیین نظری این اختلال مبادرت كرده و بیشتر، معیارهای اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفته است و اگر هم درباره علت‌شناسی و عوامل به وجود آورنده این اختلال سخنی به میان آمده یا بسیار موجز و مختصر بوده یا در مورد عوامل اقتصادی و اجتماعی كمتر سخن رفته است.به عبارت دیگر،ساختار جامعه بر فرصت‌های زندگی اعضای آن تأثیر می‌گذارد و آسیب‌پذیری افراد در برابر اثرات ضایعه، تحت تأثیر پایگاه اقتصادی اجتماعی قرار می‌گیرد.

با توجه به پژوهش‌های مستمر نگارنده در بیمارستان‌های روانی شهر تهران، رابطه معناداری میان پایگاه اقتصادی اجتماعی و بیماری روانی به دست آمده است.براساس یافته‌های تحقیق، 79 درصد بیماران، متعلق به پایگاه اقتصادی اجتماعی پایین، 18 درصد متعلق به پایگاه اقتصادی اجتماعی متوسط و فقط 3 درصد از بیماران متعلق به پایگاه اقتصادی اجتماعی بالای جامعه هستند.بیماری‌های روانی نتیجه كنش متقابل عوامل ارثی و سرشتی از یك سو و عوامل ساختاری و بیرونی از سوی دیگر است. الگوی حاكم بر درمان بیماری مبنی بر این عقیده است كه بیماری روانی، بیماری‌ جسمانی است كه در مغز تجلی می‌یابد در این زمینه به عوامل ارثی وسرشتی بهای بیشتری داده می‌شود در صورتی كه با توجه به پژوهش حاضر نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی در بروز بیماری‌های روانی از نقش عوامل ارثی و سرشتی نیرومند‌تر است.

لذا تا علت اختلال روانی به گونه‌ای تقلیل گرایانه به عوامل ارثی و ژنتیكی ربط داده می‌شود، از درمان واقعی خبری نیست؛ به‌عنوان نمونه زن مطلقه و سرپرست خانه‌ای كه دارای شغل فرودستی است و به علت احساس فقر نسبی و شكاف طبقاتی عمیق، گرفتار افسردگی می‌شود، به‌حتم قرص‌های شیمیایی مشكل مستاجر بودنش را حل نمی‌كند. بنابراین نتیجه می‌گیریم حفظ بهداشت روانی در جامعه مستلزم عدالت اجتماعی، فراهم كردن بسترهایی برای شكوفایی افراد، رفع تبعیضات و تعصبات غیرمنطقی و غیرعقلانی، ایجاد امنیت اقتصادی اجتماعی و فضایی زاینده و بالنده است كه فرد بتواند در آن آینده خود را برنامه‌ریزی كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha