به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ؛ اما حالا که این بحرانهای تلخ درست شده بهتر و راحتتر میشود مفهوم محیطزیست و لزوم حفاظت از آن را برای آنها شرح داد، اگر کسی محیطزیست را جدی نگرفت یا آن را موضوعی لوکس خواند- مثل خیلی از مسوولان در خیلی از این سالها- بهراحتی ارجاعش میدهیم به خشکشدن دریاچه ارومیه و آلودگی هوا، میگوییم «نگاه کن عدم توجه به محیطزیست یعنی این.»
اگرچه از همان اول انقلاب سازمان حفاظت از محیطزیست با قوانینی به نسبت مترقی تشکیل شده بود و جایگاه مهمی در ساختار اداری کشور داشت. اما کمتر دورهای از این تاریخ 35ساله به این سازمان آنگونه که باید اهمیتی درخور داده شد. همین چند روز پیش یکی از کارشناسان و نیروهای قدیمی سازمان- محمدباقر صدوق- در گفتوگویی با «شرق» گفته بود هیچ یک از مدیران این سازمان از اول انقلاب تا امروز دانش زیستمحیطی نداشتند و گفت محیطزیست از همین ناحیه بیشترین ضربه را خورد.
پس از پیروزی روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران، دوستداران و دل نگرانان محیطزیست ایران هم مثل خیلیهای دیگر گمانهزنیهای منتشرشده درباره کابینه را با نگرانی و اشتیاق توام رصد میکردند برای دیدن اسمی از گزینه شیخ حسن برای ریاست سازمان حفاظت از محیطزیست.
با این حال هر چقدر جلوتر آمدیم و هر چقدر فهرست منتشر شد، از همه وزارتخانهها و معاونتها اسم بود و برای هر کدام یک یا دو گزینه، اما از محیطزیست و گزینههایش حتی در حد گمانهزنی هم نامی برده نمیشد. اگرچه خبرهایی هم از بحث بر سر چندین گزینه گاه در رسانهها منتشر شد اما در اسامی و فهرستهایی که از سوی نزدیکان روحانی به رسانهها میرسید اسمی از محیطزیست نبود. حالا که وزرا به صورت رسمی معرفی شدهاند هم به صورت دقیق مشخص نیست گزینه یا گزینههای اصلی برای این سازمان مهم اما همیشه مظلوم چه کسانی هستند.
اگر در دولتهای قبل، یا دستکم پیش از دولتهای نهم و دهم محیطزیست آنگونه که باید از سوی برخی مسوولان، وزارتخانهها و دیگر دستگاههای توسعهگرا جدی گرفته نمیشد، تبعات آن کمتر به چشم میآمد و طبیعت روی قهرآمیز خودش را نشان نداده بود. با این حال در این هشتسال به دلیل انباشت روند تخریب محیطزیست که با جدینگرفتن جایگاه این سازمان در دولت و ضعف مسوولان آن هم گره خورد به اندازه کافی تبعات خودش را نشان داد. نتیجه هم همین بحرانهای هولناک زیستمحیطی است که دامن همه مردم کشور را از شهر تا روستا گرفته است.
میراثی که در این حوزه از دولت احمدینژاد به روحانی و دولت یازدهم رسیده چند بحران بزرگ و خطرناک زیستمحیطی است (نگاه کنید به مثالهای ابتدایی همین نوشته بهعلاوه فرسایش شدید خاک، نابودی سفرههای آب زیرزمینی، قطع گسترده جنگلها و...) در چنین شرایطی اگر سکان سازمان حفاظت از محیطزیست به دست فردی بدون تخصص و دانش محیطزیستی یا فاقد تجربه کافی مدیریتی داده شود بیهیچ تردیدی اول از همه مردم کشور و پس از آن رییسجمهور و دولتش بزرگترین ضربهها را خواهند خورد. سازمان محیطزیست اگر زمانی مسوول حفاظت از طبیعت بود و کارش مستقیما به انسانها مربوط نمیشد اما حالا سازمانی است که مستقیما با جان میلیونها انسان ارتباط دارد.
سپردن مدیریت تشکیلاتی تا این اندازه مهم به دست فردی غیرمرتبط درست شبیه سپردن مدیریت یک بیمارستان به فردی فاقد تجربه و دانش پزشکی است. سازمان حفاظت از محیطزیست محل تجربهآموزی و کلاس مدیریتی نیست که افرادی چند واحد درس مدیریت در آن پاس کنند و بروند. در این دوره از تاریخ نه این سازمان و نه محیطزیست طبیعی و انسانی در ایران توان و امکان گذراندن شیوه سنتی آزمون و خطا را ندارند. این سازمان به مدیری با دانش مرتبط، صاحب تجربه مدیریتی کافی و شخصیتی قاطع نیاز دارد که بر سر حفاظت از محیطزیست مقتدرانه بایستد. حفاظت از محیطزیست یعنی حفاظت از جان انسانها. امیدوارم وقتی این نوشته منتشر میشود دیر نشده و کار از کار نگذشته باشد.
نظر شما