چندی پیش دانشگاه ییل که یکی از معتبرترین دانشگاههای دنیاست و تجربه طولانی در اندازهگیری شاخصهای زیستمحیطی دارد، با اعلام شاخصهای جهانی عملکرد زیستمحیطی سال 2012 رتبه ایران را در میان 132 کشور، 73 اعلام کرد...
جایگاه هفتاد و سوم در میان 132 کشور، جایگاه خوبی به نظر نمیرسد و نشان میدهد درواقع وضعیت زیستمحیطی کشور ما از بیش از نصف کشورهای جهان بدتر است اما فقط رتبه پایین ایران در این جدول نبود که به نگرانیهای کارشناسان و فعالان زیستمحیطی دامن میزد بلکه مقایسه رتبه ایران با خودش در 12 سال اخیر بود که نگرانکنندهتر و البته اسفناکتر مینمود.
جایگاه ایران در این جدول نسبت به 12 سال اخیر، 36 پله سقوط داشت؛ یعنی رتبه کشور ما که در سال 2000 از نظر شاخصهای جهانی عملکرد زیستمحیطی رتبه 78، در سال 2006 رتبه 53، در سال 2008 رتبه 67 و در سال 2010 رتبه 60 را آورده بود، در سال 2012 به جایگاه 73 سقوط کرد. چرا این اتفاق افتاد؟ شاخصهای در نظر گرفته?شده برای تعیین این رتبه چیست؟ این رتبهبندی چه تاثیر و چه بازنماییای از زندگی مردم در این قسمت جغرافیا دارد؟ کارشناسان چه میگویند؟ آیا فقط مسوولان مقصر هستند یا مردم هم در این میان سهم دارند؟ سهم هر کدام به چه میزانی است؟ تحلیل روانشناسی برخورد با طبیعت و جانوران میتواند نشانه چه چیزهایی باشد؟ نگاه پزشکان به این موضوع چگونه است؟
حرف اول
دكتر محمدمهدی لبیبی/جامعهشناس و مدیرکل پژوهشهای رادیو
شهر ما خانه ما نیست مگر؟!
رسانههای ما با وجود تلاش زیادی كه در زمینه آموزش محافظت از محیطزیست انجام دادهاند، عملا نمره قبولی به دست نمیآورند زیرا وقتی واقعبینانه به اطرافمان نگاه میكنیم، نمیتوانیم تاثیر زیادی روی مردم ببینیم و فكر كنیم رسانه كارش را كاملا درست انجام داده است.
باید طوری فرهنگسای كنیم كه هر كس یك شهروند فعال در زمینه محیطزیست باشد ولی هنوز نتوانستهایم چنین چیزی را در ایران جا بیندازیم. مردم باید طبیعت را جزیی از وجودشان بدانند. یادمان باشد انسان هر آگاهیای كه كسب میكند، بخشی از وجود او میشود و هویت تازهای پیدا میكند بنابراین وقتی نگاهمان به محیطزیست دقیقتر و علمیتر باشد، احساس خواهیم كرد حیات ما با آنچه در آن هستیم، رابطه تنگاتنگی دارد ولی متاسفانه خیلی از ما چنین نگاهی نداریم؛ نه در زمینه فردی نه اجتماعی.
• ضرورت شفافسازی هنجارها: باوجود تمام پیشرفتها و ارتقای رفتارهای مردم در دهههای اخیر، نقاط ضعفی در آنها وجود دارد. مثلا آلودهكردن سواحل دریاها و جمعنكردن زبالهها از طبیعت رفتارهای ناپسندی است كه هنوز هم دیده میشود و برخی افراد خیلی به اهمیت این موضوعات واقف نیستند. متاسفانه در بعد حكومتی هم نقصهایی وجود دارد؛ در كشورهای غربی امروزه پرتاب كردن زباله در سطح خیابان جریمه بسیار سنگینی دارد و یكی از زشتترین هنجارشكنیها محسوب میشود ولی ما هنوز نتوانستهایم چنین فضایی را در كشور ایجاد كنیم. ممكناست خیلیها این رفتار را پسندیده ندانند اما از نظر برخی مردم قبح اجتماعی چندانی ندارد. این رفتارها آموختنی است و در این آموزش رسانهها نقش بسیار مهمی دارند. البته در ایران در زمینه آموزش رفتارهای درست با محیطزیست كارهای خوبی هم انجام شده است؛ مثلا ایجاد رادیو سلامت و شبكه تلویزیونی سلامت كه بخشهایی از برنامههای آنها به بحث محیطزیست و توضیح اهمیت به آن میپردازد، اقدام بسیار مهمی بوده است. البته اگر این كار زودتر انجام میگرفت، بیشك جلوی وقوع خیلی اتفاقها گرفته میشد.
• اطلاعرسانی کافی نیست: از سوی دیگر، نوع نگاه رسانهها و اینكه چطور این مطالب را مطرح كنند كه در رفتار مخاطب تاثیر داشته باشد، آن را باور كند و بپذیرد و به آن عمل كند هم بسیار مهم است. یعنی فقط آگاهیدادن مهم نیست بلكه باید مردم را به عمل ترغیب كرد. خیلی از كارشناسانی كه درباره محیطزیست در شبكههای رادیویی و تلویزیونی صحبت میكنند، حرفهای جالبی میزنند؛ در مورد نگهداری از گیاهان و درختان و صرفهجویی در مصرف آب و آلودگی هوا میگویند و مدام هشدار میدهند ولی چقدر حرفهای آنها تاثیر دارد و باعث عمل كردن مردم به توصیههایشان میشود؟ وقتی این حرفها تاثیرگذار خواهد بود و در عمل اتفاق میافتد كه جزیی از وجود شنونده یا بیننده شود و این هنرمندی و توانمندی خاص میخواهد. در كشورهای غربی این اتفاق و نهادینه كردن فرهنگ حفظ محیطزیست و آلودهنكردن آن، یك روزه اتفاق نیفتاده و سالها در این زمینه تلاش انجام شده است و امروز مردم را همراه كردهاند. برای مقایسه مثالی میزنم؛ در همین تابستان، بحث گرما و كمآبی بسیار مطرح شد ولی شاهد بودیم خیلی از افراد بیرویه آب را مصرف میكردند ولی در خیلی از كشورها چنان فرهنگسازی شده كه باوجود كمنبودن منابع آب، مثلا مردم سینك ظرفشویی را به سیفون سرویس بهداشتی وصل میكنند تا آبی كه برای شستن ظرفها مصرف كردهاند، در سیفون جمع و دوباره از آن استفاده شود یا در خیلی از خانههای كشور انگلیس، ناودانها را به منبع آب وصل كردهاند تا در این منبع جمع و مثلا برای آبیاری باغچه استفاده شود. این رفتارها خیلی ربطی به دولت و نیاز به بودجه آنچنانی ندارد و هر كس میتواند شخصا این كار را انجام دهد.
خوشبختانه در آموزههای دینی ما هم به محیطزیست توجه شده است و رسانهها میتوانند از این بعد هم به این مساله بپردازند. سفارشهای زیادی در اسلام در مورد حفظ درختان و طبیعت شده و حدیثی معروف از حضرت رسولاكرم(ص) داریم كه فرمودهاند: «كسی كه شاخهای از درخت را بشكند، مثل این است كه بال فرشتگان را شكسته باشد.» این سخن بسیار زیبایی است و اگر از كودكی در ذهن كودكان جا بگیرد، نگاهشان از همان دوران نسبت به طبیعت بسیار متفاوت و درستتر خواهد بود. خیلی از سنتهای زیبایی كه وجود دارد هم میتواند بهوسیله رسانهها ترویج شود مانند اینكه با تولد هر كودك، درختی به نام او كاشته شود. این كار در خیلی از كشورها انجام میگیرد ولی چرا ما آن را انجام نمیدهیم و رسانهها آن را تبلیغ نمیكنند؟ وقتی درختی در همان روز تولد كودكی كاشته میشود و همزمان با او قد میكشد، حس بسیار زیبایی به آن كودك و خانوادهاش میدهد. رسانهها باید از این مناسكسازی و جشنها استفاده و بچهها را همراه كنند تا نسل بعدی ما، نسبت به محیطزیست بسیار متعهد بارآید.
• گاهی به تعصب نیازمندیم: به نظر من نقطه ضعف ما این است كه نسبت به محیطزیست تعصب نداریم؛ اطلاع و آگاهی داریم اما تعصب نداریم. لغت «تعصب» خیلی وقتها بار معنایی مثبتی ندارد و به حساسیت بیش از حد تعبیر میشود اما در مورد محیطزیست حساسیت زیاد و تعصب، بسیار هم مفید است. باید متعصبانه نگران محیطزیست بود و اگر میبینیم كسی كاری انجام میدهد كه به محیطزیست صدمه میزند، واقعا باید عكسالعمل نشان دهیم و مانع او شویم. اگر این رفتار اتفاق بیفتد، به قول جامعهشناسان، دیگری را در خود و خود را در دیگری دیدن است، آن وقت رفتارهای همدیگر را كنترل میكنیم و اجازه نمیدهیم چنین آسیبهایی به محیطزیست زده شود.
• هنر رسانه: لازم است تاكید كنم رسانهها تا به امروز تلاش زیاد و برنامهسازی خوبی انجام دادهاند. رسانههای مكتوب خیلی خوب عمل كردهاند و نتایج مقالهها و پژوهش زیادی در آنها منتشر شده، در مطبوعات مقالهها و توضیحات خوبی درج شده، در فضای مجازی سایتهای متعددی در زمینه محیطزیست وجود دارد و تنوع موضوعات بسیار زیاد است؛ از حیاتوحش گرفته تا خشك شدن تالابها و بحث فاضلابها و... اما اینها كافی نیست چون در شرایط اضطراری هستیم و اگر این شرایط بخواهد ادامه پیدا كند، معلوم نیست كشور ما در دهههای بعد چه وضعیتی خواهد داشت و حتی امكان دارد خیلی از نقاط قابلسكونت را از دست بدهیم.
از کجا به اینجا رسیدیم؟
صدای سرفههایمان به آسمان میرسد
قبل از اینکه به علت کاهش رتبه ایران از نظر این شاخص در دنیا بپردازیم، بد نیست بدانیم شاخص عملکرد زیستمحیطی چیست که رتبه ایران در این سالها در آن کاهش پیدا کرده است. این شاخص تکنیک شمارش و بررسی آمار عملکرد زیستمحیطی کشورها، با در نظر گرفتن سیاستهای سبز آنها و سیستم نمرهدهی براساس 2 عامل «سلامت زیستمحیطی» و «سرزندگی زیستبوم» شکل میگیرد. در گزارش سال 2012 دانشگاه ییل هم 10 عامل اصلی مورد توجه و امتیازدهی قرار گرفتند که عبارتند از: سلامت زیستمحیطی، آب و آثارش بر سلامت انسان، آلودگی هوا و اثرش بر محیطزیست، هوا و اثرش بر سلامت انسانها، تنوع زیستی و زیستگاه، جنگلها، تغییرات آبوهوایی، شیلات و کشاورزی. بر همین اساس، ایران رتبه 114 و سوئیس، لتونی، نروژ، لوکزامبورگ، کاستاریکا به ترتیب رتبههای 1 تا 5 را به دست آوردند و عراق، ترکمنستان و ازبکستان هم به ترتیب در پایینترین رتبههای جهانی قرار گرفتند.
در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده؟
شاید تا چند سال گذشته کمتر شاهد بحث آلودگی هوا و آب و از بین رفتن جنگلها و موضعگیری افراد عادی در این زمینه بودیم اما کار به جایی رسیده و موضوع تا حدی قابل لمس شده که نهتنها کارشناسان و دلسوزان این حوزه، بلکه مردم عادی را هم به واکنش نشان دادن در قالب تجمعات زیستمحیطی واداشته است. آخرین موضعگیریها –تا زمانی که این گزارش نوشته میشود- مربوط به شهر زنجان است که طی آن اهالی زنجان برای اعتراض به فعالیت کارخانه سرب و روی که در 7 کیلومتری شهر زنجان قرار دارد، مقابل استانداری این شهر تجمع کردند. بنا برگفته این افراد، آلودگیهای ناشی از فعالیت این کارخانه بیماریهایی چون سرطان در بین شهروندان را افزایش داده و بر سلامت کودکان و نوزادان هم اثر گذاشته است. پیش از این هم عبدالحسین پریزنگنه، یکی از استادان علوم محیطزیست دانشگاه زنجان، از وجود سرب در دندان و ناخنهای شهروندان زنجانی خبر داده بود.
صدای سرفههایمان به آسمان رسید
مردم شهر اراک هم جزو معترضان این روزها هستند. مردم شهری که نامش با صنعت اتومبیلسازی، پتروشیمی و... گره خورده اما این روزها هوا برای نفس کشیدن کم آورده و هوایی هم که وارد ریههایش میشود، بیشتر ممد بیماری است تا ممد حیات. کارشناس آلودگی هوای اداره کل حفاظت محیطزیست استان مرکزی، آلودگی هوای اراک را 12 برابر حد استاندارد و به حدی میداند که نفس کشیدن را برای شهروندان سخت کرده است. این در حالی است که طرح جامع کاهش آلودگی هوای اراک هم در سال ???? در جلسه هیات وزیران به تصویب رسید اما حتی تصوب این طرح هم نتوانست برای مردم آرامشخاطری از بهتر شدن اوضاع در آینده به همراه بیاورد و آمار همچنان نگرانکننده و هوا همچنان غیرقابلتنفستر از قبل میشود.
دریاچه ارومیه جان داد
یکی دیگر از فاجعههای زیستمحیطی که واکنش همه مردم و بهتبع بیشتر از همه، مردم شهر ارومیه را در پی داشت، خشک شدن یکی از زیباترین دریاچههای ایران، یعنی دریاچه ارومیه بود اما متاسفانه به جای شنیده شدن اعتراضها و برخورد با عملکرد اشتباه مسوولان و چارهجویی، با مردم و خواسته به حقشان برخورد شد. این نوع عملکرد، باعث انتقاد عضو كمیسیون امنیت ملی مجلس در شهریور سال 90 هم شد. جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه، در گفتوگویی عنوان کرد نباید این موضوع امنیتی شود و به آن نگاه سیاسی انداخت. او با تاكید بر اینكه این مساله اجتماعی و زیستبومی و به دست بشر هم قابلحل است، گفت: «با اعتراضهایی كه در این خصوص میشود، برخورد نكنیم. بهتر است به فكر چاره باشیم.» جالب اینکه جهانگیرزاده گفته بود با اینكه در كمیسیون از او میخواهند روی این موضوع حساسیت نشان ندهد اما از 100 نفر مردمی كه با او ملاقات دارند، 99 نفر در مورد دریاچه ارومیه سوال میكنند. او از همه مردم خواسته بود این روند را ادامه دهند و این موج را به مقصد برسانند. جهانگیرزاده از بین رفتن این دریاچه را خطری برای ایران دانسته بود که با تبدیل شدن به شورهزار میتواند بر اكوسیستم تاثیرگذار باشد چرا که غبار نمك همهجا را فراخواهد گرفت.
اوایل مرداد امسال هم نماینده مردم میاندوآب در نطق میان دستور خود خطاب به رییسجمهور قبلی گفت: «بروید به سلامت! صدای زار جان دادن ارومیه را نشنیدید؟ شورهزار ارومیه دولت بعدی را صدا میزند!» روحا... بیگی، نماینده مردم میاندوآب و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز با اشاره به وضعیت نامطلوب حوزه انتخابیهاش و وضعیت دریاچه ارومیه خطاب به احمدینژاد گفت: «اگر از تهران به سمت غرب بروید، با شورهزاری مواجه میشوید که روزی دریاچهای در آنجا وجود داشت. این شورهزار دریاچه ارومیه است که شما صدای زاری و جان دادنش را نشنیدید و حالا دولت بعدی را صدا میزند.» آخرین خبری هم که درباره وضعیت این دریاچه منتشر شد، مربوط به تذکر کتبی 10 نماینده مجلس به رییسجمهور قبلی بود که همزمان با شروع طوفانهای نمکی انجام شد؛ طوفانهایی که حاصل کاشت باد در سالهای قبل بود و حالا به این راحتی قابلکنترل نیست.
سال 2060 ایران جنگل ندارد
افزایش نفوذ باران در خاک و ذخیرهسازی آب در سفرههای زیرزمینی و پرآب شدن چشمهها و قناتها، جلوگیری از سیلابهای ویرانگر و وحشتناک، افزایش طول عمر سدها با کم کردن رسوبات ورودی به آنها، جلوگیری از فرسایش خاک، تولید خاک مرغوب با تجزیه بقایای گیاهان، جلوگیری از رانش زمین در دامنهها با ریشه درختان، جلوگیری از باد و کاهش تبخیر آب، تلطیف و تعدیل هوای مناطق اطراف، توان جذب و رسوب 68 تن گردوغبار هوا در سال و پاک کردن هوای مناطق اطراف، جلوگیری از پیشروی و حرکت شنهای روان، جذب و کاهش دود و گازهای سمی کارخانهها و شهرها و تولید اکسیژن، فقط گوشهای از فواید جنگلها برای زمین است. جنگلهایی که یکی از شاخصهای عملکرد زیستمحیطی دانشگاه ییل بودهاند، جنگلهایی که طبق گزارشی از ناسا -سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا- در کنفرانسی در آلمان اعلام شد سالانه 5/1 تا ? درصد از آنها در ایران نابود میشوند و تخمین زده میشود تا سال 2050 تا 2060 نشانی از آنها باقی نماند. اسماعیل کهرم، یکی از فعالان محیطزیست که خودش در این کنفرانس حضور داشته، با عنوان این مطلب که مسوولان برای فضای سبز کشور به اندازه پشه مردهای هم ارزش قائل نیستند، به روزنامه قانون میگوید: «فقط در یکی از آتشسوزیهایی که در گلستان اتفاق افتاد، 400 هکتار جنگل سوخت و از بین رفت اما مدیرکل سازمان حفاظت محیطزیست استان گلستان آمد و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده، گفت 400 هکتار سوختگی بیشتر نبوده و مشکلی پیش نیامده!» او با بیان اینکه این پیشبینی ناسا حقیقت دارد، افزود: «طی سالهای 2050 تا 2060-یعنی 50 سال دیگر- جنگلهای ایران کاملا نابود خواهد شد.» او درباره کمبود وسایل و تجهیزات اطفای حریق در جنگلها هم گفته است: «بودجهای به تکمیل تجهیزات اطفای حریق جنگلها اختصاص نمیدهند اما این بهانه خوبی نیست. زمانی که روسیه از ما درخواست پلنگ کرد، سازمان حفاظت از محیطزیست میتوانست در ازای آن تقاضای هواپیمای آبپاش در زمان جنگلسوزیها داشته باشد، نه اینکه در اقدامی نمایشی، از روسیه ببر بخواهد! متاسفانه ما از موقعیتها استفاده نمیکنیم و ترجیح میدهیم به جای اقدامهای بنیادی، دست به کارهای نمایشی و مردم فریبانه بزنیم.»
این فعال محیطزیست با اظهار این مطلب که ایران رتبه نخست تا دوم فرسایش خاک در جهان را دارد، میپرسد: «فکر میکنید چرا؟ چون جنگل از بین میبریم و به مرتع و زمین کشاورزی تبدیل میکنیم در حالی که پاکستان با 140میلیون جمعیت، موفق شده جنگلهایش را در عرض 50 سال از 5 میلیون هکتار به 11میلیون هکتار برساند.» کهرم به آتش زدن جنگلهای مریوان بهوسیله دولت برای جلوگیری از تجمع اشرار هم اشاره میکند و این راهکار را ناشی از تفکری میداند که معتقد است چون ما نفت داریم، نیازی به منابع طبیعی نداریم!
کشاورزی نادرست
کشاورزی هم یکی دیگر از شاخصههای رتبهبندی بود که نشان داد جایگاه ایران نسبت به سالهای قبل از آن هم تنزل پیدا کرده است. کشاورزیای که کارشناسان این حوزه معتقدند راه نادرستی را در پیش گرفته و ادامه میدهد. به گزارش ایسنا، مدیرکل دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیطزیست، مصرف بخش اعظم آب کشور را در بخش کشاورزی و روشهای نادرست موجود در آن را عامل آلودگی و هدررفت آب میداند. فرهاد پورمحمدسخا میگوید: «استفاده از سموم و کودشیمیایی در بخش کشاورزی، آبهای مصرفی در این بخش را آلوده و این آلودگی را به منابع آبهای زیرزمینی و دیگر منابع آبی منتقل میکند.»
به خودم 16 و به دولت دهم با ارفاق 5 میدهم
دلاور نجفی، معاون محیط طبیعی سازمان محیطزیست در دولت نهم در گفتوگو با خبرآنلاین با اشاره به سفرهای استانی در دولت احمدینژاد و تصویب مصوباتی که ارقامشان گاهی به 250 مصوبه در یک نشست میرسید، میگوید: «در سفرهای اول برخی مصوبات در حوزه راه، نفت، صنعت و معادن و کشاورزی با محیطزیست تداخل پیدا میکرد اما باید توجه داشت این مصوبات در فضایی تصویب میشد که استاندار، امام جمعه و نماینده ولیفقیه و نمایندگان مجلس هم حضور داشتند. در این شرایط که فضا سنگین بود، کسی جرات نفس کشیدن نداشت. برای همین سخت میشد با مصوباتی که رویکرد تخریبی برای محیطزیست داشت، مخالفت کرد. با این حال ما در دولت نهم در مقابل بسیاری از خواستههای مغایر با منافع محیطزیست ایستادگی و مقاومت کردیم اما این مقاومت در دولت دهم وجود نداشت و مدیران حوزه محیطزیست همسو و همسان با خواستههای وزرا و دولتمردان حرکت کردند و تخریب محیطزیست را پذیرفتند.» او درباره اتفاقهای دوره بعد از خودش از کاهش جمعیت حیاتوحش و افزایش گونههای در معرض انقراض، خشکی تالابها و تخریب دریای خزر و بیشتر شدن مشکلات ریزگردها میگوید و عنوان میکند که به سازمان محیطزیست در دوره خودش نمره 16 و به دوره بعدی با ارفاق نمره 5 میدهد.
رییس سازمان محیطزیست دولت دهم اما نظر دیگری دارد. او با عنوان اینکه نمیدانم بعضی این آماری که مطرح میکنند از کجا میآورند، میگوید: «باید دبیرخانه کنوانسیونهای سازمان ملل رتبهبندیهایی را اعلام کنند. درواقع وضعیت محیطزیست ایران اینگونه نیست که مطرح میشود.» گردوغبار نفس شهرهای جنوبی را گرفته و زندگی روزمره مردم را با مشکل روبرو کرده است. معضل آلودگی در شهرهای بزرگ و صنعتی همچنان ادامه دارد، سطح آبهای زیرزمینی همچنان در حال افت است، سد گتوند ساخته شد، سدی که با افتتاح آن یک فاجعه اجتماعی و زیستمحیطی رخ داد و زندگی40 هزار روستایی و تمدن چندهزار ساله را زیر آب برد. تالابهای بختگان، پریشان، هامون، گاوخونی و گندمان در معرض خطر جدی هستند، بحران دریاچه ارومیه ادامه دارد و مردم زنجان در مقابل استانداری هنوز جوابی نگرفتهاند. رییس سازمان محیطزیست دولت یازدهم هنوز انتخاب نشده اما حجم بزرگی از کارها انتظار او را میکشد تا شاید جبران خطاهای عجولانه را بگیرد.
از آسم و سکته قلبی تا پرخاشگری و سردرد
عوارض جسمی و روانی آلودگیهای زیست محیطی
افزایش آلودگیهای محیطزیست یکی از مهمترین دلایل ابتلا به برخی بیماریهای جسمانی و حتی روانی است. مثلا متخصصان آنکولوژی ادعا میکنند آزبستها، ریزگردها و آلودگیهای صنعتی میتوانند عاملی مهم در ابتلا به انواع سرطانها در جوامع مدرن و صنعتی امروزی باشند. دکتر حمید رضوانی، متخصص خون و آنکولوژی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی هم این ادعا را قبول دارد اما میگوید برای اینکه بدانیم کدام یک از آلودگیهای محیطی، بیشترین تاثیر را در ابتلا به انواع سرطان دارند و کدام آلودگی با کدام نوع سرطان ارتباط بیشتری دارد، باید تحقیق و مطالعههای آماری گستردهتری در این زمینه انجام بدهیم. به هر حال، نمیتوانیم از تاثیر منفی آلودگیهای زیستمحیطی بر سلامت ارگانهای حیاتی بدنمان چشمپوشی کنیم اما متخصصان دیگر در این باره چه میگویند؟
هوای آلودهتر، بیماریهای بیشتر
یکی از مهمترین نگرانیهای بسیاری از متخصصان و مسوولان بخش سلامت، ابتلا یا تشدید بیماریهای قلبی در اثر قرار گرفتن در شرایط نامناسب اجتماعی و محیطی است. بسیاری از محققان معتقدند عوامل زیادی باید دستبهدست هم بدهند تا زمینه حفظ سلامت فیزیکی و روانی افراد به وجود آید. از سوی دیگر، عوامل بسیار زیادی هم میتوانند بهسادگی سلامت برخی از ارگانهای حساس و حیاتی بدن مانند قلب را به خطر بیندازند. دكتر محمدرضا رجبی، متخصص قلب و عروق در اینباره میگوید: «مقولههای بهداشت، درمان، سلامت و محیطزیست، از مقولههای وسیع و چند عاملی هستند. یعنی زنجیره وسیعی از عوامل متعدد به یکدیگر وصل میشوند تا بتوانند شرایط سلامت فرد را پایدار نگه دارند یا ارتقا دهند. این روزها، نگاه به مقوله سلامت، نگاهی تکبعدی و صرفا درمانی نیست بلکه نگاههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هم میتوانند در حفظ سلامت ما انسانها، نقش داشته باشند. بحث در مورد آلودگی محیطزیست هم در همین راستا قرار میگیرد. به عبارت سادهتر، مجموعهای از رفتارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتوانند بر حفظ سلامت محیطزیست تاثیرگذار باشند.» از آنجا که آلودگیهای محیطزیست بهخصوص آلودگی هوا میتوانند تاثیر منفی و مستقیمی بر سلامت قلب و عروق داشته باشند، دکتر رجبی صحبتهای خود را اینطور ادامه میدهد: «طی دهههای اخیر و با گسترش جوامع صنعتی، میزان آلودگی هوا در سطح بیشتر کلانشهرها افزایش یافته است. صنعتی شدن نهتنها شیوه زندگی ما را از نظر خورد و خوراک و رفتارهای اجتماعی تغییر داده، بلکه باعث ایجاد آلودگی هوا و از آن بدتر، آلودگی محیطزیست هم شده است. متاسفانه زمانی که با اوج بحران آلودگی هوا و محیطزیست مواجه میشویم، بهوضوح میبینیم اورژانسهای بیمارستانها مملو از بیماران قلبی-ریوی میشود». بیشتر متخصصان قلب و عروق اعتقاد دارند آلودگیهای صنعتی بهطور مستقیم با تشدید بیماریهای قلبی نهفته مانند نارساییهای قلبی و گرفتگی عروق کرونر در ارتباط هستند. دکتر رجبی یادآور شد: «برخی آلودگیهای میکروبی موجود در محیطزیست هم میتوانند باعث تشدید روند بیماریهای التهابی شوند و خود فرایند التهاب هم یکی از بدترین عوامل خطر برای تشدید بیماریهای قلبی- عروقی است. ضمن اینکه شیوع و گسترش بیماریهایی که باعث كاهش سلامت روانی و جسمانی اعضای جامعه میشود، میتواند وضعیت یک بیمار قلبی را که وضعیت پایداری دارد، به مرز بحران برساند.»
خستگی مزمن و کاهش بهره هوشی
انسان یک موجود اجتماعی است و بهطور حتم، به عنوان موجود مستقلی که در کنار سایر اعضای اجتماع زندگی میکند، میتواند مستقیم و غیرمستقیم تحتتاثیر هر نوع حادثهای که در هر کجای جهان اتفاق میافتد، قرار بگیرد. مثلا آلودگیهای زیستمحیطی جزو آلودگیهایی هستند که میتوانند مستقیم و غیرمستقیم بر سلامت روانی و جسمانی ما تاثیر منفی بگذارند. دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علومبهزیستی و توانبخشی در این باره میگوید: «انسان امروزی نمیداند خیلی از کارهایی که برای رفاه بیشتر خود انجام میدهد، میتواند باعث تخریب لایه ازن و افزایش خطر ابتلا به انواع بیماریها در خودش بشود. حتی گرمای بیشتری که در اثر تخریب و نازک شدن لایه ازن به زمین میرسد هم میتواند تهدیدی برای سلامت جسم و روان ما باشد. انواع آلودگیهای محیطزیست مستقیم و غیرمستقیم باعث ایجاد مشکلات روانشناختی میشوند. مثلا سرب موجود در هوا یا لنتهای ترمز که گردش آزبست دارند، میتوانند تاثیر منفی بر سلامت ریه افراد بگذارند و بر مغز آنها هم اثر سوء داشته باشند. متاسفانه خطر ابتلا به کمهوشی در بچههای نسل آینده که بیشتر در معرض انواع آلودگیهای زیستمحیطی قرار دارند نیز بیشتر است. ضمن اینکه آلودگیهای محیطزیست میتوانند شانس تولد بچههای کمتوان را هم تا حدی افزایش دهند.» تحقیقات جدید ثابت کردهاند ایجاد اختلال در ارتباطهای اجتماعی و انسانی هم میتواند از تبعات و عوارض قرارگرفتن نسل جدید در معرض انواع آلودگیهای محیطی باشد. دکتر خدایی معتقد است: «سردردهای مزمن، تشدید برخی بیماریهای روانپزشکی، کم شدن تمرکز، ضعف حافظه، تشدید سردردهای عصبی و میگرنی، انواع اختلالات اضطرابی از جمله اختلال اضطراب منتشر، اختلال پانیک یا اختلال هراس، پرخاشگری و زودرنجیهای فزاینده هم از دیگر عوارض روانشناختی افزایش آلودگیهای زیستمحیطی در جوامع مختلف محسوب میشوند.» او تاکید میکند: «احساس خستگیهای مزمن که به نام نشانگان خستگی مزمن معروف است، هم با تشدید و افزایش آلودگیهای محیطی، افزایش مییابد و فرد دچار آن حس میکند بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشد یا اتفاق بهخصوصی افتاده باشد، مدام خسته، کسل و ناتوان است و نمیتواند کارهای خود را بهخوبی انجام دهد. برخی بیماریهای روانتنی هم در اثر قرار گرفتن در محیطهای آلوده و پراسترس، تشدید میشوند.»
دکتر خدایی در مورد رابطه بیماریهای روانتنی و افزایش سطح آلودگیهای محیطی میگوید: «برخی بیماریهای گوارشی مانند زخم معده یا اثنیعشر نیز با قرار گرفتن در شرایط استرسزا و در موقعیتهایی که از نظر روانی در حد ایدهآلی نیستیم، تشدید میشوند. زمانی که افراد یک جامعه با شرایط بد محیطی روبرو میشوند، از نظر روانی تحتفشار و تنشهای عصبی قرار میگیرند بنابراین بعید نیست آمار ابتلا به بیماریهای دیگری مانند ناراحتیها و سکتههای قلبی هم در چنین موقعیتهایی به دلیل مشکلات عصبی و روانی، بیشتر بشود. به عبارت سادهتر، زمانی که آلودگیهای محیطی افزایش مییابد، ذهن ما بهصورت وسواسگونهای درگیر عوارض و آثار این آلودگیها میشود. یعنی مدام پیش خودمان فکر میکنیم نکند چنین آلودگیهایی باعث ابتلای ما به سرطان شود یا ریههایمان را از کار بیندازد. در این صورت، ممکن است افراد از ترس ابتلا به بیماریهای خطرناک، بدون اینکه احساس بیماری یا ناراحتی کنند، مدام نزد پزشکان مختلف بروند.» به این ترتیب، شاید بتوان ابتلا به اختلال وسواس در مورد بیماریهای مختلف را هم جزو عوارض روانی آلودگیهای زیستمحیطی دانست.
تشدید بیماریهای تنفسی
آسم و برونشیت مزمن یا همان COPD جزو شایعترین مشکلات ریوی هستند که تحقیقات بسیار زیاد و گستردهای در سطح جهان درباره رابطه بین آلودگیهای محیطی، بهخصوص آلودگی هوا و ابتلا به آنها انجام شده است.
دکتر رسول علیاننژاد، فوق تخصص ریه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان میگوید: «آلودگی هوا و آلودگیهای محیطی حتی در برخی موارد میتوانند باعث ایجاد آسم هم بشوند. بهطورکلی، آلودگی هوا عامل تشدید بیماریهای ریوی محسوب میشود و میتواند علایم بیماری و وضع بیمار را هم وخیمتر کند. به همین دلیل زمانی که آلودگی هوا از هر نوعی که باشد، تشدید بشود، امکان شعلهورشدن بیماریهای تنفسی از جمله آسم و شدت گرفتن علایم بیماری هم به وجود خواهدآمد.»
ناگفته نماند متخصصان ریه، آسم و آلرژی توصیه میکنند اگر علایم بیماریهای تنفسی در مواجهه با آلودگیهای زیستمحیطی، شدید و خارج از کنترل شد، بلافاصله باید به اورژانس نزدیکترین مرکز درمانی مراجعه کرد تا اقدامهای درمانی اولیه و لازم مانند اکسیژنرسانی با کپسولهای اکسیژن انجام شود. بهطور کلی، هرچند آلودگیهای محیطی، بیشترین تاثیر را بر تشدید بیماریهای تنفسی دارند اما برخی منابع پزشکی تاکید میکنند اگر آلودگی آب و هوا از حد مشخصی بیشتر بشود، امکان ایجاد بیماری و مشکلات تنفسی هم به وجود خواهدآمد.
دکتر علیاننژاد نیز این مساله را تایید میکند و میافزاید: «احتمال ابتلا به ناراحتیهای تنفسی در افرادی که از دوران کودکی در محیطهایی با آبوهوای آلوده زندگی کردهاند، بیشتر از سایر افرادی است که امکان استنشاق هوای پاک برای آنها فراهم بوده است». این مساله در مورد برونشیت مزمن هم مطرح است. به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، افراد مبتلا به برونشیت مزمن در مواقع آلودگی هوا با تشدید و شعلهور شدن علایم بیماری خود مواجه خواهند شد. رسول علیاننژاد درباره توجه به خطر ابتلا به سرطان ریه هم هشدار میدهد و میگوید: «متاسفانه، سرطان ریه اولین علت مرگ و میر ناشی از سرطانها را به خود اختصاص داده است. هرچند که استعمال سیگار یکی از دلایل شایع ابتلا به سرطان ریه محسوب میشود اما برخی متخصصان معتقدند آلودگیهای محیطی از جمله آلودگی هوا هم میتواند بر ابتلا به این سرطان کشنده، تاثیرگذار باشد.»
برخورد ما با محیطزیست یک موضوع اجتماعی، تربیتی و آموزشی است
نه آموزش دیدهایم، نه باور داریم
دکتر حامد محمدی کنگرانی/روانپزشک، عضو کمیته رواندرمانی و رسانه انجمن روانپزشکان ایران
سلامت روان مولفههای مختلفی دارد؛ یکی از آنها نوع ارتباط فرد با خود، با افراد دیگر و محیط است و قطعا یکی از مهمترین چیزهایی که در اطراف انسان وجود دارد و باید بتواند با آن تعامل و ارتباط برقرار کند، طبیعت و جانداران موجود در آن است. تعالی انسانها درجههای مختلفی دارد؛ برخی افراد به درجهای میرسند که میتوانند با جهان و هر چه در آن است ارتباط کاملی برقرار کنند و لذت بردن از طبیعت هم نشانهای از این تعالی است. به عقیده من حفاظت از محیطزیست و برخورد مناسب با حیوانات، بیشتر از آنکه به شخصیت فرد مربوط باشد، یک موضوع اجتماعی، تربیتی و آموزشی است و نمیتوانیم از نظر شخصیتی به موضوع آسیب به حیوانات و محیطزیست نگاه کنیم و بگوییم هرکس به محیطزیست آسیب میزند، حتما از نظر شخصیت و خصوصیات روانشناختی مشکل دارد چون متاسفانه به نظر میرسد گاهی علت بروز چنین رفتارهایی آموزش ندیدن است. در مدارس ما تا جایی که من مطلع هستم، چیزی به عنوان چگونگی رفتار با حیوانات و تعامل با محیطزیست و طبیعت آموزش داده نمیشود. علاوه بر این، مگردر جامعه ما چقدر میتوان در مورد نحوه برخورد با حیوانات صحبت کرد؟ اینکه بچهها را به طبیعت ببریم و در دل طبیعت بیاموزند، در حد شعار است و در کشور ما باغوحش جایگاه خاصی ندارد و به عنوان منبع میکروب و بیماری شناخته میشود و کودک در باغوحش حیوانها را در قفس و در شرایط نامناسب میبیند در حالی که در کشورهای دیگر باغوحشها خیلی بزرگ و عملا مانند محیط زندگی خود حیوانات طراحی شده است.
رفتار با حیوانات در کودکان و بزرگسالان بسیار متفاوت است؛ از کودکان به دلیل آموزش ندیدن چگونگی رفتار با حیوانات و طبیعت گاهی رفتارهای نادرستی سر میزند ولی بزرگسالان، اصولا در مورد این موضوعات بیتفاوت هستند و تصور میکنند با این همه مشکل اقتصادی، این موضوعات اهمیت چندانی ندارند ولی گاهی آسیب رساندن به حیوانات میتواند نشانه اختلال روانی هم باشد؛ مثلا در اختلال «سلوک» که در سنین کودکی و اوایل نوجوانی بروز میکند و تقریبا معادل بزهکاری در نظر گرفته میشود، رفتار آسیبرسان به حیوانات مشاهده میشود. کودکان مبتلا ممکن است با حیوانات بدرفتاریهای شدیدی داشته باشند؛ مثلا حشرات را بسوزانند، بالهایشان را بشکنند و... مشاهده این برخوردهای خشن، یکی از راههای تشخیص این بیماری است. وقتی پدر و مادری متوجه میشوند فرزندشان با حیوانات بدرفتاری دارد و حتی ممکن است به آنها آسیب شدیدی برساند، باید این نکته را جدی بگیرند زیرا اگر واقعا به اختلال سلوک مبتلا باشد، در آینده علاوه بر سنگدل شدن، دچار شخصیت ضداجتماعی خواهد شد و احتمال روی آوردن چنین افرادی به بزهکاری و خلاف زیاد است چون دلشان برای هیچکس نمیسوزد. این افراد علاوه بر حیوانات و طبیعت، حتی نمیتوانند در بزرگسالی با انسانها هم ارتباط برقرار کنند.
برخورد با طبیعت؛ اکتسابی یا ذاتی؟
هر فرد هم تحتتاثیر عوامل ژنتیکی است، هم اکتسابی. پس نحوه برخورد و تعامل با محیط اطراف، هم میتواند به فطرت و ژنتیک فرد برگردد و هم ناشی از تربیت او باشد چون از خصوصیتهای رفتاری و شخصیتی محسوب میشود ولی من آن را بیشتر اکتسابی و تربیتی میدانم زیرا افراد بهصورت ذاتی با محیط اطراف تعامل خوبی برقرار میکنند. مثلا حتما دیدهاید کودکان خردسال چطور با گربهها خوب بازی میکنند و اصلا از هیچ حیوانی نمیترسند اما وقتی بچهها مشاهده میکنند بزرگترها پرندهها را با سنگ میزنند یا گربهها را میزنند یا حشرات را از بین میبرند و کسی هم دلیل این کارها را به آنها توضیح نمیدهد، این رفتارها را میآموزند. ما هستیم که نوع برخورد با جهان اطراف و موجودات را به بچه یاد میدهیم و به همین دلیل است که بچههای ما برخلاف بچههای غربی، تفاوت حشرات موذی را از غیرموذی و حشرههای مفید و مضر را نمیدانند و فکر میکنند همه آنها را باید از بین برد.
ارتباط با طبیعت میتواند نمایانگر ارتباط با انسانها باشد
ارتباط درست با طبیعت، گلها، گیاهان و جانوران یا آسیب رساندن به آنها میتواند الگوی کوچکتری از ارتباط با اطرافیان و انسانها باشد چون آنها هم موجودات زندهای هستند ولی گاهی برخی افراد وقتی خشمگین و عصبانی میشوند، خشم خود را سر آنها خالی میکنند و اگر نتوانند خود را کنترل کنند، مخصوصا اگر زورشان به انسانهای دیگر نرسد، ممکن است تلافی آن را سر دیگر موجودات زنده درآورند.
پس یکی از چیزهایی که میتوان به بچهها یاد داد، این است که اگر خشم خود را سر حیوانات خالی کنند، به همان اندازه که این کار را در مورد انسان انجام دهند، کارشان زشت و نادرست است بنابراین میتوان گفت خیلی وقتها رفتار نادرست و پرخاشگرانه با حیوانات، ناشی از نگاه نادرست به حیوانات و محیطزیست نیست بلکه علت آن ناتوانی در کنترل خشم است.
آموزش رفتار درست به کودک
اگر بخواهیم چیزی را به کسی بیاموزیم، ابتدا باید خودمان به آن اعتقاد داشته باشیم، ما واقعا باید خودمان به احترام گذاشتن به محیطزیست اعتقاد داشته باشیم و در طبیعت آرامش بگیریم و به آن علاقهمند باشیم تا بتوانیم آن را به کودک یاد بدهیم.
اصلا یکی از درمانهای اختلالهای روانپزشکی، درمان با گیاهان و حیوانات است ولی ما با تحقیر با این موضوع برخورد میکنیم و خیلی وقتها میشنویم میگویند فلانی اینقدر تنها و بدبخت است که برای اینکه از تنهایی درآید، حیوان نگه میدارد. این تناقصها روی بچهها تاثیر میگذارد و آنچه ما به آنها آموزش میدهیم، خنثی میکند.
باید به بچهها یاد دهیم وقتی نسل حیوانی منقرض شد، نمیتوان آن را احیا کرد. آنها باید بدانند دنیا جایی برای زندگی همه موجودات است و اگر واقعا بخواهیم طبق آموزههای دینی هم به بچهها آموزش دهیم، از زمان نوح(ع) تا امروز شواهد فراوانی وجود دارد. این آموزش به باور و اعتقاد ما بستگی دارد و باید در مدرسه هم آموزشها انجام شود.
آموزش احترام به حیوانات
کینکسهایی در کنار دستگاه XBOX 360 وجود دارد که دوربین دارند و فرد را اسکن میکنند تا بتواند داخل بازی شود و کارهایی را انجام دهد. یکی از بازیهای مهم کینکس XBOX، کینکسAnimals است که مخصوص بچههای زیر 7 سال طراحی شده و در آن باید کودک حیوانی را انتخاب کند، آموزشش دهد، با آن بازی کند و... این حیوان میتواند بچه شیر، گربه یا تولهخرس و... باشد. طراحان این بازی از کودکی میخواهند به بچهها آموزش دهند باید به همه حیوانات احترام گذاشت ولی متاسفانه گاهی در کشور ما فیلم کشتن پلنگ و صحنه کشتن توله خرس در فضاهای مجازی و تلفنهای همراه دست به دست میگردد؛ گویی کشتن حیوانهای وحشی نشانه شجاعت و افتخار است و تحتتاثیر مسایل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بحث محیطزیست بسیار کمرنگ شده و به آن اهمیتی داده نمیشود.
حرف آخر
برخلاف موضوع های دیگر، آلودگی هوا گویا بیش از آن كه برای مسوولان قابلتوجه باشد، برای مردم مورد توجه است و با اینکه هوا و تبعات از بین رفتن درختان و جنگلها و آلوده شدن آبها دامنگیر همه میشود و مسوول و غیرمسوول نمیشناسد، مردم احساس ناامنی و نگرانی بیشتری در این زمینه دارند. کافی است نگاهی به نظرهای مردم در سایتهای پربازدیدبیندازیم:
محمد
كاش در پایان دولت بعد، كارنامه محیطزیست اینقدر فاجعه بار نباشه!
حیدر
به نظر من بیشتر این بیتوجهیها بهدلیل این است که محیطزیست را جدا از زندگی خودمان میبینیم در حالی که صدمه به محیطزیست که شامل منابع طبیعی هم است، مستقیم یا غیرمستقیم به خود ما برمیگردد. واقعا جای تعجب دارد که این همه جار میزنند شهر ما خانه ما ولی انگار محیط طبیعی که بزرگترین خدمات را به ما میدهد، خانه ما نیست! کاش به این جملهای که یکی از بازیگران طنز به شوخی میگوید ولی واقعا جمله زیبایی است، کمی عمل میکردیم: «آخه یه نگاهی به دور و برتون بندازید!»
زهره
زایندهرود را فراموش کردید؟
علیرضا
از فاجعه زیستمحیطی طرح انتقال آب خزر به کویرهای سمنان جلوگیری کنیم، قبل از اینکه بخواهیم در موردش مدام بگوییم و بنویسیم و فایدهای هم نداشته باشد. متاسفانه در این مساله هم نمیتوان روی دولت حساب کرد چون هر دو رییسجمهور از استان سمنان هستند.
فاطمه
زندگی مردم سیستان در بدترین وضعیت ممکن است. مردم اینجا هم انسانند با تمدنی 5 هزار ساله و ایرانی. شما را به خدا دریاچه هامون را دریابید.
بهبود
اضافه کنید وضعیت بحرانی درختان کشور، بهخصوص چناران تهران و خیابان ولیعصر را که نیمی از آنها تاکنون خشک شده یا در حال خشک شدن هستند.
مجید
دوستان متوجه نشدند که تخریب محیطزیست از بیتوجهی نبوده بلکه بهدلیل سود هنگفتی است که از این تخریب به دست میآید. برای نمونه سدسازیهای بیرویه که میلیاردها بودجه آن بوده، نابودی جنگلها و...
کامیار
مشکلات زیستمحیطی که اکنون بعضی از آنها به آستانه بحران ملی رسیده، نتیجه اجرای سیاستهای توسعهای غیرپایدار ظرف چند دهه گذشته بهوسیله دولتهاست.
مهدی
سری به جنگلها بزنید، صدای اره برقی در تمام مدت از گوشه و کنار آن به گوش میرسد. هیچکس پیگیر و دلسوز نیست. همین کوههای اطراف تهران را ببینید؛ تا نزدیک قله دانشگاه تاسیس کردهاند. دیگر جای بکر و دست نخوردهای در کوههای ایران به چشم نمیخورد. برنامههای آموزش گردشگری هم وجود ندارد. مردم همهجا را با دست خودشان آلوده و نابود میکنند. ساخت و ساز خانههای ویلایی در عمق درههای دور از دسترس تاسفبرانگیز است. فقط جنگل نیست. کوه و دشت و دریاچه و حیاتوحش هم در معرض نابودی است.
کاظم
متاسفانه مردم ما هم علاوه بر دولت احساس مسوولیتی که ندارند هیچ، در تخریب نیز فعالاند. اگر به مناطق کوهستانی بهویژه در زاگرس نگاه کنیم، آثار تلاش مردمان قدیم در سنگ چین کردن و آبخیزداری را میبینیم. آنها به شدت برای نگهداری از منابع جنگلی و خاک، تعصب داشتهاند. با نگاهی کوتاه میشود این را دید؛ درخت کاشتهاند، سنگ چین کردهاند، جلوی فرسایش خاک را گرفتهاند. دولت هرگز به فکر جنگل نیست. وظیفه رسانهها و فعالان محیطزیست این است که مدام خطر را به مردم گوشزد کنند. سازمان محیطزیست کشور هم باید بجنبد.
فرید
محیطزیست کیلویی چنده؟ پست و ریاست را بچسب که از عسل هم شیرینتره!
منبع: هفته نامه سلامت
نظر شما