به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار ؛ این در حالی است که در 10 سال اخیر بر اثر خشکسالی و خشکیده شدن دریاچه و از بین رفتن نیزارها، عملا این اقشار، بهره چندانی از دریاچه نداشته و منفعل هستند. این دریاچه که روزگاری بیش از 42 تختک (جزیرههای کوچک در دل دریاچه) را مستقیما در خود جای داده و بیش از 90هزار راس گاو را بهطور کامل تعلیف میکرد، ضمن اینکه حدود 80 روستای حاشیه دریاچه با بیش از 24هزار راس گاو نیز تا حدود 50درصد جهت تامین علوفه دامهایشان به این دریاچه وابسته بودند، همچنین صیادان و شکارچیان با بیش از1400 خانوار و شکار بیش از 470هزار قطعه پرنده و 15هزار تن ماهی نیز مستقیما به این دریاچه وابسته بوده، به علاوه حصیربافان نیز که عمدتا متشکل از همان صیادان و شکارچیان بودهاند، سالانه موفق به بافت بیش از 30میلیون متر مربع حصیر حاصل از نی این دریاچه میشدند و این کارکردها نقش زیادی در پویایی اقتصادی منطقه ایفا میکرد.
اینک دریاچه هامون کاملا خشکیده و عملا کلیه کارکردهای فوقالذکر از چرخه اقتصادی منطقه خارج شده، درعینحال مابهازای ریالی کارکردهای فوق نیز باید جهت تامین آن به خارج از منطقه پرداخت شود. امروزه با تهنشین شدن میلیاردها مترمکعب رسوب در بستر آن، کف دریاچه بالا آمده و لازم است که نسبت به لایروبی حداقل بخشهایی از بستر دریاچه اقدام شود. تا بدین وسیله هم امکان احیای مجدد کارکردهای اقتصادی دریاچه فراهم شود و هم امکان آبگیری مناسب دریاچه بهخصوص در سالهای پرآبی از یک سو و تعدیل خطر سیل و سیلخیزی در سیستان، از سوی دیگر مهیا شود. دریاچه هامون علاوه بر اینکه گستردهترین و مهمترین دریاچه آب شیرین کشور است، دارای توانهای زیستمحیطی و ارزش اکولوژیک خاصی نیز در سیستان است.
همچنین این دریاچه از موقعیت ممتازی در تامین بخش عمدهای از پروتئین مورد نیاز مردم منطقه، استان و حتی خارج از استان نیز برخوردار است. درعینحال حیات و زندگی جمع کثیری از مردم منطقه، از جمله صیادان و شکارچیان، گاوداران و تختکنشینان، حصیربافان، عشایر دامدار و غیره بهطور مستقیم بدان وابسته است. علاوه بر موارد فوقالذکر، سابقه تاریخی این دریاچه که در طول قرون و اعصار، با زندگی و اقتصاد و حتی فرهنگ و باورهای مردم این سرزمین عجین بوده، نیز قابل توجه است. چنانکه در بسیاری از دورههای تاریخی در این منطقه دریاچه هامون ارزش سیاسی – نظامی یافته است. از جمله در حمله مغولان، تیمور و نادرشاه به سیستان، که موجب قتل و غارت مردم منطقه شد، درنهایت در هر یک از این حملات، جمع کثیری از سیستانیها به این دریاچه رو آورده و سوار بر توتن – نوع قایق محلی – در نیزارهای انبوه هامون پنهان شدند و بدین وسیله از شر دشمن در امان ماندند.
با توجه به موارد فوق میبینیم که این دریاچه در کارکردهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیک شهر و روستا در ادوار مختلف تاریخی، نقشآفرین بوده است. لیکن متاسفانه در حال حاضر تقریبا تمامی نقشها و کارکردهای خویش را از دست داده و نیزارها و مراتع و حتی آب این دریاچه از بین رفته و تمامی پتانسیلهای بالفعل آن نابود شده است. از این رو ضروری است که بیش از پیش به آن توجه شده و ضمن بررسی و پیگیری علل انحطاط و از بین رفتن تواناییهای بالقوه و بالفعل این دریاچه، به چارهجویی پرداخته و با برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب در جهت احیای دوباره نقشهای آن در حیات اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیک منطقه، اقدامات موثری صورت گیرد.
نتایج و راهبردها
1- با توجه به اینکه هماینک دریاچه هامون عملا از چرخه اقتصادی منطقه خارج شده و با تهنشین شدن میلیاردها متر مکعب رسوب در بستر آن، باعث بالا آمدن کف دریاچه و عدم امکان آبگیری مناسب آن شده است، لازم است اولا قبل از هر اقدام دیگری، نسبت به لایروبی حداقل بخشهایی از بستر دریاچه اقدام شود. تا بدین وسیله هم امکان احیای مجدد کارکردهای اقتصادی دریاچه فراهم شود و هم امکان آبگیری مناسب دریاچه بهخصوص برای سالهای پرآبی در منطقه به منظور تعدیل خطر سیل و سیلخیزی در سیستان، مهیا شود. ثانیا در جهت جلوگیری از سرریز آب رودخانه به زمینهای کشاورزی و نواحی مسکونی منطقه لازم است که طرح گوره سراسری حاشیه دریاچه که از شمال شرق تا جنوب غرب آن امتداد یافته تکمیل و تثبیت شود.
2- به منظور احیای نیزارهای دریاچه که طی یکیدودهه گذشته بر اثر دخالتهای نابجا و ناخواسته انسانی به کلی نابود شده و به دنبال آن علاوه بر از بین رفتن ارزشهای زیستمحیطی و اکولوژیکی دریاچه، بسیاری از کارکردهای اقتصادی، اجتماعی آن نیز که نقش موثری در توسعه روابط شهر و روستا در پی داشت، به کلی از بین رفته است، لازم است اقدامی عاجل صورت گیرد. بدین منظور با توجه به نتایج حاصل از مطالعات و اقدامات عملی صورتگرفته در منطقه که نقش ماهیان علفخوار در از بین بردن نیزارها را به اثبات رسانیده است، اولا در از بین بردن یا به حداقلرسانیدن اینگونه ماهیها (کپور، آمور) به طریق بیولوژیکی، اکولوژیکی یا به هر طریق دیگر، اقدام شود و درعینحال با انواع دیگر ماهیان علفخوار و سازگار با شرایط محیطی منطقه جایگزین شوند. ثانیا در کوتاهمدت که امکان از بین بردن ماهیان موجود نیز کم است، با تورکشی و نهالکاری در داخل تورها به توسعه نیزارها پرداخته تا در میانمدت و درازمدت کمکم کل نیزارهای دریاچه احیا و با کم شدن تدریجی ماهیان علفخوار این نیزارها تثبیت شوند. در آن صورت ضمن احیای مجدد کارکردها و ارزشهای اکولوژیکی و زیستمحیطی دریاچه، بسیاری از گروههای اجتماعی، اقتصادی بهرهبرداری از دریاچه مجددا امکان استفاده از دریاچه و نیزارهای آن را یافته و این امر در تحکیم روابط شهر و روستا بسیار موثر خواهد بود.
نظر شما