شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۷
سلامت نیوز : یکی از مسائل و مشکلات بغرنج جامعه ایران که توجه بسیاری را به خود جلب کرده، مسأله رواج بزهکاری در بین نوجوانان و جوانان است، هرچند که در گذشته این معضل وجود داشته و پدیده‌ای جدیدی نیست اما امروزه افزایش آن بسیار نگران‌کننده شده و حتی ارائه طرح‌های مختلفی از سوی مسئولان برای جلوگیری از این جامعه‌ستیزی دردی را دوا نکرده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از بهار ؛ بزهکاری از منظر روانشناسی، به رفتارهایی که با هنجارهای قانونی و عرفی جامعه در تناقض است، گفته می‌شود. از اعمالی چون فرار از مدرسه، خانه، ولگردی، تخریب شروع می‌شود تا به انحرافات جنسی، سرقت و قتل می‌انجامد. در زمینه تحلیل روانشناسی، جنسیت در بزهکاری، نقش خانواده، سیستم آموزش‌وپرورش و جامعه با دکتر حسین مجتهدی، روانشناس و روانکاو گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید.

شیوع سن بزهکاری در چه سنی است؟
بزهکاری در سنین زیر 17 سال آغاز می‌شود و بیشتر در پسران دیده می‌شود. سه دلیل عمده‌ای که پژوهشگران برای تبیین این تفاوت جنسیتی مطرح می‌کنند، عبارتند از: 1-موفقیت تحصیلی در دختران بیشتر است. 2-مسئولیت دختران در خانه نیز بیشتر است. 3-در نهایت دختران به تایید رفتارهای جامعه‌پسند گرایش بیشتری دارند و به آرمان‌ها نزدیک‌ترند.

آیا بزهکاران مقصود همان نوجوانانی هستند که در بزرگسالی به رفتارهای ضد اجتماعی دست می‌زنند؟
یک گروه از بزهکاران از آغاز کودکی تا بزرگسالی به‌گونه‌ای پیوسته رفتار ضداجتماعی دارند اما گروهی فقط در مقطع نوجوانی مرتکب اعمال بزهکارانه می‌شوند. گروهی که اصطلاحا «بزهکاری مستمر» دارند، درکودکی ناسازگار، ستیزه‌گر و خشونت‌ورز بوده و از جهت هوشی پایین‌تر از متوسط‌‌اند و دارای روابط اجتماعی مختلل هستند.

در تحلیل زندگی خانوادگی-اجتماعی بزهکاران چه مسائلی بیشتر دیده می‌شود؟
از منظر خانوادگی، اکثرا دارای والدین خلافکار، زندگی از هم پاشیده، روابط بین فردی آشفته، تعارضخیز و گاه خصمانه است و از نظر اجتماعی، زندگی در مناطق جرم‌خیز، مشکلات اقتصادی، کمبود بازده در تحصیل و کار و سوءمصرف مواد را باید در نظر گرفت.

جامعه ما در حال گذر از سنت به مدرنیته است، این جریان چه نقشی در افزایش بزهکاری دارد؟
این جریان نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. در جامعه ما با آشفتگی نوجوانان در تشخیص منابع و مراجع ارزش‌گذاری مواجه هستیم. شکاف نسل‌ها، سنت و مدرنیته و ارزش‌ها موجب تعارض‌های حل‌نشده‌ای در نوجوانان می‌شود که گاه به صورت واکنشی با رفتارهای هنجارشکنانه بروز و ظهور می‌‌یابد.

نقش نظام آموزش‌وپرورش در بزهکاری نوجوانان ما چیست؟ آیا نقش پیشگیری‌کننده دارند؟
روانشناسی تحولی بر مبنای پژوهش‌های علمی ثابت کرده که زمینه رشد اجتماعی و اخلاقی در هر انسانی وجود دارد. حال چنانچه آموزش‌وپرورش در این زمینه با توجه به سطح تحول‌یافتگی کودک، به او کمک کند تا از ظرفیت‌های روانی‌اش استفاده کند، پرورش و آموزش اخلاق در کودک در مسیر صحیحی قرار می‌گیرد. پژوهش‌ها نشانگر آن است که والدین بعضی از بزهکاران زوج‌های ناکامیاب با فرزندان متعددند، که کودکان خود را نادیده گرفته‌اند، آگاهانه و ناآگاهانه آنان را مورد دشمنی قرار داده‌اند. از این روی در آنان دشمنی، بی تفاوتی، احساس خائن بودن، بی‌مسئولیتی، گریز از پیوندهای اجتماعی و احساس ستیز با محیط در آن‌ها رشد می‌یابد و محیط‌های آموزشی نیز از فضای لازم برخوردار نیست. امروزه مراکز معتبر آموزشی –پرورشی، در کشورهای پیشرفته می‌کوشند تاامکان درونسازی مفاهیم اخلاقی منشعب از ارزش‌های جهانشمول را از طریق آموزش‌های فعال و روشمند برای کودکان و نوجوانان که در مراکز آموزشی هستند، فراهم کنند. اما متاسفانه این امر در سیستم آموزش‌وپرورش ما دیده نمی‌شوند، از این رو نمی‌تواند نقش پیشگیری‌کننده هم داشته باشد.

می‌توان پدیده بزهکاری راهمان جامعه‌ستیزی در اختلال شخصیت عنوان کرد؟
کسانی که به بزهکاری مستمر و پایدار دچارند اغلب دچار این اختلال هستند، که به آن در نظام شخصیتی آمریکایی، اختلال شخصیت ضد‌اجتماعی و در نظام تشخیص اروپایی، اختلال شخصیت نا اجتماعی می‌گویند و شروعش پیش از 15 سالگی است، اما در 18 سالگی مورد تشخیص قرار می‌گیرد. بعضی ویژگی‌ها از زمره خصوصیاتی چون ناسازگاری با قانون، فریبکاری، رفتار تکانشی، تحریک‌پذیری و پرخاشگری، بی‌احتیاطی نسبت به ایمنی خود و دیگران، بی‌مسئولیتی و بی‌تعهدی و نیز فقدان احساس پشیمانی از رفتارهای نابهنجار، در آنان دیده می‌شود. وقوع این حالت‌ها در جریان یک بیماری نظیر اسکیزوفرنی یا شیدایی نیست. در متون روانشناسی به این‌گونه بیماران، روان دردمند یا جامعه دردمند می‌گفتند.

چه راهکارهایی برای پیشگیری از این پدیده روبه‌رشد وجود دارد؟
چندین راهکار است که به صورت خلاصه‌ ذکر می‌کنم البته اگر این پدیده در سطح فراگیرتری وجود داشته باشد نیازمند تصمیم‌گیری‌های کلان دولتی است:
-رفتار پذیرنده و بردبارانه والدین و مربیان در برابر کودکان از مهم‌ترین راهکارهای پیشگیرانه است.
-خانواده درمانی و ارتقای اقتصادی و فرهنگی خانواده‌ها.
-کمک به ارتقای بازده تحصیلی، شغلی و مهارت‌های اجتماعی کودکان و نوجوانان.
-اجتناب از زدن برچسب به کسانی که برای اولین‌بار مرتکب رفتار بزهکارانه شده‌اند.
-بسترسازی هویتی برای نوجوانان تا نخواهند هویت خود را با ذوب شدن در هویت گروه‌های بزهکار ثبات بخشند.

افزایش نگران‌کننده پدیده ضداجتماعی را از منظر روانشناسی در چه می‌دانید؟
متاسفانه در پاسخ به این پرسش باید بگویم آمارهای رسمی و تجربه‌های فردی بیانگر آن است که در ایران با رشد چشمگیری در این زمینه به‌ویژه در شهرهای بزرگ مواجه هستیم.
پس این یک اصل ثابت‌شده است که بزهکاری در کلانشهرها بیشتر از سایر مناطق است، واز دید شما این ابرشهرها هستند که بزهکاری را رواج می‌دهند و به‌عبارتی دیگر افزایش پیدا می‌کند؟

بله، همین‌طور است. در شهرهای بزرگ بزهکاری به صورت غیرقابل کنترل و ناشناس فعالیت می‌کند. در خانواده‌های منسجم افراد زمان کمتری را بیرون از خانواده صرف می‌کنند و به علت نظارت فشرده‌تر خانواده از فعالیت‌های بزهکارانه بازداشته می‌شوند. با بزرگ شدن شهرها، ساختار خانواده دچار دگرگونی می‌شود و نظارت و انسجام آن تقلیل می‌یابد. یکی از دلایل عمده بزرگ شدن ناموزون بعضی شهرها عدم پراکندگی صحیح امکانات بهداشتی، تحصیلی و رفاهی است. عدم امکان اشتغال مناسب و محرومیت از پیشرفت مطلوب موجب می‌شود که سودای مهاجرت به‌ویژه در اذهان طبقه محروم شهرها و روستاها تقویت شود و چون تعلقی ندارند، مهاجرت می‌کنند، اما زندگی در شهرهای بزرگ هزینه‌های سنگینی را می‌طلبد، بنابراین به حاشیه شهر رانده می‌شوند. در چنین شرایطی مجموعه‌هایی در حاشیه شهر شکل می‌گیرد که فاقد امکانات آموزشی، نظارتی، بهداشتی و پرورشی است و مستعد ابتلا به بزه‌های اجتماعی می‌شوند. بحران اقتصادی و معاش پررنگ‌تر می‌شود، چرا که این حاشیه‌نشینان با تجربه بی‌تفاوت طبقاتی چشمگیر جامعه امروز ایران، سطح خواسته‌ها و مطالبه‌هایشان فزونی می‌گیرد بی‌آن‌که زمینه آن فراهم باشد، احساس خشم و ناکامی با توجه به عدم رشدیافتگی‌های اجتماعی-اخلاقی در رفتارهای بزهکارانه و
ضداجتماعی بروز و ظهور می‌یابد و حاشیه علیه متن جامعه می‌ستیزد.

در این میان، نقش نهاد‌های انتظامی و امنیتی چیست؟
متاسفانه نهادهای انتظامی-امنیتی-قضایی در این زمینه ناکارآمد و ناتوانند. به جنبه‌های بازدارنده و پیشگیرانه توجهی ندارند. در مواردی که مسائل حاد پیش بیاید، پس از رویداد با ابزار خشونت وارد می‌شوند که تاکنون نتیجه‌ای هم دربر نداشته، چرا که رویکردی سبب‌شناسانه نیست. حادثه‌هایی چون کشته شدن قوی‌ترین مرد در کرج با سلاح سرد توسط یک نوجوان، حادثه اسفبار میدان کاج، زعفرانیه، پاکدشت، لواسان و... همه نشانگر وجود زمینه بحران، عدم مداخله به‌هنگام نیروهای ذی‌ربط هستند. البته شمار بسیاری از نیروهای خدوم انتظامی که با حداقل امکانات شغلی و اقتصادی، شرافتمندانه از خود و خانواده‌شان می‌گذرند تا شهروندان در فضای امن زندگی کنند، مورد نظر نیستند بلکه مدیریت کلانی که باید به‌گونه‌ای نظام‌یافته، پیشگیرانه یا درنهایت مداخله به هنگام را برنامه‌ریزی کند، مقصود است.

غالب افراد ساکن تهران، تجربه شخصی یا مشاهده زورگیری در روز در خیابان‌های پرتردد را داشته‌اند. مسأله موادمخدر، نزاع‌های خونبار، دزدی‌ها و سرقت‌های متعدد و... به قدری رواج یافته که حساسیت‌های فردی را کاسته و احساس ناامنی را درونی کرده است. شما از کسی که در کشوری پیشرفته زندگی می‌کند، بپرسید در سال با چند مورد از چنین مسائلی مواجه هست البته به‌غیر از مسأله اعتیاد، آن هم به ندرت بعید است پاسخی بگیرید. مثلا در آلمان با آن‌که جمعیتش از ایران بیشتر و مساحتش کمتر است، با یک پراکندگی متعادل جمعیتی مواجهید، چون تعادل امکانات وجود دارد. در شلوغ‌ترین، پرتردد‌ترین و سطح پایین‌ترین محله‌ها، بی آن‌که حضور پلیس را شاهد باشید، افراد ولو لمپن جرات تعدی به حریم و حقوق یکدیگر را ندارند. یک دختر جوان نباید از تردد به تنهایی بترسد، با این‌که قالب‌های پوششی خاص هم ندارد.

نگاه خاص، متلک تا رفتارهای حادتر همه مصداق تعدی و خشونت تلقی می‌شود و با قدرت با آن برخورد می‌شود و افراد یا با آگاهی و رشدیافتگی یا به‌خاطر تجربه‌های محیطی می‌دانند که حقوق شهروندی و آزادی‌های فردی آن‌ها تا زمانی محترم است که به حریم آزادی انسانی دیگری تجاوز نکرده باشند. موردی که در کشورهای پیشرفته پیش می‌آید، مثلا فردی در ترافیک با انگشت به شیشه خودرو شخصی دیگر می‌زند تا تذکر دهد. شکایت راننده آن خودرو مبنی بر ایجاد احساس تهدید موجب می‌شود تا پرونده به دادستانی کل برود و با خاطی برخورد شدیدی صورت پذیرد. حال این را مقایسه کنید با فرهنگ لمپنیسم نهادینه‌شده‌ای که شخصیت‌های ضداجتماعی این آزادی را دارند که با تهدید و ارعاب در شهر، مقاصد خود را پیش ببرند و بسیاری به خاطر نبودن تسهیلات انتظامی و قضایی و فضای رعب و ناامیدی از پیگیری حقوق خود بگذرند و نسبت به اجحاف دیگران بی‌تفاوت بمانند. چند سال پیش مسأله‌ای عنوان شد به نام طرح جمع‌آوری اراذل‌ و اوباش. در برخورد قاطع با چنین پدیده‌ای هیچ شکی نیست.

اما چند سوال طرح می‌شود: الف) چرا باید یک معضل به حدی برسد که قربانی‌های فراوان بگیرد و بعد به گونه‌ای رادیکال با آن برخورد کنند؟ ب) بستر اراذل‌ساز چه می‌شود؟ فرهنگ لمپن‌پرور که گاه در رسانه‌ها تقدیس و تطهیر می‌شود. جاهلان و کلاه‌مخملی‌ها قهرمانان مثبت فیلم‌ها می‌شوند، آیا آن را بازتولید نمی‌کنند؟ پ) استمرار این طرح و جایگزینی طرح‌های پیشگیرانه چه می‌شود؟ و دردناک‌تر آن‌که، از چنین افرادی استفاده ابزاری توسط حاکمیت صورت گیرد و به آن‌ها جایگاه داده شود. اوج این مسأله را در فاجعه کهریزک شاهد بودیم. حادثه‌ای که از بالاترین مقام‌های کشور اظهار تالم و تاسف کردند و روان جامعه ایران دچار جراحت عمیق شد.

از این روی بسیار ضروری است که استخدام نیروهای قضایی، انتظامی و امنیتی با نظارت متخصص روانشناسی باشد که افرادی با این ویژگی‌های شخصیتی به چنین نهادهای حساسی راه نیابند، چراکه نتایج کارشان فجایع انسانی به بار می‌آورد. پدیده‌هایی نظیر «شرخری»، «اوباشگری» محصول جامعه وامانده‌ای است که استقرار حاکمیت قانون در آن شکل نگرفته است.

مسئولیت دولت در قبال این فجایع چیست؟
برای مقابله با پدیده زیانبار افزایش بزهکاری و جامعه‌ستیزی باید در دو زمینه اقدام عاجل و علمی در سطح کلان تصمیم‌گیری‌های کشور صورت گیرد: الف) بازدارنده: سامان‌دهی قوانین حقوقی و مدیریت اجرای آن، مدیریت انتظامی ویژه در پیوند با این‌گونه مسائل و برخورد به موقع، قاطع و تنبیه‌گرایانه به دور از پرخاشگری هیجانی، رسیدگی به مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی خرده‌فرهنگ‌های به حاشیه رانده شده و ایجاد فضای امن، نه امنیتی، برای شهروندان و امکان دسترسی سریع به کمک‌های انتظامی و حقوقی که منجر به نتیجه شود و امنیت پس از رجوع تامین شود. ب) پیشگیرانه: برنامه‌ریزی‌های آموزشی و تربیت علمی اخلاقی کودکان و نوجوانان، آموزش خانواده‌های مستعد، تشکیل نهاد روانشناسی قضایی جهت ارائه خدمات تخصصی در این زمینه‌ها، برنامه‌ریزی روانشناسانه برای خانواده‌های محله‌های جرم‌خیز به‌صورت خاص‌تر.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha