سلامت نیوز : دکتر البرت الیس سرشناس‌ترین روانشناس قرن اخیر است. او موسس رویکرد درمان عقلانی، هیجانی، رفتاری است و مکتب خود را براساس سخنی از اپیکتتوس، فیلسوف قرن اول بنا نهاد که می‌گوید: «این وقایع و انسان‌ها نیستند که ما را آشفته و پریشان می‌کنند بلکه باورها و تفسیرهای ما درباره آن وقایع ما را آشفته می‌كنند.» یعنی شما با طرز فکرتان، احساستان و رفتارتان در یک وضعیت خاص می‌توانید آن را بهتر یا بدتر کنید.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار ؛ در این روش ما می‌توانیم با تغییر دادن طرز پاسخ‌دهی‌مان به احساس و رفتارمان با مشکلات زندگی کنار بیاییم. رفتاردرمانی عقلانی هیجانی در اصل درمان‌شناختی رفتاری است و اولین درمانی است که اعتقاد دارد مردم در طرز پاسخ‌دهی به وقایع زندگی‌شان حق انتخاب دارند و همه‌چیز را گذشته رقم نمی‌زند. مردم واقعا تحت‌تاثیر دوران کودکی‌شان و اتفاقاتی که بعد از آن برای آن‌ها رخ می‌دهد آزرده نمی‌شوند بلکه عمدتا خودشان، خود را آشفته می‌کنند. آن‌ها می‌توانند خود را بابت اتفاقات و امور زندگی ناراحت کنند یا نکنند. البته اشتباه نباید کرد که منظور البرت الیس بی‌خیالی نسبت به اتفاقات زندگی نیست، بلکه معتقد است آن‌چه را که می‌توانید تغییر بدهید، تغییر بدهید ولی به در و دیوار زدن برای تغییر آنچه نمی‌توانید آن را تغییر بدهید نامعقول، یعنی ناکارآمد است.

با این کار تنها بی‌جهت خودتان را آشفته می‌کنید. مثلا اگر انسان‌ها معقولانه به خود بگویند «من دوست نداشتم این اتفاق ناگوار برای من پیش بیاید و آرزویم این بود که پیش نیاید» آن‌ها احساس سالم اما منفی خواهند داشت؛ احساساتی مانند دلسردی و تاسف. اما اگر به‌طور نامعقول به خودشان بگویند «این گرفتاری نباید پیش می‌آمد نباید اجازه می‌دادم چنین و چنان شود. خودمان، دیگران و دنیا را سرزنش کنیم و دچار نشخوار ذهنی شویم» در اینجا ما گرفتار احساس منفی اما ناسالم خواهیم شد. احساسات منفی ناسالم ما را دچار وسواس فکری و عملی و هراس و گریز از حل مشکلات می‌کند. رفتار عقلانی هیجانی اولین درمان مطرحی است که برای زیر سوال بردن و به حداقل رساندن باورهای نامعقول به کار برده می‌شود.

در این روش برای تبدیل باورهای نامعقول به ترجیحات معقول که پیامدهای سالم‌تری دارند از روش‌های فکری و هیجانی و رفتاری استفاده می‌شود. این درمان بین انسان و رفتار انسان فرق می‌گذارد و می‌گوید، اگرچه آدم‌ها رفتار می‌کنند ولی آن‌ها همان رفتارشان نیستند. اگر شما بگویید من آدم خوبی هستم برای این‌که خوب رفتار می‌کنم یا اگر بگویید من آدم بدی هستم به دلیل رفتار بد من، دو تعمیم افراطی نادرست انجام داده‌اید. چون اگر آدم خوبی بوده‌اید باید بدون استثنا خوب عمل می‌کردید و اگر انسان بدی بودید باید همیشه و بدون استثنا هم بد عمل می‌کردید. پس شما انسان متغیری هستید که هم رفتار‌های خوب و هم رفتارهای بد دارید و هرگز نمی‌توانید بدون نقض باشید ولی پیام درمان عقلانی هیجانی این است که با گرفتاری‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی، برخورد معقولانه داشته باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha