به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ مهمترین علت اقبال مردم به مقوله تامیناجتماعی، مشکلات اقتصادی و معیشتی و موضوع سلامت و درمان است. در برهه فعلی آحاد مردم و مسوولان نسبت به موضوع تامیناجتماعی حساس شده و حتی برای اولینبار بحث تامیناجتماعی، مشخصا در رقابتهای انتخاباتی ورود پیدا کرد، موضوعی که قبلا وجود نداشت. انتظار میرود حساسیت به سازمان تامیناجتماعی روزبهروز بیشتر شود زیرا حل مشکلات این سازمان دارای پیچیدگیهای خاصی است که لاینحل ماندن آن باعث نگرانی روزافزون ذینفعان کلیدی آن میشود.
مهمترین مشکلات سازمان که معمولا از زبان مسوولان و رسانهها شنیده میشود شبیه عبارتهای زیر است:
- کسری نقدینگی
- نارضایتی مشتریان
- کسری تعهدات
- شستا بزرگترین شرکت سرمایهگذاری کشور (نماد پولدار بودن سازمان)
- بوروکراسی اداری
- تغییرات مکرر مدیریتی
اما به مسایل سازمان تامیناجتماعی چگونه باید نگاه کرد. سازمان تامیناجتماعی شکل تکاملیافته صندوق سادهای است که از سال 1309 شروع به کار کرد و در چند مقطع با تغییراتی، بالاخره در سال 1354 با تصویب قانون تامیناجتماعی بهصورت سازمان فعلی درآمد.
کارکرد اصلی صندوقهای بیمهاجتماعی عمدتا معطوف به جذب حق بیمه و ارایه تعهدات بیمهای است. همانطور که کارکرد اصلی یک بانک جذب سپرده و اعطای تسهیلات است. از این نظر نظام مالی یک صندوق بیمهای مهمترین موضوع در ماهیت عملکردی آن است. معمولا صندوقهای بیمه اجتماعی به دو روش کلی تامین مالی میشوند. یکی روش نقدی یا ارزیابی سالانه است که در این روش نرخهای حق بیمه با توجه به هزینههای هر سال تعیین میشود و اندوختهگذاری ندارند. نوع دوم روش اندوختهگذاری است که در شروع کار صندوق و برای یک دوره زمانی نسبتا طولانی نرخ حق بیمه در سطح بالا و ثابت در نظر گرفته میشود و از محل مازادهای اولیه، ذخایری ایجاد میشود که باید سرمایهگذاری شده و در مرحله بلوغ و کهنسالی صندوق، کسریهای آن را پوشش دهد. با این مقدمه این سوال مطرح میشود که نظام تامین مالی سازمان تامیناجتماعی چیست؟ واقعیت این است که نه در قانون تامیناجتماعی و نه در هیچ قانون بالادستی دیگری صراحتا نوع نظام مالی تامیناجتماعی مشخص نشده است و کارشناسان، این بلاتکلیفی را یکی از ریشههای بحران فعلی سازمان تامیناجتماعی تلقی میکنند.
ظاهر امر این است که سازمان تامیناجتماعی قبل از سال 1354 به روش نقدی یعنی برابری مصارف و منابع در هر سال اداره میشد اما با تصویب قانون تامیناجتماعی و افزایش نرخ حق بیمه از 18درصد به 30درصد روش تامین مالی به روش اندوختهگذاری تغییر کرد بنابراین پس از سال 1354 باید دیدِ حاکم بر سازمان که نقدی بود، به اندوختهگذاری تغییر میکرد، اما چه اتفاقی افتاد. با توجه به فرهنگ سازمانی و اینرسیای که در روش قبلی بود و همچنین بروز انقلاب اسلامی و التهابات ناشی از آن و وقوع جنگ تحمیلی، توجه به مقوله تامیناجتماعی نظیر خیلی موضوعات دیگر در اولویتهای بعدی کشور قرار گرفت و نگرش قبلی حاکم بر سازمان که روش نقدی بود ادامه یافت و سیستم سخاوتمندانهای که به اتکای ذخایر عظیم دوران جوانی صندوق حاکم شد پذیرای طرحهای حمایتی زیادی شد که تا امروز عدد آن از 30 مورد فراتر رفته است.
اینگونه تحمیلات که خارج از چارچوب کسبوکار بیمهای صندوق است و همچنین عدم توجه به مقوله سرمایهگذاری ذخایر، باعث شد تا صندوق تامیناجتماعی با تعهدات عظیم بدون پشتوانه مواجه شود. خوشبینانهترین برآوردها، حجم این تعهدات را بیش از 400هزارمیلیاردتومان تخمین میزند. از طرف دیگر با اینکه سازمان تامیناجتماعی هنوز دارای تراز مثبت مالی است اما به دلیل عدم بازپرداخت تعهدات دولت از بابت حق بیمه سهم دولت، در سالهای اخیر دچار کسری نقدینگی شده و مجبور است از محل سرمایهگذاریهای خود این کسریها را جبران کند در حالیکه خروج منابع مالی برنامهریزیشده شرکتهای تحت پوشش، آسیب جدی به بالندگی شرکتهای سرمایهگذاری وارد میکند.
نگاهی به سرنوشت صندوقهایی که راه صندوق تامیناجتماعی را رفتهاند نشان میدهد که اکثر چنین صندوقهایی در دهههای 80 و 90 میلادی با ورشکستگی مواجه شدند و ناگزیر نظامهای خود را از روش نقدی به روش اندوختهگذاری تغییر دادند و به نظامهای چندلایه روی آوردند که در این نظامها معمولا یک لایه حمایتی، یک لایه بیمه پایه و یک لایه بیمه تکمیلی دیده شده است. بهنحوی که آحاد جامعه با توجه به شرایطی که دارند در لایه مناسب خود عضو میشوند.
مطالب فوق شکل سادهشده یکی از مشکلات ریشهای سازمان تامیناجتماعی است که کارشناسان امر اینگونه آن را تعبیر میکنند که سازمان به دلیل انحراف از ماهیت کسبوکار بیمهای خود و عدم تفکیک وظایف حاکمیتی و نظارتی دولت و وظایف کسبوکار بیمهای صندوق، دچار بسیاری از مشکلات فعلی شده است.
نظر شما